به گزارش تبریز بیدار ، ناصر هاشمی بازیگر نام آشنای تبریزی با ایفای نقش در سریال های صدا و سیمای مرکز تبریز سالهاست با میهمان خانه های مردم آذربایجان است. به مناسبت سال نو گفتگویی با وی ترتیب داده ایم که در ادامه متن این گفتگو می آید.
تبریزبیدار: با عرض سلام خدمت شما به عنوان اولین سوال بفرمایید از خودتان برای مخاطبان بگوییدمتولد چه سالی هستید و کجا به دنیا آمدید؟
باعرض سلام وتبریک حلول بهار و سال نو،ناصرهاشمی هستم،متولد ۱۳۴۱ تبریز (لبخند ملیح)
تبریزبیدار:چطور شد وارد رسانه و دنیای بازیگری شدید؟
حتما دیدید بعضی بچه ها مدام ادای راننده ها را درمی آورند ،یا معلم بازی می کنند و بعضی ها هم دکتر یا خلبان می شوند ،این گونه رفتارها در میان بچه ها ،در وهله اول نشان دهنده عشق و علاقه شان به هنر است که استعدادشان را این گونه تقویت می کنند و در وهله دوم همه دارند تمرین بازیگری می کنند، آنهایی که در بازیهای مختلف نقش هایشان را خوب ایفا میکنند آنها عشق بازیگری دارند و اگر جاده باز باشه روزی بالاخره بازیگر می شوند و خدمت به هنر و فرهنگ می کنند،من هم فکر می کنم از آن دسته آدم هایی بودم که به همین شکل به طرف بازیگری کشیده شدم،ازتئاتر شروع کردم یعنی خوش شانس بودم که وضعیتی در دبیرستان محل تحصیلم پیش آمد که فراخوان داده شد برای اجرای نمایش نقش شیطان! بعد از این قضیه سال ۵۹ و اوایل جنگ بود که ،بنده رفتم اولین نقش جدی خودم را بازی کردم، اتفاقا خوب بود، چون نمایش برای جنگ زده ها اجرا می شد از سپاه هم آمدند و نمایش را دیدند و همانجا من برای گروه تئاتر سپاه و از آنجا به صدا و سیما منتقل شدم.
تبریزبیدار: وضعیت فیلم های بومی استان و کشوری را در حوزه محتوای متناسب با شان مردم چگونه ارزیابی می کنید؟
من فکر می کنم کارهای کوتاه یا به قول معروف میان پرده که بیشتر در دهه ۶۰ به صورت بی ریا و خالص وناب اجرا می شدند بهتر بودند تا سریالهای آنچنانی فعلی. آن زمان تک کانال بودیم و یکه تازی میکردیم ، مردم هم چاره ای جز دیدن برنامه های ما نداشتند!،الان هزاران کانال آن طرف آبی و سی چهل کانال خودمانی سر جذب تماشاگر دعوا دارند،موضوع های انتخابی برای فیلم شدن هم بردوقسم اند،یکی فیلمهایی که منافع اسپانسرینگ رو تامین می کند و عده ای دیگر هم سعی می کنند در کارهایشان دنبال خط فکری خاصی باشند و در این بین هیچکس از منشأء معضلات جامعه نگفت،هیچکس از شرمندگی پدر نگفت،هیچکس از تلفنهای بانک برای سرخ کردن پدر و گریه های زیر روسری مادر نگفت،هیچکس از مظلومیت دختر معصوم بی جهیزیه نگفت،و همچنین از بیکاری و هزاران مشکلات دیگر،فیلم های طنز به صورت فیلتر شده تنها به نشان دادن برخی واقعیت ها بسنده کردند ، تا غبار غم و غصه رو اگر بتوانند برای دقایقی از قلبها دور کنند و برای روزی پر از گلوگاه دیگر آماده کنند.
تبریزبیدار:توصیه شما به جوانانی که علاقه مند به بازیگری هستند و راه ورود را نمی دانند چیست؟
عموما جوانان بیشتر دوست دارند وارد مقوله هنر و مخصوصا بازیگری بشوند ،چون سوپر استارهای مرکز نشین رو می بینند که زندگی تپلی دارند و خیلیی هایشان بی دردسر و درس و دانشگاه چهره شدند،خب جوان هم دلش می خواهد چهره بشود و هم زندگی راحتی داشته باشند، نمی گویم به این شکل بازیگر شدن ممکن نیست ، ولی بسیار نادر و کمیاب هستند هنرمندانی که حتی سواد نوشتن ندارند ولی سالهاست در سطح اول هنر حفظ حضور کرده اند،ولی امثال این بازیگران بالاخره حتی یک روز هم شده در یک مصاحبه و یا یک برخورد مغز خالی خودشان را بیرون مییزند،مثل هنرمند بزرگواری که در مصاحبه زنده شبکه سراسری از فلان نژاد می گفت که از دخترش خواستگاری کرده بود، جوانان باید بدانند ورود به دنیای هنر با تحصیلات علمی، هم پشتوانه علمی و هم کسب شعور اجتماعی بالا را در پی دارد که قطعا عامل موفقیت خواهد شد.
تبریزبیدار: عموما شما را چهره طنز میشناسند. به نظرشما تفاوت طنز متناسب با شان مردم و طنز سبک و بیهوده که به هرابزاری برای خنداندن متوسل میشوند چیست؟
من عاشق طنز تلخم، علاقه دارم برای مردم طنازی کنی و بیننده تو بخندد، یه چیزایی بگویی که یک غیر طناز قادر به بیانش نیست. روزی در جایی که دیگر دستت به جایی بند نیست از تو می پرسند آقاجان چندین سال تریبونی در اختیار داشتی که خیلی ها نداشتند،چه کار خیری تو این سی و چند سال کردی مثلا آقای ناصرهاشمی? و بعد خنداندن به هرقیمتی موردقبول من نیست،اصلا فکر می کنم مورد قبول هیچکس نیست،هر کسی هم طنز و یا هنر بیهوده به خرد مردم می دهد غم نان دارد،چه کسی آمد هنرمند را تامین کرد و از او هنر مبتذل دید? ممکن نیست،بروید همین کشورهایی که زیادهم فرهنگشان با فرهنگ ما مغایر نیست ببینید،تا احساس میکنند شخصی استعدادی در یکی از رشته های هنری دارد از او تا لحظه آخر عمر تامینش می کنند و فقط از او آدم انتظار ارائه هنر دارند و بس، پس اگر هنرمند از نظر مالی و فکری و…..تامین باشد مطمئن باشید با پیشنهاد میلیاردی شبکه های مبتذل جم تی وی و غیره کشورش را ترک نخواهد کرد،(من سی و پنج سال است کار بازیگری میکنم و سی وپنج سال است موقع قرارداد براس یک کار فقط این جمله تکرار میشود” واقعا دستمون تنگه،شما این دفعه را با ما راه بیا انشاالله تو کار بعدی جبران میکنیم” من آخرین بار این جمله را همین چند روز قبل شنیدم!!
تبریزبیدار: خاطره خاصی از دوران هنری تان دارید که برای مخاطبان تعریف کنید؟
در سیزدهمین جشنواره تئاتر فجر در حال اجرای نمایش آخرین برف بهاری بودم و متاسفانه نتوانستم در بیمارستان قوت قلب همسرم باشم،وقتی از جشنواره برگشتم پسرم سینا سه روزه بود!،بولتن جشنواره نوشت ،خدا جایزه بازیگری ناصرهاشمی رو داد،او صاحب یک فرزند پسر شد…
تبریزبیدار: نوروز چه تفاوتی با سالهای قبل کرده است؟
فرقهای زیادی کرده،همه چیز گرانتر شده،و اوضاع اقتصادی مردم خرابتر،امیدوارم امسال سال برکت باشد و فراوانی
تبریزبیدار: یک خاطره طنز اگر دارید بفرمایید؟
با مرحوم خیری برنامه گئجه لر و زنده اجرا می کردیم که ناگهانی خنده ما رو گرفت و هر کاری کردیم نتونستیم خودمان را کنترل کنیم ،آنقدر خندیدیم که تصویر را گرفتند و یک میان برنامه پخش کردند،بعد متوجه شدیم هم فیلمبرداران و هم همه عوامل اطاق فرمان از خنده روده بر شده اند،همه خندیدیم ولی علت خنده رو فقط من می دانستم و خیری،خدا بیامرزدش.
تبریزبیدار: نکته خاصی در پایان اگر مدنطرتان است بفرمایید
سالهاست سعی کردم در خدمت هموطنان باشم،نمایش،فیلم،رادیو، شعر و در تمامی این سالها سعی کردم دلها را شاد کنم،یا باخنداندن یا با مطرح کردن دردهای مردم در غالب فیلم و نمایش،نمی گویم در همه آنها موفق بوده ام،و این را هم می دانم که قطعا نتوانسته ام همه ی هموطنمانم راضی کنم،ولی این را می دا نم که سعی کردم سرباز خوبی باشم،امیدوارم حضرت باریتعالی مرا ببخشد و در ردیف پاکان قبولم کند و از مردم خوبم می خواهم دعایشان را از این حقیر و سایر خادمان هنر دریغ نکنند.
