یادداشت تبریزبیدار: رضا حبیب پور/ سال به ایستگاه پایانی میرسد، و هرکدام از ما با کوله باری از تلخی و شیرینی پیاده میشویم غمی مشترک در چهره مسافران امسال نمایان است.. چرا که دو همسفر محبوبمان آل هاشم و مالک رحمتی را در کنار دیگر شهدای خدمت در میانه راه ۱۴۰۳ جاگذاشته ایم و در ایستگاه ملکوت اعلی به خدا سپرده ایم و مجبوریم بدون این عزیزان و یا برخی از وابستگانمان، به استقبال بهار ۱۴۰۴ برویم که بی شک، روح و نام و یاد آنها تا ابد در یادها خواهند بود،
اما فلسفه بهار یعنی احیا شدن درختان به خواب رفته و شکوفه دادن گل ها و نوید ثمره ها…
مقارن شدن شب های احیا با نوروز باستانی، یعنی تاکید خداوند بر احیا شدن ما انسانها و بیدار شدن هامان از خواب زمستانی برای سال جدید..
تکریم این شب ها و حجب حیا در شب های احیا ما را نیز احیا خواهد کرد و به حرمت آن مرد تنهای نخلستان ها، پدر یتیمان و کریم کریمان، عیدی ما نیز بیدار شدن از خواب زمستانی خواهد بود و چه زیبا خواهد شد ما هم چون درختان بهاری چه بسا شکوفه ها بدهیم و در این فرصت استثنایی بهار را در بهار قدر بدانیم و بنام امام و مولای مان علی (ع) دست افتادگان بگیریم و عید نوروزمان را با بهار علی آغاز کنیم تا پایان این سالمان بلکه با مهدی فاطمه رقم خورده باشد.
مقارن شدن شب عید با شب احیا، غنیمتی خواهد بود تا عیدی مان را با هر رنگ و سلیقه ای از دست خود مولا بگیریم و این بهترین لحظه ای ست تا در لحظات پایانی و شروع سال جدید، خوشبختی و تندرستی خود و عزیزانمان را به دست مولای متقیان امضا کنیم.
و شاعر چه زیبا گفته است:
سالی که نکوست از بهارش پیداست..
اما ما میگوییم سالی که نکوست از علی اش پیداست که بهار یعنی علی..!
انتهای پیام/
