به گزارش تبریز بیدار ، شهر من تبریز با همه آغوشش تو را پذیرا خواهد بود. وقتی تو رفتی همه داشتههایت را در پشت پلکهایت پنهان نمودی و راهی شدی.
برادر شهیدم جنگجوی دلاور! تومیآیی از جادههای آتش و خون و میدانم هزاران پیام داری برای نسل جوان . این را وقتی شهدای غواص آمدند نیز گفتیم. این نسل آنقدرها هم نسل بیوفایی نیست. کافیست تو را، راهت را و آرمانت را بهتر برایشان بازگو کنیم.
آن چهره معروفت در آن عکس به تنهایی بازگو کننده تمام دلیریهایت در جنگ تحمیلی برای این نسل است توتفنگ «ام یک» ات هم قدت بود و با قدرت آن را به دست گرفته بودی. تفنگ مماس با سینهات در آب گلآلود پیش میرفتی. پوتین از پایت بزرگتر بود، میشد فضای خالی میان ساق و پشت پوتین را دید ولی تو مصمم بودی میگویند این عکس را که آلفرد یعقوبزاده از عکاسان جنگ تحمیلی از تو گرفته یکی از دیوارهای سازمان ملل را مزین کرده است.
از شجاعتهایت هر چه بگوییم کم گفتهایم. شاید همه ما تو را نشناسیم ولی هستند بسیاری که شهید چمران را میشناسند در جریان جنگ ایران و عراق، وی یکی از فرماندهان ایران بود. چمران با شروع جنگ، به اهواز رفت و ستاد جنگهای نامنظم را بنیانگذاری کرد و تو با همه جثه کوچکت و روح بلندت هم رکاب او بودی. مادر از نحوه آشناییات با شهید چمران بزرگترین چریک جنگی، اینگونه میگوید: حسن از اولین روز حضورش در جبهه با شهید چمران آشنا شده بود و با ضمانت چمران از آشپزخانه به خط مقدم راه پیدا کرده بود. بعد هم که در رکاب چمران به گروه جنگهای نامنظم ملحق شده و در کنار ایشان مانده بود.
یک بار که زنگ زده بود و با من تلفنی صحبت میکرد، شهید چمران پرسیده بودند با کی حرف میزنی؟ گفته بود با مادرم و ایشان گفته بود که گوشی را بده میخواهم با مادرت صحبت کنم. وقتی با شهید چمران صحبت کردم خیلی از حسن اظهار رضایت میکرد و میگفت که خیلی پسر زرنگ و کاری ست. اصلاً اجازه نمیدهد من هیچ کاری را انجام دهم، همیشه همه جا و در کنار من حاضر و آماده است.
چقدر افتخار آفرین بودی و با همه جثه کوچکت چه کارهای بزرگی کردی. تو الحق که لایق شهادت بودی.*
این گزارش می افزاید پیکر مطهر شهید حسن جنگجو معروف به فهمیده آذربایجان، صبح امروز در میان استقبال گرم مردم و مسئولان وارد فرودگاه شهید مدنی تبریز شد.
شهید حسن جنگجو در سال ۶۲ و پس از عملیات خیبر مفقود الاثر شده بود که پس از ۳۴ سال دوری، از طریق فرودگاه شهید مدنی تبریز وارد این شهر شد.
وی از رزمندگان لشکر عاشورا بود که در اعزام اول به غرب با شهید چمران آشنا شد و با ضمانت ایشان از آشپزخانه به خط مقدم راه یافت و در رکاب شهید چمران به گروه جنگهای نامنظم ملحق شد.
شهید جنگجو در عملیاتهای فتح المبین، والفجر ۴ و خیبر حضور یافت و در نهایت پیکرش در سال ۶۲ و پس از عملیات خیبر مفقودالاثر شد.
*متن ادبی از فاطمه داداشی
