سرویس اقتصادی تبریز بیدار؛
سال ۹۶ در حالی رو به پایان است که جامعه ایران و طبقه متوسط شهری، همچنان گوششان به وعده ها و «باید بشود»های حسن روحانی گرم است.
دیرزمانی نیست که نارضایتی از گستردگی تحریم ها و ضعف در مدیریت سال های پایانی حکمرانی دولت دهم، زمینه را برای به قدرت رسیدن فراهم ساخت که شعارهای عامه پوشند و پوپولیستی برای مردم داشت. اگر همه از هسته ای می گفتند، او از چرخیدن چرخ اقتصاد با هسته ای سخن می گفت و وعده های جالبی درباره آشتی با دنیا و شکوفایی اقتصاد به مردم می داد.
وعده هایی که همراه با نیش و کنایه به رقبای خود و دوگانه سازی او را به قدرت رساند تا آغازگر دورانی در کشور باشد که سیاست خارجی بر سیاست داخلی، اقتصاد، فرهنگ و… چیرگی می یابد و بدین صورت عصر سیطره برجام آغاز می شود. در این زمان است که حل هر مشکل، پیشرفت در هر چیز و توسعه در ساحات مختلف به توافقی در بیرون کشور منوط می شود و ابر و باد و مه و خورشید و فلک همه وامدار این فتح الفتوح اعتدالی می شود.
البته فصلی که قرار بود که سیب و گلابی های برجام در اقتصاد ایران ثمر دهد، پاییز سر رسید و چهره واقعی دموکراسی آمریکایی با نقاب فاشیست تر از اوباما رخ در رخ برجام ایستاد و آخرین میخ را بر تابوت برجام زد تا زین پس تجربه ای برای ملت شود که دل در گرو خارجی ها نبندند.
در این زمان بود که «تقریبا هیچ» از برجام عاید ایران شد و جامعه شرطی شده ایران به این توافق، با مشاهده زوال و مرگ تدریجی آن، با شرایط نامناسب اقتصادی و در حالی که رهبر معظم انقلاب از گله مندی مردم سخن می گفتند، به استقبال انتخابات سرنوشت ساز رفتند.
انتخاباتی که روحانی این بار نه با تمسک به وعده ها بلکه بایدها و دوقطبی سازی جامعه و هجمه بی پایان به مخالفین برنده آن شد و در نهایت ۴ سال بدون برجام با همان شرایط آغاز شد.
در واقع سالی که گذشت، سال میانه تحریم ها و آغاز چالش هایی بود که مولود دولت های پیشین و دولت فعلی بوده است. ابر چالش هایی از جمله بحران منابع آب، مسائل زیست محیطی، صندوق بازنشستگی، بودجه دولت، نظام بانکی و بیکاری که مشاور اقتصادی روحانی نیز بر آنها ثقه گذاشته است.
ابر مشکل روحانی در شرایط فعلی اقتصاد این است که او وعده داده بود بخشی از پول های حاصل از رفع تحریم ها به کمک اقتصاد در رکود و تورمی ایران بیاید، اما این بار نه خبری از پول های بلوکه شده که از تحریم های جدید سخن به میان می آید. در واقع سرکنگبین رفع تحریم ها صفرای تحریمی فزود و این مشکلات فضای اقتصاد کشور را به شدت قفل و متصلب کرد.
از سوی دیگر حقوق های نجومی دولتمردان، اژدهای هفت سر فساد و اختلاس در موسسات پولی و نظام اداری، افزایش بی رویه نرخ دلار، نظام بانکی ناکارآمد و بی تحرک سبب شده است که بر گره های کور اقتصاد ایران گره های بی پایان دیگری افزوده شود.
در کنار این مسئله البته نباید از یاد برد که بحران های زیست محیطی، فقر و نابرابری، ناکارآمدی مدیریتی بدنه دولت و در نهایت وعده های بی پایان دولتمردان برای حل مشکلات بر نارضایتی های اجتماعی افزوده است؛ نارضایتی هایی که چون سوهان بر جسم نحیف اقتصاد ایران در حال سابیده شدن است و اعتماد عمومی نسبت به دولت حسن روحانی را از بین می برد.
