یادداشت میهمان تبریزبیدار؛ روح الله رشیدی
شهابالدین بیمقدار، نمایندۀ اصلاحطلب تبریز در مجلس گفته: «…هربار که پرسیدند که اصلاحطلبی چیست، گفتم که امام خمینی اصلاحطلب بود. گفتند چرا اینچنین دیدگاهی دارم؟ گفتم کسی که گل در تفنگ سرباز میگذارد، اصلاحطلب است… در روزهای انقلاب که درگیری مختصری با نیروی هوایی ارتش شاه بهوجود آمد، حضرت امام (ره) فوراً پیغام دادند که حق تیراندازی و کشتن هیچکس را ندارید و اگر مقاومت کردند هم به پایینتنهشان شلیک کنید.»
اینکه خمینی(ره) اصلاح طلب بود، انکارناپذیر است. او نه تنها اصلاح طلب، که «بزرگترین اصلاح طلبِ زمانۀ ما» بود. اما نه از آن رو که به قولِ جناب بیمقدار، «گل در تفنگِ سرباز می گذاشت»؛ بل از آن رو که با فساد و افساد و افسادطلبی و افسادطلبانِ همۀ عالَم درگیر و گلاویز شد. از ابتدا درگیر بود و تا انتها درگیر ماند و خطّی گشود و بنایی گذاشت که تا ابد برقرار است…
اینکه جلوهای از «رحماءُ بینهمِ» خمینی را برگیریم و پندار کنیم که خمینی همین یک کار را بلد بود، نافی «اشداء علی الکفار»ش نیست. این خمینی که خداباورانه، صفِ سربازان ملت را از جناح طاغوت جدا میکند و آنها را در دامن مردم پناه میدهد، همان کسی است که فتوای قتل سلمان رشدی را داد و خورۀ جانِ غرب و شرق شد. جناب بیمقدار به عنوان یک محبّ خمینی، چنین کنشهایِ خمینیوارِ آن مرد را چگونه تاویل میکند؟!
اینکه نواصلاحطلبانِ وطنی، ریشۀ خود را در خمینی (ره) جستجو کنند، جای امیدواریست. بویژه که برخی از این چهرهها، ریشهای در انقلاب و دفاع مقدس دارند و با مستضعفان زیستهاند و روزگاری پابرهنه بودهاند!
اما اصل بر این است که ما خود را به شکلِ خمینی دربیاوریم، نه خمینی را به شکلِ خود!
