یادداشت تبریزبیدار: رضا حبیب پور/ مدیریت، مادر تمام کسب و کارها است و یکی از صفات بارز خداوند که مدیر و مدبر بودن آن است، در بنیانی ترین نهاد زندگی یعنی خانواده، پدر و مادر را برای ایفای هر چه بهتر مدیری و مدبری خلق کرده است.
حالا که این روزها بحث داغ مذاکرات با آمریکا در دنیای اقتصاد به اوج خود رسیده است، لازم است نکاتی را یادآور شویم.
اگر بخواهیم کسب و کار را به یک انسان تشبیه کنیم بی شک مدیریت را نخاع کسب و کار خواهیم یافت که با از کار افتادن آن،کسب و کار ما به کلی فلج خواهد شد.
بحرانی که نه تنها به تحریم ها تشدید بخشیده بلکه کسب و کار کشور را در گردابی هولناک فرو برده است و حتی برخی از سازمان ها را نیز به کلی فلج نموده است که در صورت رفع تحریم ها نیز این بحران ریشه کن نخواهد شد و فقط ظاهر قضیه بهبود خواهد شد.
به چند نکته از این موارد موجود اشاره میشود:
1_عدم استفاده از مدیران نخبه و جوان
2_عدم شایسته سالاری
3_ جناح بازی
4_ عدم استفاده بهینه از ظرفیت های موجود
5_ عدم انگیزه رقابت در بین مدیران ارشد.
عدم استفاده از مدیران نخبه و جوان؛ همانطور که در بالا به مواردی اشاره شد متاسفانه در سازمانها و شرکت های وابسته به اشخاص و دولت، این عدم اعتماد و میدان ندادن به جوانان پرانگیزه کاملآ مشهود بوده و باعث گردیده تا ضمن استفاده نکردن از ظرفیت های خلاقانه و نوآورانه، به سمت مدیرانی پا به سن گذاشته حرکت کنیم بطوریکه مدیریت را از سالها پیش تجربه نموده و بدون انگیزه با تفکرات قدیمی اهداف سازمان را با کُندی مواجه میکنند.
عدم شایسته سالاری، قطع یقین درمان گمشده اقتصاد کشور شاید یک کارگری است که در سازمانی بعنوان نیروی حراست مشغول بکار میباشد اما عدم تمایل مسئولین بر کشف استعدادها و از استفاده از ظرفیت و پتانسیل افراد شایسته در سازمان، گواه روشنی بر این امر میباشد.
جناح بازی ها: باتوجه به رفاقت های کاری و سیاسی و اجتماعی متاسفانه در کشور ما اصلی ترین عدم شکوفایی مدیران جوان،این مورد بوده که باعث شده تا زمانی که این رفاقت ها پابرجاست سازمان ها با بحران های متعددی مواجه شده باشند.
عدم استفاده بهینه از ظرفیت های موجود:
کشور ما دارای منابع غنی از ثروت های مادی و معنوی است که یک مدیر میتواند با بهره گیری از ظرفیت ها و پتانسیل های محدوده آن سازمان، بحران های موجود و یا بوجود آمده را ترمیم بخشد و در راستای اعتلای آن مجموعه قدم های مهمی را برداشته باشد فلذا عدم استفاده از این پتانسیل ها، کار را به مراتب سخت و کُند کرده است.
عدم انگیزه رقابت بین مدیران؛ وقتی مدیری از انگیزه کافی بهره برده نباشد
بی شک در بین مدیران زیر مجموعه خود نیز انگیزه ای ایجاد نخواهد کرد لذا انگیزه باید بصورت هرم وار اما از راس به پایین در یک مجموعه ایجاد شده باشد.
عدم امتیاز دادن به مدیران واحدها و تشویقشان، یکی از عوامل بی انگیزگی میباشد لذا تا زمان علاج مدیریت، حتی برداشتن تحریم ها نیز پوششی خواهد بود بر این فاجعه.
انتهای پیام/

البته انگیزه برای مدیر شدن خیلی خیلی زیاد است . باور ندارید کمی دقت بکنید.مثلا برای کسب کرسی مدیریت یک اداره شهرستانی و استانی دهها لابی و سفارش اتفاق میافته ، به افراد حقوقی وحقیقی ذینفوذ( حسب مورد به استاندار و فرماندار و نماینده و دوستان آنها و سازمان های نظارتی مثل بازرسی و حراست و روحانیون ذی نفوذ و حتی صاحبان زر و زور و افراد دخیل در تصمیم گیری وطومارهای دسته جمعی و… البته همه اینها شاید قابل تحمل باشد ولی خرید وفروش سمت های مدیریتی چه نقدی و چه غیر نقدی هم در سالهای اخیر رواج یافته) .مراجعه و رقابت و تخریب هم بجد وجود دارد پس انگیزه زیاد است و داوطلبین هم بیشمار . اون ۴ مورد از ۵ مورد اول هم جملگی مربوط به همان شایسته سالاری است . وتواصوا بالصبر