یادداشت تبریزبیدار: صابر عیسی پور / دیپلماسی در تعریف سنتی آن به معنای مذاکرات،گفتگوها و مراوداتی رسمی است که بین دولت ها از طریق مقامات سیاسی و نمایندگی آنها برقرار است که طی آن مقامات رسمی یک کشور تلاش هایی را برای نفوذ بر مقامات رسمی کشوری دیگر برای اتخاذ مواضعی خاص انجام می دهند. اما مخاطب دیپلماسی عمومی، مردم یک کشور هستند نه صرفا مقامات سیاسی. در واقع دیپلماسی عمومی سعی دارد که با تاکید بر آداب و رسوم و سنن ملی و فرهنگی یک کشور به عنوان یک قدرت نرم در راستای تامین منافع ملی، تصویرسازی مثبت از هویت ملی و ایجاد خوشنامی و شهرت مطلوب کشور و ملت نقش ایفا کند.
دیپلماسی عمومی امروزی را می توان این گونه تعریف کرد: دیپلماسی عمومی، ابزار با ارزشی در سیاست خارجی است که شامل مجموع های از فعالیت های رسانه ای سنتی و نوین، علمی _ فرهنگی و خدمت رسانی می شود و توسط بازیگران روابط بین الملل همچون دولت ها، سازمان های مردم نهاد، شرکت های تجاری و سازمان های فرآوری مورد استفاده قرار میگیرد تا افکار عمومی محیط پیرامون متاثر شده و هدف نهایی یعنی تامین منافع ملی و در مواردی فراملی حاصل شود.
دیپلماسی عمومی و برند سازی
برخی از مسئولان دیپلماسی عمومی گاهی از منظر اقتصادی و بازاری این حیطه را تجزیه و تحلیل می کنند، آن ها معتقدند از آنجا که دیپلماسی عمومی به دنبال بهبود تصویر یک ملت و انتقال عقاید و افکار آن به سایر ملل دنیاست، می تواند از مدل های بازاریابی و برند سازی بهره برد. از منظر این گونه افراد، برای بهبود تصویر یک ملت، باید آن را مانند یک جنس و کالای تجاری مورد بررسی قرار داده و در بازار روابط بین الملل به تبلیغ و فروش آن پرداخت.
از آنجا که برقراری ارتباط، اساسی ترین مسئله در دیپلماسی عمومی است، کارگزاران دیپلماسی عمومی، نیازمند در اختیار داشتن توانمندی های ابزاری لازم برای ارتباط با جامعه هدف هستند. آن ها باید به زبان جامعه هدف مسلط بوده، ارزش ها و هنجارهای گروه های انسانی را شناخته و از قابلیت انعطاف رفتاری و حتی فکری برخورد باشند، آن ها همچنین باید تا حدودی نسبت به فرهنگ جامعه هدف علاقه داشته و به آن احترام بگذارند. آن ها باید انتقادات موجود در زمینه های مختلف را پذیرا بوده و پس از بررسی های لازم، با چهره ای گشاده به آن ها پاسخ گویند.
دیپلماسی عمومی و عبور از بحران
دیپلماسی عمومی بی شک یکی از محوری ترین ابزار های سیاست خارجی در عصر حاضر است و محققان بسیاری بر لزوم توجه مداوم به آن تاکید کرده اند. این ضرورت، به طبیعت روابط بین الملل مربوط می شود که عرصه پر ترافیک تعامل و تقابل میان ملت ها و دولت ها است. با این وجود، گاهی در داخل و یا خارج کشورها حوادث و وقایعی رخ می دهند که تلاش های مدیریتی و دیپلماتیک بیشتری را می طلبد. به عنوان مثال بروز یک جنگ، بسیاری از دستگاه های حکومتی (از قبیل وزارت دفاع، امور خارجه، اقتصاد و….) را بر آن می دارد تا با چند برابر ظرفیت وارد عمل شده و از تبعات بحران بکاهند. بروز حوادث و شرایطی از این دست دستگاه های دیپلماسی عمومی کشورها را بسیار بیشتر از سایر دستگاه ها مجاب به تحرک می کند چرا که در عصر جدید روابط بین الملل، توجیه رویدادها در افکار عمومی داخلی و خارجی به همان اندازه اهمیت دارد که استفاده از نیروی نظامی و اقتصادی تاثیر گذار است. این گزینه شاید در امر سیاست خارجی نیز صحیح باشد؛ چرا که دولت ها و حکومت ها تنها پس از آن که وارد بحران های همانند جنگ یا نا امنی داخلی می شوند به قابلیت ها یا کمبود های ساختار اطلاع رسانی خود پی می برند.
نقش دیپلماسی رسمی در دیپلماسی عمومی
در منطق مسلط بر نظریههای روابط بینالملل، دیپلماسی روش و ابزاری است که باید با تکیه بر دیگر عرصههای قدرت ملی، محصول جدید را تثبیت کند. دیپلماسی اگر تکیه بر ابزارهای قدرت ملی نداشته باشد یا فاقد آن باشد، در مناسبات جهانی و بینالملل، حرفی برای گفتن ندارد و کسی بدان میدان نخواهد داد و قادر به دفاع از حقوق و منافع ملی نیز نخواهد بود. این بدان معناست که در قیاس بین دیپلماسی رسمی و مردمی و ابزارهای قدرت، اصالت با دیپلماسی رسمی نیست. دیپلماسی رسمی زمانی وجاهت و کارکرد پیدا میکند و به ابزار قدرت ملی تبدیل میشود که در مسیر دفاع از آرمانها، منافع ملی و دیگر عرصههای قدرت ملی باشد. این بدان معناست که اگر رویکرد دیپلماسی رسمی و سیاسی در دولتمردان، مبتنی بر به حاشیه بردن قدرت ملی باشد، در واقع خود را در عرصه تعاملات و روابط بینالملل، خلع سلاح میکنند و به جای کسب دستاورد و امتیازهای جدید و تثبیت منافع ملی، باید از منافع ملی و استقلال کشور هزینه کنند و ابزارهای قدرت ملی خود را به حراج بگذارند.
هیچ کشوری نمیتواند به طور کامل از امنیت ملی و منافع ملی خود در عرصههای گوناگون دفاع کند یا جایگاه ارتقا یافتهای در نظام منطقهای و بینالملل داشته باشد، مگر اینکه به تولید قدرت و نفوذ و ابزارهای قدرت در محیطهای فرامرز خود بپردازد. حاصل این ضرورت در منطق جاری بینالمللی و از سوی قدرتها، هژمونیسازی و یا قدرت نرم در اقناع ارزشها و دفاع از حقوق ملتها است. این کار از طریق دیپلماسی عمومی و گسترش عرصههای دیپلماسی اقتصادی و فرهنگی و امنیتی در محیط فرامرز به دست میآید، در نتیجه دیپلماسی عمومی به موازات دیپلماسی رسمی و بسترساز دیپلماسی رسمی برای کسب جایگاه جدید و تثبیت دستاوردهای منافع ملی است.
دیپلماسی رسمی و دیپلماسی عمومی زمانی تکمیلکننده یکدیگرند که هر دو در یک مسیر و رویکرد از ارزشهای ایران اسلامی دفاع کنند. دیپلماسی ناکارآمد و یا غیر همسو، منافع ملی را به خطر انداخته و فرصت تبدیل قدرت میدان و دیپلماسی عمومی را به تهدید و ضد فرصت خواهد رساند.
دیپلماسی رسمی هیچگاه سخنگوی تمامی عرصههای قدرت ملی نیست بلکه هموار کننده زمینه این عرصهها و تکمیل کننده آنهاست و دیپلماسی عمومی هیچگاه در سایه دیپلماسی رسمی نیست؛ و بر زمینهسازیهای دیپلماسی رسمی که باید در مسیر سیاستهای ملی و منافع ملی باشد سوار میشود.
سرمایه دیپلماسی عمومی
دیپلماسی عمومی به امری متعارف در نظام بین الملل تبدیل شده است. دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی با فراز و فرودهایی مسیر خود را رفته اما این نوع دیپلماسی سرمایه ای است که می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
برای مثال تاریخ چهاردهه انقلاب اسلامی و به خصوص همراهی مردم با محور مقاومت گواه روشنی بر داشتن دست برتر «دیپلماسی عمومی» است. در طول دهه های اخیر دول مختلفی در ایران آمده و رفته اند و هر یک براساس تفکر و رویکرد خود در عرصه دیپلماسی عمومی نقش آفرینی کرده اند؛ اما همگان شاهد بوده اند عمر روش و دیپلماسی عمومی هر دولت، به اندازه عمر همان دولت بوده است، اما «دیپلماسی عمومی مقاومت» ملهم از اندیشه و فرهنگ مقاومت، در ایران زنده است.
علم سیاست و تحولات منطقه ای به این صحه می گذارد که دست برتر در میان روش ها و رویکردهای مختلف از آنِ دیپلماسی عمومی است. شواهد تاریخی از اقناع و حضور مردمی در دوران دفاع مقدس تاکنون و موفقیت های چشمگیر در عرصه مبارزه با قدرت های استکباری و پیاده نظام های تکفیری آنان در منطقه، نفوذ آرمان فلسطین بر قلب های مردم منطقه و فرامنطقه، شکوه پیاده روی اربعین و حتی حمایت ملت های کشورهای منطقه مقاومت از تیم فوتبال ایران در جام جهانی ۲۰۲۲ همگی تاییدیه ای بر اقتدار دیپلماسی عمومی است.
قدرت نرم
قدرت نرم بر خلاف قدرت سخت (قدرت نظامی و اقتصادی)، رفتار همراه با جذابیتی (فرهنگ و هنر و ادبیات) است که قابل رویت اما غیر ملموس است. قدرت نرم ذهن و ذائقه مخاطب را به تسخیر خود در می آورد و مخاطب وارد یک گفتگوی ذهنی و تعلق احساسی با فرهنگ فرستنده می شود. در واقع می توان گفت، قدرت نرم دارایی ناملموس ولی ارزشمند، حیاتی و مهم یک ملت است. در دوره کنونی که عصر ارتباطات و جامعه شبکه ای نامگذاری شده، دیپلماسی عمومی معطوف به قدرت نرم تاثیر بسزایی بر شناخت ملت ها از همدیگر و شکل گیری گفتگوی فرهنگ ها به جای تضاد و تقابل فرهنگ ها دارد.
یکی از اولین نظریه پردازان در حوزه قدرت نرم جوزفنای پژوهشگر سیاسی اهل ایالات متحده آمریکا است. نای تقسیم بندی سه گانه ای از قدرت را پیشنهاد می کند، نظامی، اقتصادی و نرم؛ قدرت نظامی و اقتصادی هر دو ماهیتی سخت دارند و قدرت نرم از این حیث متفاوت است که مبتنی بر توانایی شکل دهی به ترجیح های دیگران می باشد.
جنگ و دیپلماسی دو ابزار اصلی مدیریت قدرت در میان ملتها هستند و البته همه اذعان دارند که دیپلماسی ابزار کمهزینهتر و کمخطرتری است، لذا اولویت اول همه دولتها برای تنظیم روابط خود با دیگران و حل و فصل اختلافات به شمار میرود. دیپلماسی موفق وکارآمد، ترکیب مناسبی از شجاعت و تدبیر در تعامل با دیگران است، نمی توان در انزوا قدرتمند شد. بدون استفاده از فن دیپلماسی نه ارتباطات نظم و نسق میگیرد و نه تلاشها برای کسب قدرت در ابعاد مختلف به ثمر می رسد. در این قالب، مذاکره هنر دیپلماسی است و تقویت دیپلماسی به معنای کاستن از هزینهها، نهادینه کردن دستاوردها و پیروزی در صلح و حتی در جنگ است. مشهور است کسی که جنگ را می برد احتمالا صلح را هم می برد ولی کسی که صلح را می بازد، حتما جنگ را هم باخته است.
در دیپلماسی عمومی سه قضیه باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرد، مرجع این دیپلماسی کجاست؟ ماهیت این دیپلماسی چیست؟ مخاطبین این دیپلماسی چه کسانی هستند؟
مبنای عمل در دیپلماسی عمومی، استفاده از عناصر قدرت نرم است و اگر دیپلماسی عمومی بتواند قوی عمل کند مسئولین تصمیم گیر می توانند با پشتوانه آن، در دیپلماسی سنتی هم وارد عمل شوند. به طور مثال رهبر معظم انقلاب اسلامی به جوانان غربی نامه ای نوشتند و در آنجا به پروژه اسلام هراسی اشاره کردند و به آنها توصیه کردند قرآن را خودتان بخوانید و نظرتان را بنویسید، این نوع مخاطب قرار دادن جوانان جلوه ای از دیپلماسی عمومی است که به دنبال تبیین گفتمان انقلاب اسلامی است.
منابع قدرت نرم
در دیدگاه نای قدرت نرم دارای سه منبع کلی است: فرهنگ، ارزش های سیاسی و سیاست داخلی و خارجی.
فرهنگ عبارت است از دسته ای از ارزش ها و اعمال که به یک جامعه معنا بخشد. وقتی فرهنگ یک کشور ارزش های جهانی را شامل شود، احتمال اینکه نتایج مطلوب با هزینه اندک تحصیل شود افزایش می یابد.
ارزش های سیاسی یک کشور می توانند منابع جذب و قدرتمندی یک کشور باشند. در واقع دولت ها با نفوذ دادن ارزش های خود در سایر کشورها می توانند باعث جاذبه و یا دافعه خود شوند. ارزش هایی همانند دموکراسی، آزادی بیان، مقاومت، عدالت و… همگی از ارزش های سیاسی قابل ایجاد جذابیت هستند.
سیاست خارجی و داخلی می توانند قدرت نرم را تقویت یا تضعیف کنند. اگر این سیاست ها متکبرانه و تنگ نظرانه و بدون توجه به آرای دیگران باشند در کاهش قدرت نرم موثرند. برای مثال اگر یک کشور، سیاست های خود را به گونه ای تنظیم کند که بتواند بدون استفاده از تهدید و یا تطمیع، دیگر ملت ها را بسیج نماید، منبع مهمی برای قدرت نرم به شمار می رود. در واقع اگر سیاست خارجی یک کشور از نگاه دیگر بازیگران سیاسی مشروع شمرده شود، مقبولیت آن کشور بیشتر می شود.
کشورهای قدرتمند، همواره در تلاش هستند که با استفاده از ابزارهای مسالمت آمیز در چهارچوب قدرت نرم، به ترویج ایدئولوژی مطلوب خود در سراسر جهان بپردازند و بدین ترتیب افکار عمومی مردم را با اهداف و سیاست های خود همسو سازند. به هر میزان یک ایدئولوژی، توانایی مشروعیت بخشی و توجیه گری بیشتری داشته باشد طول عمر بیشتری بین ملت های دیگر کشورها خواهد داشت.
بنابراین کشورهایی که از مولفه های نرم افزاری قدرت بیشتری برخوردار باشند امکان تاثیرگزاری بیشتری در روابط دو یا چندجانبـه دارنـد. جمهـوری اسـلامی ایران نیز با توجه به تحول کارکردی قدرت، و با توجه بـه داشـتن برخـی مولفـه هـای سیاسی- دیپلماتیـک، فرهنگـی-مـذهبی و تـاریخی در کشـورهای منطقـه و در محـیط راهبردی خویش، نیازمند بازتولید و تقویت مولفه های قدرت نرم خویش است و یکی از منابع اصلی قـدرت نـرم، دیپلماسی عمومی است.
ایجاد خوشنامی و تصویرسازی مثبت از فرهنگ و هویت یک کشور در ذهن افکار عمومی بین المللی می تواند به توسعه و ارتباطات کمک کند. زیرا وجود یک تصویر و تجربه مثبت از جامعه و فرهنگ کشوری منجر به شکل گیری اعتماد بین المللی می شود.
قدرت نرم جمهوری اسلامی با ابزار دیپلماسی عمومی
اکثر کشورهای قدرتمند که دنبال ایجاد یک نظم پیرامون منطقه جهانی و کسب قدرت نرم هستند از شیوه دیپلماسی عمومی استفاده می کنند. از طرفی، این نوع دیپلماسی ممکن است برای بعضی از کشورها ضرورت نداشته باشد ولی برای جمهوری اسلامی با هدف صدور انقلاب اسلامی به عنوان یک اصل سیاست خارجی، دارای اهمیت فراوان است.
پیش تر گفته شد که قدرت نرم یعنی اینکه یک دولتی بتواند خواسته خود و نظر خود و عقیده خود را به طرف های مقابل بقبولاند و آنها را به نظر خود اقناع کند. مهمترین مولفه در قدرت نرم، توان گفتمان سازی است. گفتمان عبارت است از یک مجموعه فکری منسجم و منظم است که بر مبنایی ارزشها، ادراکات، فرهنگ و اعتقادات یک جامعه ارایه و مورد پذیرش غالب افراد جامعه واقع می شود. گفتمان سازی دستوری و بخشنامهای نیست، بلکه یک فرآیند اقناع سازی است. کشورهایی که در راستای اهداف خود گفتمان سازی مناسب را انجام می دهند با سرعت بیشتری به اهداف خود نایل می شوند. برخی کشورها قادر هستند در سطح منطقهای یا حتی بینالمللی و جهانی گفتمان سازی کنند. توان گفتمان سازی یکی از مهمترین مولفههای قدرت ملی برای یک کشور به شمار می رود که به میزان اثرگذاری محیطی آن، میزان پذیرش بازیگران هدف و همچنین میزان پذیرش و گفتوگو در قالب آن گفتمان، می تواند بر قدرت کنشگر در روند و به ویژه نتیجه مذاکرات اثر داشته باشد.
«دیپلماسی عمومی» ترکیبی از همه اشکال قدرت است که حول محور گفتمان سازی شکل می گیرد. مرور تاریخ و مسیر حرکت کشورهای قدرتمند نشان می دهد هر یک از کشورها مسیر خاصی را برای قدرتمندتر شدن برگزیدهاند و در اولویت بندی مولفههای قدرت، نگاه متفاوتی از یک دیگر داشتهاند.
تصویرسازی برای کسب قدرت نرم با دیپلماسی عمومی
در ادبیات و حوزه پابلیک (عمومی) دیپلماسی با افکار عمومی گره می خورد و بعنوان یک راه بازکن، رسیدن به یک مسیر را بهینه می کند تا کالا و خدمات تجاری و فرهنگی و اجتماعی وارد و صادر شوند. یعنی دیپلماسی عمومی یک لایه بسیار گسترده بوده و نوک قله چیزی است که از دیپلماسی عمومی به جهانیان منتقل می شود و همان عاملی برای ایجاد قدرت نرم می باشد.
اگر بخواهیم از طریق دیپلماسی عمومی برای جمهوری اسلامی، قدرت نرم متصور شویم، با یک مثال چنین تصویرسازی قابل تجسم است. اگر قدرت نرم را یک هرمی در نظر بگیریم، قسمت پایین آن دیپلماسی عمومی مقاومت و قسمت بالای آن برند ملی می باشد، یعنی تمام گفتمان دیپلماسی عمومی در نهایت منجر می شود به یک تصویر، انگاره و کلیشه در ذهن و افکار عمومی که اگر آن تصویر یک تصویر قدرتمند، خلاقانه و تصویری باشد که بتواند اراده و استحکام را به مخاطب به تصویر بکشاند، در نهایت دیپلماسی عمومی عاملی برای تسهیل پیشبرد سیاست ها می گردد.
به طور مثال در ناآرامی های مهر و آبان ماه سال ۱۴۰۱ داخل ایران شبکه تلویزیونی اینترنشنال در بعد رسانه ای میدان داری می کرد و بدلیل انتساب این شبکه به عربستان سعودی و منفور بودن عربستان نزد افکار عمومی مردم ایران، همراهی حداکثری توده های مردم با سیاست های این شبکه صورت نمی گفت. بارها تکرار شد این شبکه ای که نگاه می کنید متعلق به همان عربستان سعودی است که در موسم حج چندین ایرانی را کُشت و یا به حجاج نوجوان ایرانی جسارت کرد، بدین ترتیب از عربستان سعودی یک تصویر و برند منفی در ذهن ایرانی ها شکل گرفته و این تصویر منفی می تواند در پذیرش جامعه به عنوان رقیب موثر باشد.
همانطور که گفته شد دیپلماسی عمومی در صورتی می تواند در حوزه سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و حتی ورزشی برای جمهوری اسلامی تولید قدرت نرم کند که این دیپلماسی عمومی حالت رقابتی داشته و به تبع آن هویت ملی رقابتی و رویای رقابتی ایرانی داشته باشد تا باعث گرددد برند قدرتمند تری به دست آید. باید توجه داشت که برای نفوذ معنوی در یک کشور باید فرهنگ و رسوم کشور میزبان برای جمهوری اسلامی درونی شود و در این صورت، میزان مشارکت و همکاری آن ها افزایش یافته و منجر به تولید قدرت نرم می شود.
تحریفهای اجزای قدرت نرم با دیپلماسی عمومی
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی دیگر خود در سال ۱۳۹۵ ضمن تبیین دیپلماسی عمومی و اشاره به برخی انحرافها برای مقابله با اجزای اصلی قدرت نرم و معنوی جمهوری اسلامی ایران و تحریف آنها، گفتند:
«یکی از اجزای مهم قدرت نرم جمهوری اسلامی، بیاعتمادی مطلق به قدرتهای سلطهگر و در راس آنها آمریکا است و این بیاعتمادی باید روزبهروز گسترش یابد.»
حضرت آیتالله خامنهای یکی دیگر از تحریفهای اجزای قدرت نرم نظام اسلامی را، «مساوی دانستن آرمانگرایی با عدم عقلانیت» دانستند و آورده اند: «آرمانگرایی عین عقلانیت است زیرا اگر ملتی بدون آرمان شود، همانند وضعیت امروز جوامع غربی از درون تهی و پوچ خواهد شد. آنچه که موجب شوق به پیشرفت و حرکت در ملتها میشود، آرمانها هستند و هرچه این آرمانها والاتر، مجربتر و نورانیتر باشند، حرکت صحیحتر خواهد بود.»
قدرت نرم و دیپلماسی عمومی در نظم جدید جهانی
در تحولات جدید جهانی با خارج شدن جهان از تک قطبی و تبدیل آن به مراکز قدرت، گروه ها و سازمان های مختلف غیردولتی و مردمی می توانند نقش ایفا کنند. در هر حال اگر جمهوری اسلامی درک دستی از این جابجایی قدرت در عصر جدید داشته باشد و دچار بزرگنمایی یا کوچک نمایی فاکتورهای تعیین کننده نشود، می تواند سهم مهمی در این گذار با ابزار دیپلماسی عمومی داشته باشد چرا که بدلیل انفجار اطلاعات و سوادآموزی، شهروندان و توده های مردمی در سیاست جهان و نظم جهانی بسیار موثر هستند و به راحتی در سیاست دنیا نظر داده و جهت می دهند و اینجاست که دیپلماسی عمومی که ارتباط دولت ها و ملت ها با ملل دیگر کشورهاست، مفهوم پیدا می کند.
اگر جمهوری اسلامی ایران می خواهد با یک گفتمان خاص بر مردم دیگر کشورها اثر بگذارید و به واسطه اثرگذاری بر روی آنها روی حکومت آن کشورها اثر بگذارد، ابتدا باید رابطه حاکمیت جمهوری اسلامی با مردم کشور ایران در ساختار و راهبرد آن گفتمان گنجانده شود و بعد از موفقیت در این مرحله، مردم در قالب های مختلف به ارتباط با افکار عمومی دیگر ملت ها راهی شوند، بعبارتی این را می توان شاکله کلی دیپلماسی عمومی نامید.
ابعاد کسب قدرت نرم از منظر دیپلماسی عمومی
سفیران علمی
یکی از مسایلی که به قدرت گیری نرم جمهوری اسلامی ایران سرعت می بخشد، حوزه علم است. در حال حاضر غرب می گوید من دارای علم هستم و با علم ثروت به دست می آورم، پس استثمار می کنم تا به منافع خود در دنیا برسم. بالاخره علم قدرت می آورد. اگر جمهوری اسلامی ایران برای به دست آوردن علم بتواند مردم دنیای اسلام و کشورهای دیگر را همراه کند، اتفاق مبارکی می افتد و یک قدرت تولید می شود.
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب یکی از شاخص های ایجاد قدرت نرم برای جمهوری اسلامی از طریق دیپلماسی عمومی را حوزه علمی می دانند. ایشان در سخنرانی خود در جمع دانشجویان در ششم اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۱ چنین می گویند:
«یک توصیه دیگر در مورد فعّالیّت های بینالمللی است. من البتّه قبلاً این را توصیه کردهام؛ یکی دو بار تا حالا توصیه کردهام که دانشجوهای ما، تشکّل های ما، فعّالیّت های بینالمللی داشته باشند. الان در دنیا گروههای جوان دانشجو و غیر دانشجوی زیادی هستند که علیه سیاست های استکباری، علیه آمریکا، علیه سیاست های اروپایی و غربی بشدّت مشغول فعّالیّتند؛ در خود اروپا وجود دارند، شاید در آمریکا هم باشد ــ حالا من خیلی از آمریکا خبر ندارم، امّا در اروپا گروههای زیادی وجود دارند ــ گروههای اسلامی در کشورهای اسلامی هم که معلوم است فراوان هستند؛ با اینها اگر بتوانید ارتباط سالم برقرار کنید، دو فایده دارد: فایدهی اوّل این است که به آنها نیرو می دهید و کمک می کنید؛ فایده دوّم این است که جمهوری اسلامی را به آنها معرّفی می کنید؛ یعنی شمای دانشجو، جمهوری اسلامی را به آن گروه دانشجوی مثلاً فرانسوی یا اتریشی یا مثلاً انگلیسی معرّفی می کنید که جمهوری اسلامی این است؛ اگر چنانچه این حرکت را انجام بدهید خوب است. من البتّه در این زمینه قبلاً صحبت کردهام و این کار شما علاوه بر اینکه معرّفی جمهوری اسلامی است، یک سپر دفاعی برای جمهوری اسلامی هم هست؛ چون علیه جمهوری اسلامی، امپراتوری خبری بشدّت فعّال است دیگر؛ این در واقع پاسخ آن هم محسوب می شود. امّا من روی چند کشور همسایه می خواهم تکیه کنم؛ ارتباطاتتان را با گروههای دانشجویی عراق، افغانستان، پاکستان هر چه می توانید بیشتر تقویت کنید. اینها آمادگی قلبی و روحیشان با شماها خیلی زیاد است و ارتباطات را برقرار کنید.»
اقدامات فرهنگی
اگر اشتراکات فرهنگی که بین ایران و کشورهای دیگر وجود دارد را در نظر بگیریم، ابتدائا دیپلماسی فرهنگی می تواند شکل بگیرد. این دیپلماسی فرهنگی تاثیرگذار است و می تواند برای ایران قدرت نرم ایجاد کند؛ این جزو سیاست های دولت جمهوری اسلامی ایران است که در چارچوب اهداف سیاست خارجی خود از دیپلماسی عمومی استفاده می کند و مخاطب آن هم عموم ملت ها هستند نه دولت ها، تا منافع و ارزش های خود را اشاعه دهد که در ادبیات سیاسی و ایدئولوژی ایران به آن صدور انقلاب نیز می گویند.
قدرت نرم در بعد سیاسی
به اعتقاد تحلیلگران سیاسی امروز، قدرت نرم ایجاد شده برای جمهوری اسلامی ایران بر اثر دیپلماسی عمومی، از حالت اولیه و سنتی خود خارج شده و یکی از اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی قلمداد می شود و می تواند منافع امنیتی، اقتصادی و ایدئولوژیک داشته باشد و در نظم بین الملل هم کارساز باشد. همچنین می تواند در روابط بین الملل تاثیرگذار شود و سایر گفتمان های انقلاب اسلامی را در منطقه ترویج کند. حتی به اعتقاد برخی تحلیلگران سیاسی تحریم هایی که امروز علیه جمهوری اسلامی ایران وضع می شود، نتیجه هراس دنیای غرب از قدرت نفوذ نرم جمهوری اسلامی ایران می باشد.
قدرت نرم در اقتصاد
باید اعتراف کرد که به عقیده خیلی از کارشناسان سیاسی، جمهوری اسلامی ایران از فرصت های پرشماری که دیپلماسی عمومی در حوزه اقتصاد دارد، نتوانسته به خوبی بهره برداری کند چرا که دیپلماسی عمومی باید به سمت منافع اقتصادی و صادرات به کشورهای هدف پیش برود تا بخشی از مشکلات اقتصادی ایران با این موضوع حل و فصل شود. در شرایطی که شدیدترین تحریم ها علیه جمهوری اسلامی ایران وضع شده است، ایران به منظور برون رفت از بحران تحریمی باید با ایجاد یک کلان تصویر بزرگ تجاری برای نقش آفرینی مردم، این مسیر را طی کند، البته این مسیر پیش از این و با حضور لایه های قدرت سخت جمهوری اسلامی در منطقه به نوعی گشوده شده است تا زمینه برای مشارکت مردمی و ایجاد قدرت نرم فراهم شود.
حوزه ورزش
نباید انکار کرد که در دنیای امروز یکی از پویاترین و موفق ترین دیپلماسی ها، دیپلماسی ورزشی است. در این نوع دیپلماسی، ارتباطات ورزشی می توانند در خیلی جاها دوستی ها را بین کشورها گسترش دهد و کدورت ها را رفع کنند. جا دارد که دیپلماسی عمومی در عرصه ورزشی نیز برای خود جا باز کند تا جمهوری اسلامی ایران بتواند نسبت به اقناع افکار عمومی ملت ها پیش برود که البته کارهایی هم شده است. دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران در ارتباطات ورزشی دنیا اغلب نوعی از کنش نفیی تلقی می شود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ورزشکاران ایرانی در میادین بین المللی برابر ورزشکاران رژیم صهیونیستی مسابقه نمی دهند و رفته رفته در سال های اخیر این الگوی رفتاری بین ورزشکاران دنیای اسلام تکثیر شده است و همه دنیا منبع و محور این الگوی رفتاری را ایران می دانند و تکرر و ترویج آن باعث شده افکار عمومی نسبت به گفتمان جمهوری اسلامی جذب و قانع شود. البته محافل ورزشی بین المللی با این توجیه که نباید ورزش را سیاسی کرد، به مقابله با این الگوی رفتاری می پردازند و ورزشکاران را محروم می کنند، ولی چه بخواهیم چه نخواهیم در دنیای امروز ورزش سیاسی شده و مصداق بارز آن اقدام فدراسیون جهانی فوتبال نسبت به کنار گذاشتن تیم ملی روسیه از مقدماتی جام جهانی بدلیل جنگ دولت روسیه و اوکراین است.
قدرت نرم با رسانه
دیپلماسی عمومی باید چهار ضریب نفوذ شامل سیاست ورزان، نخبگان، افکار عمومی و رسانه ها را در کشورهای هدف دنبال کند تا تصویرسازی مناسب از آرمان آن کشور ارایه داده و منجر به فتح قلوب که همان قدرت نرم است، گردد.
بازنمایی نقش و جایگاه و دستاوردها با استفاده از ابزارهای دیپلماسی عمومی می تواند قدرت نرم ایران را به ویژه در شرایط فعلی غرب آسیا و اوراسیا مضاعف سازد، به این منظور تقویت رسانه های برون مرزی جمهوری اسلامی ایران از اهمیت زیادی برخوردار است. ناگفته نماند تاسیس شبکه های «العالم»، «الکوثر»، «سحر»، «جام جم» و «پرس تی وی» در حوزه دیپلماسی عمومی برای ایران موفق تا حدی عمل کرده و برخی از این رسانه ها به تدریج به قطب رسانه ای تحولات منطقه ای تبدیل شده بود و افکار عمومی ملت های منطقه و سایر نقاط دنیا را با خود همراه کرده بود. تحریم تعدادی از این شبکه ها توسط امپراتوری رسانه ای غرب نتیجه عملکرد موفق آنها در این حوزه است. هر چند باید اعتراف کرد که این شبکه ها در سال های از دوران اوج فعالیت خود در حوزه دیپلماسی عمومی فاصله گرفته اند.
انتهای پیام/
