سرویس سیاسی تبریزبیدار/ مردم تبریز همواره مهمترین و تاثیرگذارترین اتفاق سالهای منتهی به پیروی انقلاب اسلامی را رقم زدهاند. برخلاف عدهای که تصور میکنند قیام ۲۹ بهمن ۵۶ تبریز نقطه شروع حرکتهای انقلابی بود، اما این مبارزهها از همان ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ در تبریز آغاز شده بود این تبریز با تقدیم شهیدی از جوانان پاک این دیار، مسیر پیروزی انقلاب در سالهای بعد را هموارتر ساخته است.
حکایت غریبانه شهید گلگون کفنی از دیار ستارخان و باقرخان در ۱۵ خرداد ۴۲ روایتی خواندنی از تاریخ انقلاب اسلامی مردمان غیور تبریز و محله قدیمی و انقلابی سرخاب این کهنشهر را ثبت کرده است. شهید «علیاکبر وقایعی» که با احساس مسئولیت و دل به دریا زدن خود در آن دوران تاریک، نام و یاد خود را برای همیشه تاریخ در اذهان به یادگار گذاشت اما به نظر میرسد این ایثار به دلیل برخی سهلانگاریها به بوته فراموشی سپرده میشود. او متولد سال ۱۳۲۸ در یکی از کوچههای محله سرخاب به نام مسجدمیرآقا است که شهید «وقایعی» نیز از همین محله و از همسایگان او بود.
زنده یاد حاج بیوک آسایش جاوید مداح اهل بیت و یکی از مبارزان انقلابی محله سرخاب تبریز است که خاطرههایش در مجموعهای به نام «پابهپای یاران» منتشر شده که در بخشی از این کتاب به شهادت «علی اکبر وقایعی» اشاره و شرح مختصری بر آن داده شده است.
وی در این کتاب مینویسد: «تبریز در قیام ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ فقط یک شهید داشت آن هم علیاکبر وقایعی پسر استاد عباسعلی وقایعی بود؛ علیاکبر دو سه سالی از من کوچکتر بود اما زبر و زرنگ؛ در بازار تهران توی مغازه یک تاجر شاگردی میکرد و در خانه عمهاش میماند؛ بیشتر اقوامشان ساکن تهران بودند»
وی در ادامه آورده است: « ما از اول زیرنظر آقای عباسعلی وقایعی تعلیم دیده و از او خط میگرفتیم، هم باسواد بود و هم متدین و خودساخته. من برای اولینبار نام امام خمینی(ره) را از او شنیدم، حالا اگر پسر چنین مردی به صف مبارزان علیه ستمشاهی میپیوست، هیچ هم بعید نبود. علیاکبر پس از رفتن از تبریز و در تهران علیه حکومت پهلوی فعالیت، و اعلامیههای حضرت امام را در بازار تهران جابهجا میکرد. روزی خبر رسید که علیاکبر در تهران کشته شده، هنوز کسی از کم و کیف کشته شدنش چیزی نمیدانست، ما عصرها همچنان به کلاس استاد میرفتیم. از جمله افرادی که به این کلاس میآمدند استاد علی نظمی تبریزی (شاعر آذربایجانی) بود؛ همه شهادت علیاکبر را به جز پدرش میدانستند. فامیلهایشان که از تهران آمده بودند، میگفتند دو سه روزی از علیاکبر خبری نشد، نگران شدیم و دربهدر دنبالش رفتیم، سرانجام جنازهاش را در سردخانه پیدا کردیم.»
«آسایش جاوید» به نقل از بستگان شهید وقایعی، میگوید: «روز ۱۵ خرداد بر روی پلههای مسجد شاه تیر خورده و کشته شده بود و در قبال نشان دادن جنازه ۲۰۰ تومان پول نقد و یک جعبه شیرینی گرفته بودند اما جنازه را تحویل ندادند. فقط اجازه دادند شاهد دفناش شوند و جلو چشم آنان در مسگرآباد تهران به خاک سپردند.»
او در مورد مراسم ختم شهید وقایعی نوشته است: «هیچکس برای علیاکبر کلمه شهید را به کار نمیبرد، در اعلامیه مجلس ختم نوشتند جوان ناکام علی اکبر وقایعی. برایش در مسجد میرآقا -محله سرخاب- مجلس ترحیم گرفتند. آنهایی که سرشان توی حساب و کتاب بود، میدانستند علیاکبر از شهدای ۱۵ خرداد است. افراد آگاه به خصوص بازاریان تبریز در مجلس حضور داشتند و ازدحام جمعیت به قدری بود که در مسجد جای سوزن انداختن نبود. تعدادی از روحانیون تبریز هم حضور داشتند که آیتالله قاضی طباطبایی تشریف آوردند و مجلس به احترامش برخاست. با ورود ایشان مجلس شور دیگری به خود گرفت. همه از درون میسوختند هرچند نمیتوانستند بر زبان بیاورند. نوحهخوانها به نوبت میخواندند و توی مسجد بلندگو هم نداشتیم. نوبت به من رسید. یک لحظه یاد نوحهای از مرحوم « مشکاه» پدربزرگ شهید علیاکبر وقایعی افتادم. دیدم خیلی مناسب حال مجلس است. شروع کردم به خواندن:
ای اهل خیمه، خیمیه مهمان گتیرمیشم
پشواز ائدین کی یوسف کنعان گتیرمیشم… (ای اهل خیمه برایتان مهمان آوردهام، بیایید به پیشواز که یوسف کنعان را آوردهام)
نوحه از زبان امام حسین(ع) است. مسجد عاشورا بود. هایهای گریهها به آسمان بلند شده بود. یک لحظه چشمم افتاد به آیتالله قاضی، عینکش را برداشته بود و مثل ابر بهاری گریه میکرد. مصیبت یکی دوتا که نبود، هم جوان از دست داده بودند و هم نمیتوانستند حرفهایشان را بگویند. همه چیز تحت کنترل ساواک بود، اما مجلس ترحیم شهید علی اکبر وقایعی بی هیچ مزاحمتی از طرف مأموران حکومت خاتمه یافت.

گفتنی است مزار این شهید والامقام در گلزار شهدای ۱۵ خرداد واقع در بزرگراه امام رضا(ع) تهران قرار دارد.
انتهای پیام/
