تبریزبیدار گزارش می دهد؛

معماران لبخند برای کودکان شیرخوارگاه / خیرین مروارید ساز

از حیاط که می گذرم، تعدادی از بچه ها را می بینم که لبخند به لب دارند و از اینکه دیگر قرار نیست دندان درد داشته باشند حرف می زنند! جالب بود! اصلا تا به حال فکر نکرده بودم بچه های اینجا اگر مشکل دندان داشته باشند با این هزینه های گزاف چه می کنند؟

سرویس اجتماعی تبریزبیدار/ «…در کارهاى خیر به یکدیگر کمک کنید. به افراد نیازمند، کودکان بی سرپرست، ایتام و کسانی که دست یاری دراز کرده اند.» سوره مائده، آیه۲

در روزی از روزهای ماه رمضان برای پیگیری موضوع احسان به فرزندان بی سرپرست، به شیرخوارگاه نور احسان مراجعه می کنم. از حیاط که می گذرم، تعدادی از بچه ها را می بینم که لبخند به لب دارند و از اینکه دیگر قرار نیست دندان درد داشته باشند حرف می زنند! جالب بود! اصلا تا به حال فکر نکرده بودم بچه های اینجا اگر مشکل دندان داشته باشند با این هزینه های گزاف چه می کنند؟ از حاج آقا درمبار مدیر شیرخوارگاه راجع به دندانپزشک پرسیدم. بخش دندانپزشکی را نشانم داد و گفت بهتر است خودم از نزدیک شاهد ماجرا باشم.

با دکتر مجتبی قربانیان و دکتر درنا نامی سلام و احوال پرسی می کنم و منتظر می شوم کارشان با بچه ها تمام شود. کنجکاوی ام گل می کند و از انگیزه شان می پرسم. آقای دکتر با حوصله جوابم را می دهد:«از بچگی چون پدرم هم دندانپزشک بود به این رشته علاقه داشتم. الان حدودا ۳ سال و نیم است که دندانپزشکم و حدودا ۹ ماه است که با شیرخوارگاه همکاری می کنم. یک بار که احسانی داشتم، موقعی که آوردم تحویل دادم، گفتم دوست دارم کاری برای این بچه ها بکنم و بچه ها برای درمان به مرکز ما بیایند. بعد با حاج آقا صحبت کردم و قرار شد در دندانپزشکی اینجا که تازه افتتاح شده بود کار کرده و بچه ها را معالجه کنیم.»

 

 

طبیبان عشق ورزی

احساس می کنم بغض راه گلویش را می فشارد ولی ادامه می دهد: «حس قابل بیانی نیست. من با عشق به اینجا آمده ام. حس خیلی قشنگی است. شاید خیلی از آدم ها حسرت این را داشته باشند که اینجا باشند و کاری بکنند. آدم باید هم عاشق کارش باشد و هم عاشق خدمت کردن به مردم. فرق هم نمی کند چه کسی باشد. اصلا چه کسی بهتر از این بچه ها که آدم بتواند به آنها خدمتی برساند؟»

 

 

خانم دکتر هم از علاقه خود به این کار چنین می گوید: «از بچگی خیلی این رشته را دوست داشتم، البته پزشکی را بیشتر دوست داشتم ولی نمی دانم چطور شد که این رشته را انتخاب کردم. تقریبا ۷ سال است که دندانپزشکم و کارم را خیلی دوست دارم. الان هم نزدیک دو سال است که با شیرخوارگاه همکاری می کنم و توسط یکی از آشناها به اینجا آمدم و از آنجایی که رابطه ام با بچه ها نسبت به بزرگترها خوب است و با توجه به اینکه هزینه های دندانپزشکی هم زیاد است، سعی کردیم به این مجموعه کمک کنیم که بچه ها از لحاظ بهداشت دهان و دندان در مضیقه نباشند‌.»

 

 

خاطره بازی با درد و لبخند

چقدر از اینکه چقدر این دو پزشک خیّر، دلی به اندازه دریا دارند، خوشحال بودم و چشمانم خیس شدند! از هر دو خواستم از بهترین خاطره هایشان در مورد همکاری با این شیرخوارگاه بگویند. خاطره زیاد داشتند ولی همه شبیه هم بود. برای یک دکتر چه خاطره ای بهتر از این که بیمار خود را سالم ببیند؟ ولی با این حال از خاطره هایشان تعریف کردند.

این دفعه اول خانم دکتر شروع کرده و می گوید: «یک روز یکی از بچه ها که درد شدیدی داشت به اینجا مراجعه کرده بود. خیلی ترس داشت. به هر نحوی بود با قایم کردن تزریقات به او آمپول بی حسی زدیم. دندانش باید جراحی می شد. بعد از اینکه کارش تمام شد و بیرون آمد، یک حالت متعجب داشت که چطور این کار ها راحت انجام شد. بعد آمد نشست و من هم روبرویش نشستم. خیلی سبک تر و راحت تر شده بود، طوری که دندان دردش کم شده بود و باری از دوشش برداشته شده بود. بهترین حسی که داشتم همان موقع بود که توانسته بودم درد او را کم کنم.»

 

 

آقای دکتر هم همین نظر را دارد. او می گوید: «وقتی مریض از در وارد می شود، صورتش را می گیرد و با درد و ناله اینجا می نشیند ولی بعد از اینکه کارش تمام می شود با خوشحالی می رود. این خودش بهترین خاطره است و اینکه بیمار وقتی که احساس دردی نداشته باشد و راحت و راضی باشد، بهترین خاطره است.»

 

 

بعد از اینکه خاطره هایشان را تعریف کردند، توصیه ای هم برای همکاران و همچنین خانواده ها داشتند. توصیه های معنوی و پزشکی! آقای دکتر که به نظر می رسید می خواهد حرف مهمی بزند، می گوید: «من و خانم دکتر واقعا کاری نکردیم اما توصیه ام نه فقط به پزشکان، بلکه به هرکسی در هر سمت و موقعیتی که قرار دارد این است در هرجایی که بتوانند به یک انسان کمک‌کنند نباید دریغ شود. خواست خدا بوده که ما را در این راه قرار داده که بتوانیم اینگونه به این بچه ها خدمت کنیم.»

خانم دکتر هم نگران سلامت دندان بچه ها است، به خانواده ها چنین توصیه می کند: «سلامتی از همه چیز مهم تر است و در بچه ها هم این موضوع بیشتر اهمیت دارد. الان نسل جدید و بچه های ۴ تا ۷ سال وضع دندان خوبی ندارند. توصیه ام این است که مصرف نوشابه و شکلات را تا جایی که می توانند کم‌کنند.»

 

 

آرزوهایی به دور از حسرت

سوال هایم که تمام شد، یک چیزی در ذهنم جرقه زد! بی مقدمه می پرسم: «راستی،‌آرزویتان برای این بچه های بی سرپرست چیست؟»

دکتر نامی با رویی گشاده جواب می دهد: «آرزوی من این است که موفقیت آنها را ببینم و همه آنها در تک تک مراحل زندگیشان موفق باشند.»

دکتر قربانیان هم پس از کمی مکث پاسخ می دهد: «من آرزو‌ می کنم اگر ممکن باشد به کانون گرم خانواده برگردند و سایه پدر و مادر روی سرشان باشد؛ چون به نظر من این مهم ترین چیزی است که یک‌ بچه می خواهد. همچنین موفقیت آنها را می خواهم و امیدوارم در آینده بتوانند همین کارهایی که حاج آقا و این تیم انجام می دهند را انجام دهند و به نسل خودشان کمک کنند.»

به امید روزی که هیچ کودکی حسرت داشتن خانواده را نداشته باشد.

 

گزارش از الهه مهدوی

انتهای پیام/

 

 

 

 

در همین باره بخوانید:

بوی خوش امید کنار کودکان از همه جا رانده / برکات «باران»

 

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *