سرویس فرهنگی تبریزبیدار/ شیرینی تک تک روزهای تحصیل محال است برای دهه شصتی ها فراموش شود، از کتاب فارسی طراحی شده با ترکیبی از گُل و مداد تا داستان های به یادماندنی روباه و آن زاغک سیاه، یاد کبری با آن تصمیم بزرگش، یاد بابایی که نان میداد و یاد آن مردی که زیر باران میآمد.
بعضی از خاطرات، بین همه دانشآموزان مشترک است، استرس درس نپرسیدن و شیطنتهایی که میکردیم تا معلم بیشتر درس ندهد، یا حتی پنکه سقفی کلاس که بلای فکری خانمان سوز ما بود.
برای دهه شصتیها اردیبهشت روزی دارد متفاوت از همه روزهای دیگر، روزی که در آن از کسی درس پرسیده نمیشود، دلیلش هم کاملا مشخص است، دوازدهم اردیبهشت روزی برای معلمهاست که به یمن آن روز دانش آموزان عفو شده و شیرینی میخورند و دانش آموزان آنقدرها معرفت داشتیم که روز معلم تمام آن تنبیههای گذشته را فراموش می کردند.
روز معلم برای دهه شصتی ها همچون برگزاری یک جشن تولد برای معلم بود، روزی که انگار شیرینتر از روزهای دیگر بود و بیشتر به دل مینشست چرا که به خانه بازمیگشتیم و کل ماجرای آن روز را برای اعضای خانواده تعریف میکردیم؛ قند در دلمان آب میشد تا وقتی میگفتیم معلم از کادوی ما خوشش آمد.
اما زمانه گذشت و امروز چهار دهه از خاطرات دهه شصتیها میگذرد، شاید بسیاری از همین دهه شصتیها خود آموزگار یک کلاس درس باشند، اما وضعیت برگزاری جشن روز معلم اینروزها کمی متفاوت شده است. مدیر مدرسه از دانشآموزان می خواهد در حد توان چند اسکناسی داخل پاکت گذاشته شود و این حرکت شاید این را در ذهن کودک القا کند که بهای همه چیز در این دنیا پول است، حتی رنجی که آموزگار برای آموختن میکشد.
انتهای پیام/
