همه راه ها به صرفه جویی مردم باز نمی گردد!

چگونه از بحران بی آبی خارج شویم؟

نمیتوان تنها از مردم خواست تا در مصرف آب صرفه کنند و مشکل کم آبی حل شود زیرا اگر اقدامات اصولی در بخش کشاورزی انجام نیابد در آینده در ایران بحران آب نوشته خواهد شد اما بحران مدیریت خوانده خواهد شد.

سرویس اجتماعی تبریزبیدار؛ 

در سالهای اخیر خصوصا این دو سال آخر هشدارهایی مبنی بر کمبود جدی آب در ایران چه در تبلیغات تلویزیونی و چه در تبلیغات های محیطی شهری بسیار پر رنگ شده است و تقریبا همه ی مردم ایران دیگر باور کرده اند که واقعا دچار کمبود آب شده ایم که این تبلیغاتهای گسترده و البته دیدن تصاویر سدهای خالی و کم شدن دبی اغلب رودخانه های شهر و یا روستا و هم چنین کمبود نزولات آسمانی مردم را به به عینه متوجه این بحران کرده و به سمت کم مصرف کردن آب سوق داده و کمتر جمعی میتوان یافت که در آن از صرفه جویی در مصرف آب بحث نشود،آیا این مسله و کم مصرف کردن و صرفه جویی در مصرف آب به تنهایی کافیست؟و میتوان این بحران جدی آب را تنها با صرفه جویی در آب مصرفی خانوارها پشت سر گذاشت؟پاسخ به این سوال اساسی نیازمند بررسی آمارهای مصرف آب و یافتن بیشترین بخشی که هدر رفت آب داردامکانپذیر هست.

سالانه حدود نود و پنج میلیارد متر مکعب آب در ایران مصرف میشود که به گفته ی آمارهای موثق حدود نود الی نودو دو درصد آب مصرفی در کشور در بخش کشاورزی مصرف و پنج الی هفت درصد در بخش آب شرب خانگی و حدود یک الی دودرصد هم در بخش صنعت مصرف میشود.

کم آبی

حال نگاهی گذرا به بازده و هدر رفت آب در هریک از بخش های یاد شده میتواند واقعیتهایی را آشکار سازد که قابل تامل و تکان دهنده میباشد:از نود درصد آب مصرفی در بخش کشاورزی که حدود هشتاد و شش یا هشتادو هفت میلیارد متر مکعب از نود و پنج میلیارد متر مکعب کل مصرف کشور میباشد در بهترین شرایط با ده الی بیست درصد بازده یکی از بد ترین بازده ها را داریم،بطوری که با یک حساب سرانگشتی میتوان گفت که در حوزه ی کشاورزی از هشتادو هفت میلیارد متر مکعب آب مصرفی چیزی حدود شصت میلیارد متر مکعب هدر رفت داریم که بیش از شصت درصد آب مصرفی کشور را شامل میشود،که در مقایسه با پنج یا شش میلیارد متر مکعب مصرف آب شرب مقدار بسیار زیادی میباشد.

 در واقع میزان هدر رفت آب مصرفی کشور چیزی بیش از ده برابر میزان آب مصرفی در بخش خانگی یا همان آب شرب میباشد،که با توجه به آمارهایی که از طرف مسولان ارایه میشود و در مقایسه با آمارهای جهانی این نتیجه حاصل میشود که ما در ایران دو برابر متوسط جهانی آب مصرف میکنیم که اگر این گفته را مبنا قرار دهیم و از پنج یا شش میلیارد متر مکعب نصف آن را ضروری دانسته و بقیه را هدر رفت فرض کنیم متوجه میشویم که در بد ترین حالت ممکن سه میلیارد متر مکعب آب در کشور هدر رفت داریم که البته بخش اعظمی از این میزان هدر رفت مربوط میشود به تلفات آب در شبکه ی توزیع که بدلیل فرسوده بودن لوله های انتقال آب اتفاق می افتد،و باید برای به حداقل رساندن میزان تلفات آب در بخش خانگی اصلاح و نوسازی شبکه ی توزیع آب در سراسر کشور بصورت جدی انجام گیرد.

کم آبی

بنابر این بخش کمی از میزان آب مصرفی در کشور با کنترل و آموزش و تبلیغات های روزانه قابل صرفه جویی هست که در صورت موفق بودن و فرهنگ سازی بموقع و اعمال قانو نهای تشویقی و تنبیهی در این رابطه فقط و فقط میتوان دو درصد از کل مصرف آب کشور را صرفه جویی کرد.و همچنین باید در این حوزه با سرمایه گذاری کردن در بخش فاضلاب شهری و همچنین تصویه چند باره آب و بازگشت دوباره به چرخه ی مصرف از بین رفتن آب جلوگیری کرد.

درست است که کشور ما یک کشور مصرف گرا هست که این تنها مربوط به حوزه ی آب نمیشود بلکه دراکثر شاخص های مصرف ،ما در وضعیت نامناسبی قرار داریم به عنوان مثال در مصرف برق،دارو های خودسر،بنزین و…نیز همینگونه هست،اما کمبود آب با صرفه جویی در مصرف و اصلاح الگوی مصرف در بخش خانگی به هیچ وجه قابل جبران نیست،مهمترین بخشی که هدر رفت آب در کشور داریم بخش کشاورزی هست و تنها با مدیریت در این حوزه میتوان این خشکسالی که البته مختص کشور ما نیز نمیباشد را به سلامت سپری کرد که در غیر این صورت آنچه که کارشناسان ایرانی و موسسات و دانشگاه های خارجی پیش بینی میکنند اتفاق خواهد افتاد و آن یک فاجعه ی ملی در حد نابودی تمدن ایران هفت هزار ساله خواهد بود و تبدیل شدن بخش اعظمی از کشورمان به بیابانهای بی آب و علف و غیر قابل سکونت،حال تکلیف چیست؟آیا همچنان دلخوش و امید وار به فرهنگ سازی در صرفه جویی آب باشیم یا علاج کار جای دیگری هست؟

بدون شک با استناد به آنچه گفته شد تنها باید در بخش کشاورزی مدیریت مصرف را به صورت اساسی دنبال کرد که دیگر مانند حوزه ی خانگی نیست که با فرهنگ سازی و درست کردن کلیپ های تصویری بتوان تاثیر گذاشت،کشاورزی در ایران هنوز به صورت سنتی انجام میشود و اغلب با استفاده از روشهای قدیمی در آبیاری همراه است که همین مسله باعث هدر رفت آب در این بخش میشود در کشورهای پیشرفته سیستمهای آبیاری هرچند سال یک بار و با پیشرفت تکنولوژی نو میشود اما در ایران به دلیل کم توجهی دولتها این بخش به طور کامل به حال خود رها شده است.

 در کشور های توسعه یافته معمولا همه ی آب مصرفی در بخشکشاورزی از طریق سیستمهای انتقال تحت فشار(لوله گذاری)اانجام می یابد که کمترین هدر رفت آب را دارد،برای مثال در نهرهای روستاهای ما که هنوز بستر آنها همچنان حتی بستر سازی مناسب نشده تا جلوی نفوذ آب را بگیرد بهمین دلیل مقدار زیاد آب در حین جریان یافتن به عمق های زیرین نفوذ و از دسترس خارج میشود و همچنین در فصل تابستان و با توجه به تابش مستقیم نور خورشید بخشی از آین آب مصرفی بخار شده و باز از دسترس خارج میشود پس باید هر چه سریعتر بجای وقت تلف کردن برای برگزاری سمینارهای اغلب بدون خروجی مفید ، سرمایه گزاری های کلان در این بخش انجام پذیرد و در تمامی روستاهای کشور با لوله گذاری و استفاده از سیستم انتقال و آبیاری تحت فشار و همچنین سیستم زهکشی مناسب که تقریبا در هیچ کجای ایران اجرا نشده از نفوذ آب به لایه های زیرین جلوگیری کرد و دوباره به چرخه مصرف بازگرداند تا تلفات این بخش را به حداقل رساند و همچنین گذشته از سیستم انتقال در مسیر ،باید سیستم آبیاری در زمینهای کشاورزی نیز مطابق استانداردهای جهانی و از روش سیستم آبیاری قطره ای استفاده شود و بطوری که برای هریک درخت یک شیر آب تعبیه شود و همچنین برای هر زمین کشاورزی همینگونه از سیستم آبیاری قطره ای که اگر با آموزش و اجرای کامل به صورت اصولی انجام پذیرد حتی میتوان راندمان بالای هشتاد درصد را هم بدست آورد.

کم آبی

بنابراین با لوله کشی و سیستم آبیاری قطره ای می توان از هدر رفت به صورت نفوذ آب در لایه های زیرین و همچنین تبخیر جلوگیری بعمل آید،هم چنین با آموزش های مکرر و اصولی برای کشاورزان و اینکه کدام محصول از نظر میزان مصرف آب اقتصادی میباشد و کدام محصول اقتصادی نمیباشد به بیان دیگر محصولی که با کمترین میزان مصرف آب بیشترین بازده را داشته باشد را انتخاب کرده و کشت نماید،چندین بار وزیر محترم کشاورزی در برنامه های تلوزیونی اعلام کرده که خیار میوه ای است که آب بسیار زیادی نیاز هست تا بعمل آید اما در فلان روستای فلان استان دور افتاده که حتی از نظر وضعیت آب در شرایط بهتری قرار دارد کشاورزی که سواد خواندن و نوشتن ندارد از کجا بداند که خیار یک محصول غیر اقتصادی از نظر میزان مصرف آب میباشد هم چنین وقتی حجتی در حضور رهبر معظم به ارایه ی گزارش در مورد کارنامه ی وزارت مطبوعش به یک نکته ی کلیدی اشاره کرد و اظهار داشت: اگر ما تنها در تولید خیار و گوجه این محصول ها را به سمت کشت گلخانه ای ببریم سالانه سه میلیارد متر مکعب میتوان صرفه جویی کرد که سه میلیارد متر مکعب تقریبا پنجاه درصد میزان مصرف آب خانگی میباشد که فقط با تغییر کشت خیار و گوجه از کشت کنونی به کشت گلخانه ای امکانپذیر میباشد بنابراین باید سرمایه گذاری ها به این سمت هدایت شود تا تمامی محصولات کشاورزی و تولید آنها سازماندهی شود و با توجه به خیل بیکاران در این رشته(کشاورزی)میتوان ایجاد اشتغال در حوزه ی کشت گلخانه ای را فراهم آورد و همچنین قدمی اصولی در زمینه ی صرفه جویی در منابع آب برداشت.

 همچنین با آموزش های بنیادین در بین روستاییان و تغییر الگوی کشت از محصولات آب دوست به محصولات مقاوم در برابر کم آبی میتوان در این بخش به پیشرفتهای بسیار خوبی از منظر کنترل میزان مصرف آب رسید،و همچنین با توجه به میزان آبخوان های مناطق کشور در بعضی از مناطق به هیچ وجه نباید کشاورزی انجام پذیرد که این مسله را یک فردی که درروستا و با کشاورزی امرار معاش میکند نه میداند و نه این کار را قبول میکند که زمین های خود را بدون استفاده بحال خود رها سازد اما در این بخش هم دولت باید وارد عمل شده با تامین مالی فرد مورد نظر که البته شاید رقم بسیار قابل توجهی برای بسیاری از مناطق مختلف کشورباشد زمین های کشاورزی را رها کرد و بیش ازاین با برداشتهای غیر اصولی از سفره های زیر زمینی از بروز فاجعه جلوگیری کرد برای نمونه هم اکنون در بعضی از دشتها بدلیل برداشت بی از حد از سفره های زیر زمینی کل دشت درحدود شصت سانتیمتر نشست داشته که پدیده ای بسیار خطرناک میباشد و حتی اگر سالهای تر سالی فرا رسند این گونه دشتها دیگر هیچ وقت به حالت قبلی باز نخواهد گشت و همان سفره های زیر زمینی نیز هیچ گاه آبدار نخواهد شد و عملا همان پیش بینی ها به وقوع خواهند پیوست،اما در نگاه اول این راهکارها بسیار بسیار پر هزینه و شاید غیر قابل انجام باشد اما با توجه به میزان ذخیره های آبی کشور و همچنین پیش بینی های کارشناسان و دانشمندان این کارها باید انجام پذیرد تا این خشکسالی را به سلامت پشت سر بگذاریم در غیر این صورت فاجعه های غیر قابل کنترلی در سالهای آتی در انتظار فلات ایران خواهد بود،باتوجه به این مسله انجام سیستم انتقال و آبیاری تحت فشار(لوله گذاری)و انجام زهکشی های مدرن و آموزش کشاورزان یک امر اجتناب ناپذیر خواهد بود که البته نباید آن را هزینه بر بدانیم درست هست که هزینه ی سرسام آوری خواهد داشت اما باید این مسله را به عنوان سرمایه گذاری نگاه کرد نه اتلاف سرمایه زیرا شاید در چند سال آینده مجبور شویم با قیمتهای بالا آب وارد کشور کنیم و همچنین واقعا شاهد نابودی تمدن ایران باشیم بنابراین باید و باید این کار هرچه زودتر شروع شود ضمن اینکه با توجه به این که این کار یک عملیات عمرانی بسیار بزرگ میباشد شاید بزرگترین عملیات عمرانی کشور باشد میتواند حجم عظیمی از بیکاران کشور را حتی در دور افتاده ترین نقاط ایران به کار گرفت و یک تکانی به رکود کشور هم داد،بطوری که میگویند در کشور آلمان پس از جنگ جهانی دوم با سرمایه گذاری و ایجاد بزرگترین و بهترین اتوبانهای جهان آلمان را از رکود حاصل از جنگ جهانی دوم رهانید.

بنابراین با توجه به آنچه گفته شد با اتصال به مراکز دانشگاهی و استفاده از تجارب کشورهای توسعه یافته که بحمدالله بعد از توافق هسته ای دست یافتنی تر شده این مهم را آغاز کرد،برای مثال در کشور امریکا در نقاط صعب العبوری که امکان لوله کشی و یا استفاده از کاناهای سرپوشیده بتنی امکانپذیر نیست از لوله های برزنتی استفاده شده هست که قابلیت بسیار زیادی در انتقال در نقاطی که نمیتوان لوله گذاری کرد دارد،بنابراین بدلیل اهمیت موضوع و ضرورت انجام این کار باید به صورت اصولی سرمایه گذاری کرد تا راندمان بخش کشاورزی را به حداکثر رساند که اگر سالانه ازاین طریق بتوان از هشتاد مییلیارد متر مکعب حدود چهل میلیاردمتر مکعب را صرفه جویی و ذخیره کرد میتوان امیدوار بود که میشود از این بحران جدی آب عبور کرد.

با توجه به آنچه گفته شد نمیتوان تنها از مردم خواست تا در مصرف آب صرفه کنند و مشکل کم آبی حل شود زیرا اگر اقدامات اصولی در بخش کشاورزی انجام نیابد در آینده در ایران بحران آب نوشته خواهد شد اما بحران مدیریت خوانده خواهد شد به عبارتی بحران آب در ایران نتیجه ی سالها بی مبالاتی و عدم برنامه ریزی دقیق و اصولی و دور بودن و فاصله گرفتن از کشورهای پیشرفته در این زمینه و عدم سرمایه گذاری مناسب در این بخش و همچنین عدم نظارت واقعی بر میزان برداشتها از سفره های زیر زمینی و…میباشد که همگی بیانگر بحران مدیریت در طی سالهای متمادی در این حوزه هست.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *