به گزارش تبریز بیدار ، به نقل از فارس، ناخودآگاه وقتی کلمه اهدا را میشنویم به یاد اهدا یک هدیه به یک عزیز دوست داشتنی میافتیم و فرقی نمیکند اهدا شامل چه هدیهای باشد ، یک شاخه گل، یک جلد کتاب ، یک قطعه طلا، یک دست لباس و یا اهداء یک عضو که میتواند زندگی دوباره را به یک بیمار چشم انتظار در صف اهداء برگرداند.
به همت من و تو باید «اهدا عضو اهدا زندگی» تنها یک شعار یا یک عبارت کلیشهای نباشد بلکه باید آنقدر بگوییم و تلاش کنیم تا اهدا عضو در جامعه به یک فرهنگ متداول در سراسر کشور تبدیل شود.
چرا که با مرگ مغزی یک فرد به جای این که اعضای قابل پیوند او را در خروارها خاک سرد دفن کنیم چه بهتر است که در جهت ترویج فرهنگ اهدا عضو تلاش کنیم تا بیماران چشم انتظاری که هر روز ثانیهها را میشمارند تا هم وطنی پای برگه اهدای عضو را امضا کند از مرگ نجات پیدا کرده و به زندگی بازگردد.
امروز ۳۱ اردیبهشت ماه روز ملی اهدا عضو نامگذاری شده است تا هر کدام از ما در جهت ارتقای اهدا عضو در جامعه تلاش و کوشش نماییم و بر دستان پدران و مادرانی که بدون اتلاف وقت اعضای بدن عزیزانشان را اهدا میکنند، بوسه زنیم.
پدران و مادرانی که وقتی پزشک معالج میگوید «متاسفانه فرزند شما دچار مرگ مغزی شده است» بیدرنگ به یاد بیمارانی که در صف انتظار پیوند هستند افتاده و برگه اهداء عضو را با رضایت کامل امضا میکنند.
خانم ارحمی یکی از آن مادرانی است که بلافاصله بعد از اعلام پزشکان مبنی بر مرگ مغزی شدن پسر جوانش بلافاصله با اهدا اعضای بدن او موافقت میکند.
خانم ارحمی که مادر افشین ارحمی است در گفتوگو با خبرنگار فارس در مورد علت مرگ مغزی شدن پسرش میگوید: پسرم افشین به دلائل نامعلوم در خانه دچار سردرد شده و ظاهرا در اثر سرگیجه در جلوی روشویی حمام نقش بر زمین شده بود.
ما بلافاصله او را به بیمارستان رساندیم، بعد از معاینات تخصصی و انجام آزمایشهای لازم تیم تخصصی بیمارستان سکته مغزی را برای افشین اعلام کرد و بعد از نیم ساعت گفتند متأسفانه فرزند شما دچار مرگ مغزی شده است و علاجی ندارد.
مادر افشین ادامه داد:تمام هموطنان ما باید بر روی فرهنگسازی اهدای عضو تلاش کنند تا اعضای بدن افراد مرگ مغزی شده به راحتی در خاک دفن نشود.
وی افزود: تمام افتخار ما این است که چهار بیمار طی پنج سالی که پیوند زده شدهاند سرحال و خیلی خوب زندگی میکنند و ما با همه این خانواده به صورت تلفنی ارتباط داریم و حتی به صورت خانوادگی نیز در رفت و آمد هستیم.
پدر افشین با دلی مطمئن و سرشار از اطمینان خاطر میگوید: وقتی مرگ مغزی فرزندم قطعی شد و دکترها از بازگشت مجدد وی قطع امید کردند، بدون این که در بیمارستان از تیم پزشکی یا پرستاری فردی به ما پیشنهاد بدهد که میتوانید اعضای او را اهدا کنید ما خودمان به تیم پزشکی پیشنهاد کردیم که اعضای بدن فرزندمان را به بیماران نیازمند اهدا میکنیم.
وی با اشاره به اینکه همیشه وجود پسرش را در کنار خودش حس میکند، ادامه داد: افشین من همیشه زنده است چرا که قلبش دارد میتپد و کلیههایش ۲ نفر را به زندگی برگردانده است و کبد پسرم نیز به دختری به نام پرستو پیوند زده شده است ، پس من چگونه بگویم پسرم زنده نیست.
وی افشین را برکت زندگی خود دانسته و اضافه میکند: افشین برکت زندگی ما بوده و همچون فرشتهای که قلبش در حال تپیدن و زندگی بخشیدن است روح او از این موضوع شاد بوده و این موضوع زندگی آنان را غرق اطمینان و یقین میکند.
آقای ارحمی با اشاره به فداکاری شهدا و رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس میگوید:جوانان ما در هشت سال دفاع مقدس با خون خود ایثار کردند و حالا اهداکنندگان عضو نیز در زمره همان شهیدان هستند که با اهدای اعضای بدن خود بسیاری از بیماران را از مرگ حتمی نجات می دهند.
پنج سال پیش پدر و مادر افشین اعضای بدن فرزندشان افشین را به چهار بیمار نیازمند اهدا کردند و هم اکنون قلب افشین در سینه معصومه ضیایی یک بانوی میانسال بوکانی میتپد و دو کلیه افشین به خانم الهه حقیقتنژاد و آقای علیاکبر مردانی در شیراز اهدا شده و کبد وی نیز به پرستو کتابی دختر ۱۳ سالهای در شهرستان هریس در آن زمان پیوند زده شده است.
آنها برای این که با رفتن افشین نام و خاطرش از یادها نرود اعضای بدن او را اهداء کردند تا بیماران چشم انتظار از رنج بیماری خلاص شوند.
وی با اشاره به اینکه ۲۷ هزار بیمار در کل کشور در صف انتظار برای دریافت عضو هستند خاطرنشان کرد: هموطنان عزیز در صورتیکه با مرگ مغزی اعضای خانواده خود مواجه شدند برای رضای خدا به این کار خداپسندانه و خوب اقدام کنند تا به این صورت یاد و نام فرزندانشان هیچگاه فراموش نشود.
محمدعلی شکوریان نیز پدر یک خانواده پنج نفری بود که در اثر مرگ مغزی همسر و فرزندان او تصمیم گرفتهاند اعضای بدن پدرشان را اهدا کرده و در شادی دلهای محزون و غمگین شریک باشند.
دختر آقای شکوریان از مهربانی پدر میگوید و سخت کوشی او که همیشه جان انسانها برایش مهم بود و اهمیت داشت.
وی میگوید: پدرم دورههای هلال احمر و امداد و نجات را طی کرده و هر کجا که نیاز به امدادرسانی بود پدرش در آن صحنهها حاضر بود.
حمزه انصاری پدر و مهین جباریمقدم مادر امیر انصاری نیز از آن پدران و مادرانی هستند که با نیتهای پاک و قلب آکنده از محبت فریاد سکوت بیماران نیازمند را شنیده و بر چشمان خیس، نفسهای به شماره افتاده و قلبهای رنج دیده آنها خط پایانی کشیده و اشکها را به لبخند تبدیل کردند.
آنها با بخشش و سخاوتمندی دستها و دلهای پاکشان ، فرم اهداء عضو را تکمیل و امضاء کرده و از دو راهی بخشش و بیتفاوتی، بخشش را انتخاب کرده بودند تا باقیالصالحاتی برای خود و فرزندشان از خود به یادگار بگذارند.
خانم مهین جباریمقدم مادر امیر که رضایت قلبی به وضوح در چهره و صدایش موج میزند به خبرنگار فارس میگوید: امیر تنها ۲۱ بهار از عمرش سپری شده و ترم آخر رشته مهندسی برق بود.
وی ادامه میدهد: ۳۱ مردادماه سال۸۷ زمانی که پسرم به همراه هم اتاقیهایش عازم شهرستان میانه بودند تا خود را برای شروع یک سال تحصیلی جدید آماده کنند، در راه تصادف کرده بودند و ما با یک تماس تلفنی در جریان تصادف پسرمان قرار گرفته و روانه بیمارستان امام رضا(ع) تبریز شدیم.
حمزه انصاری پدر امیر گفت: در بیمارستان وقتی دکترها متوجه شده بودند که پسرم دچار مرگ مغزی شده است، این موضوع را در همان ابتدا به ما اطلاع ندادند اگر همان لحظه اول موضوع را میگفتند ما نیز در همان ساعات اولیه و هر چه زودتر تصمیم خود را در مورد اهدا عضو اعلام میکردیم.
وی افزود: در واقع ما خودمان به تیم پزشکی پیشنهاد کردیم که قصد داریم اعضای بدن فرزندمان را اهدا کنیم.
پدر امیر اظهار کرد: اگر بعد از مشخص شدن مرگ مغزی بیماران یک کمیته تخصصی تشکیل شود که با در نظر گرفتن همه جوانب بلافاصله به یکی از نزدیکان بیمار اطلاع دهند که مریض شما مرگ مغزی شده است و در صورت رضایت میتوان با پیوند اعضا جان چند بیمار دیگر را نجات داد خیلی بهتر است.
به این ترتیب در دوم شهریورماه سال ۸۷ بود که یک کلیه امیر به مهدی عسگری در شهرستان لارستان استان فارس و کلیه دیگر او به ماهور خسروی در یکی از روستاهای شهر شیراز پیوند زده شد.
مادر امیر اضافه میکند: فرزند دلبندم امیر خودش قبلا فرم اهداء عضو پر کرده و کارت اهدا گرفته بود. ما این موضوع را بعد از این که مراحل پیوند عضو و مراسم خاکسپاری انجام شد فهمیدیم، یکی از دوستانش کارت اهدا عضو پسرم را به ما نشان داد و گفت امیر قبل از رفتن به فکر چنین روزی بود و خودش کارت اهدا عضو گرفته بود تا اگر خانواده نیز به انجام این کار رضایت نداشتند، بدانند که خود امیر به این کار راضی بوده و با رضایت قلبی این کار را انجام داده است.
طبق اظهارات دکتر کتایون نجفیزاده رئیس شبکه فراهمآوری اعضا پیوندی وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی ۲۷ هزار بیمار در سراسر کشور در صف انتظار دریافت عضو هستند و متاسفانه ۹۰ درصد افرادی که در لیست انتظار هستند به دلیل فراهم نشدن عضو پیوندی فوت میکنند.
روزانه ۷ تا ۱۱ نفر از هموطنان ما به دلیل کمبود اهداءکننده جان خود را از دست میدهند.
در کشور ما سالانه ۵ تا ۸ هزار نفر دچار مرگ مغزی میشوند که از این تعداد سالانه اعضاء ۲۵۰۰ تا ۴ هزار نفر قابل اهدا است اما متأسفانه ۷۰۰ نفر راضی به اهدا عضو میشوند.
فرد مرگ مغزی شده با اهدای ارگانها و نسوج خود میتواند یک تا هشت نفر را از مرگ نجات دهد و همچنین میتواند از معلولیت یک تا ۵۳ نفر جلوگیری کند.
همچنین انواع پیوند اعضا شامل پیوند کلیه، کبد، قلب، پانکراس، ریه و روده در کشور انجام میشود.
