تبریزبیدار روایت می کند؛

حال و هوای تبریز با فرار شاهانه / لرزه بر پیکر فرسوده پهلوی در دانشسرا

مردم تبریز نیز با شنیدن خبر به سوی خیابان ها آمدند. فریاد شادمانی به هوا رفت، چراغ اتومبیل ها روشن شد، برف پاکن ها به رقص درآمدند، بوق ها به راه افتاد، غلغله شهر را برداشت.

به گزارش تبریزبیدار، ‌‌با انتشار خبر خروج شاه از ایران، موج شادی تبریز را فراگرفت. ساعت یک بعد از ظهر بیست و ششم دی ماه سال ۱۳۵۷ محمدرضا پهلوی به همراه همسرش فرح دیبا از فرودگاه مهرآباد تهران، کشور را ترک کرد. رادیو نخستین رسانه ای بود که این خبر را پخش کرد و سراسر ایران از آن آگاه شد. مردم تبریز نیز با شنیدن خبر به سوی خیابان ها آمدند. فریاد شادمانی به هوا رفت، چراغ اتومبیل ها روشن شد، برف پاکن ها به رقص درآمدند، بوق ها به راه افتاد، غلغله شهر را برداشت.

 

هدایت الله بهبودی در کتاب «تبریز در انقلاب» درباره آن روز می نویسد: جمعیت به شور آمده، و هر کدام به طریقی نفرت خود را از شاه نشان دادند؛ برخی اشک شوق می ریختند، برخی عکس شاه را در اسکناس سوراخ کردند. گروهی هم نقل و نبات پخش می کردند. جمعی نیز عکس های حضرت امام خمینی (ره) را بین سرنشینان اتومبیل ها پخش می کردند.»

 

در بخش دیگری از این کتاب آمده است: «گروه هایی از مردم به سمت مناطقی رفتند که مجسمه های شاه در آنجا برپا بود. در میدان شهرداری، میدان دانشسرا، میدان راه آهن و باغ گلستان مجسمه های آخرین شاه ایران پایین کشیده شد. گروهی از مردم نیز راهی زندان تبریز شدند تا همشهریان دستگیرشده خود را آزاد کنند، اما با شلیک گاز اشک آور از طرف ماموران مستقر در زندان عقب نشستند و پراکنده شدند.»

ساختمان ساواک در تبریز نیز هدف مردم بود. اما در آنجا نیز ماموران حکومت نظامی با مردم مقابله کردند. در این روز بار دیگر سربازان حاضر در خیابان ها گلباران شدند و مردم عکس های امام خمینی را روی خودروهای نظامی نصب کردند.

حجت الاسلام نجف آقازاده از مبارزان دوران انقلاب اسلامی روایت روز ۲۶ دی سال ۵۷ در تبریز را چنین بیان می کند: زمانی که هنوز مبارزات مردمی ادامه داشت به یکباره خبر فرار شاه از ایران منتشر شد؛ آن روز من برای سخنرانی به شهر خامنه در شهرستان شبستر رفته بودم که پس از پایان مراسم وقتی که در جاده با فولکس ام به سمت تبریز راه افتادم در بین راه دیدم تعدادی از مردم بر گردن الاغ ها و سگ ها عکس شاه را آویزان کرده اند و هلهله و شادی می کنند وقتی دلیل این کار را پرسیدم گفتند شاه از ایران رفته، به سرعت خودم را به تبریز رساندم و در میدان دانشسرا مشاهده کردم که خیل عظیم مردم در حال پایین کشیدن مجسمه شاه هستند و بنده هم به مردم پیوستم و آنها را برای این کار تشویق می کردم. مردم آن روز به شدت عصبانی بودند و علیه شاه انواع شعارها را سر می دادند.

 

انتهای پیام/

 

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *