یادداشت وارده تبریز بیدار ، مرتضی بزرگی
این بوسه باران کردن پرچم امام رضا، اگر ما را به سمت تکلیف رهنما نشود، میشود همان لذت دانایی و عشقبازیِ میان تهی. همان که امروز به غلط، فریاد وااسلاما سر میزنیم که جوانانمان، پسران و دخترانمان بیدین شدهاند!
نشانِ این بیدینی را نباید در بطن جوانان که باید در این مناسکبازیهای تهی و پوچ کارگزاران کاوش کرد؛ البته اگر این بوسهباران کردن پرچم، تلنگری باشد برای احیای تکلیف در برابر جامعه و فهم اینکه امروز در مقابل مردمِ این شهر، در برابر حاشیهنشینی، یا همین دستفروشان چه وظیفهای داریم، آنوقت میشود احیای مکتب نبوی. ارسطو از فهم و دانایی، صرفا برای لذت سخن میگوید؛ لذت دانایی و نه بیش از آن. اما مکتب امام صادق پس از معرفت و دانایی، از تکلیف سخن میگوید.
پرچم را بوسیدید، مبارک است و نوشتان باد، اما لای پرچم را هم باز کنید، امام رضا تکلیف مدیران جامعه را روشن و صریح بیان کردهاند و مدام بر سر حاکمان و کارگزاران چونان پتکی وارد میکنند که الله الله هرگز فقرا را فراموش نکنید؛ الله الله هرگز با سرمایهداران و زراندوزان هم سفره نشوید؛ الله الله… سیز بیل الله، مبادا تبرج و فخرفروشی کنید این مسئولیت را؛ مباد که این رفتارهای دوگانه، جامعه را بیش از این تشویق به رواج مناسکگرایی و صرفا مستحباتبازی کند.
بوسههای میان تهی و انجام مستحبات به جای واجباتِ اجتماعی آسیبزا است و جامعه را دچار انفجار طبقاتی خواهد کرد، چنانچه در این شهر میبینیم، از کوی فردوس تا ایدهلو.
کمی هم گِلِگی از آستان قدس بابت این نمایشها و پرچمگردانیهای صرفاً احساسی داریم که آنهم فعلاً بماند.
