سرویس شهری تبریزبیدار: طاهره اشرفیان / میدان آذربایجان، یکی از بزرگترین و مهمترین میادین شهری ایران، دروازهی غربی تبریز و محل تلاقی چند محور حیاتی حملونقل شهری و برونشهری است. این میدان با وسعتی بالغ بر ۱۲.۵ هکتار، نقشی کلیدی در اتصال بزرگراه پاسداران، بلوار آذربایجان، جاده مرند و مسیر فرودگاه ایفا میکند و بهطور روزانه میزبان حجم بالایی از تردد خودروهاست. موقعیت استراتژیک این میدان، آن را به یکی از حساسترین نقاط شبکه ترافیکی تبریز تبدیل کرده است.
پروژه احداث تقاطع غیرهمسطح میدان آذربایجان با هدف کاهش بار ترافیکی، افزایش ایمنی و بهبود جریان عبور و مرور، از سال ۱۳۹۴ آغاز شد. بر اساس برنامهریزی اولیه، قرار بود این پروژه طی دو سال به بهرهبرداری برسد. با این حال، اکنون پس از گذشت بیش از هشت سال، پروژه همچنان بهطور کامل به سرانجام نرسیده است. هرچند بنا بر اعلام رسمی شهرداری تبریز، بخشهایی از مسیرها در سالهای گذشته به بهرهبرداری رسیده و اقدامات عمرانی و مطالعاتی برای تکمیل طرح ادامه دارد، اما کندی اجرا، تغییرات مکرر در طراحی و نبود جدول زمانی شفاف، میدان آذربایجان را به یکی از پروژههای فرسایشی مدیریت شهری تبدیل کرده است.
در این سالها، پروژه با چالشهایی نظیر تأخیر در تأمین مصالح خاص مانند بتن پلیمری، اصلاحهای مکرر در نقشهها و ضعف در اطلاعرسانی عمومی مواجه بوده است. همین روند موجب شده است که میدان آذربایجان بهطور مداوم در کانون انتقادات اعضای شورای شهر، رسانهها و شهروندان قرار گیرد.
چالشها و پیامدها؛ پروژهای که از مسیر اصلی فاصله گرفت
در نگاه نخست، پروژه میدان آذربایجان تلاشی برای حل یکی از معضلات ترافیکی تبریز به نظر میرسد. اما با گذشت زمان، نهتنها نشانههای روشنی از بهبود پایدار وضعیت ترافیکی این محدوده مشاهده نشده، بلکه خود پروژه به یک مسئله مستقل در مدیریت شهری بدل شده است. برخی اعضای شورای شهر، با انتقاد از مبانی طراحی و نحوه اجرا، این پروژه را دارای ایراد از همان مراحل اولیه دانستهاند؛ انتقاداتی که بیش از آنکه ناظر بر نیت پروژه باشد، متوجه نبود طرح جامع و تصمیمگیریهای مقطعی و سلیقهای است.
در کنار این نقدها، هزینههای سنگین پروژه نیز همواره محل مناقشه بوده است. برآوردهای غیررسمی از صرف بیش از ۱۵۰ میلیارد تومان از منابع شهری حکایت دارد؛ رقمی که برای پروژهای نیمهتمام، پرسشهای جدی درباره کارآمدی و اولویتبندی آن ایجاد میکند. این مسئله زمانی اهمیت بیشتری مییابد که تبریز همزمان با چالشهایی چون فرسودگی بافت شهری، کمبود فضای سبز و بحران آب دستوپنجه نرم میکند و مدیریت منابع مالی به یکی از حساسترین موضوعات مدیریت شهری بدل شده است.
زوایای پنهان و کمتر دیدهشده پروژه
فراتر از مسائل فنی و مالی، پروژه میدان آذربایجان پیامدهایی دارد که در گزارشهای رسمی و اظهارنظرهای مدیریتی کمتر به آنها پرداخته شده است:
فرسایش سرمایه اجتماعی: طولانی شدن پروژه، تغییر مداوم وعدهها و نبود شفافیت و پاسخگویی مستمر، به تضعیف اعتماد عمومی نسبت به مدیریت شهری انجامیده است.
حذف میدان بهعنوان فضای عمومی: طراحی فعلی، میدان آذربایجان را به یک گره ترافیکی صرف تقلیل داده و کارکردهای اجتماعی، فرهنگی و هویتی آن را نادیده گرفته است.
غیبت مطالعات اجتماعی و زیستمحیطی: تأثیر پروژه بر کیفیت زندگی ساکنان اطراف، کسبوکارهای محلی و الگوهای تردد پیادهمحور بهصورت جامع بررسی نشده است.
ابهام نهادی و مسئولیتپذیری: مرز مسئولیت میان شهرداری، مشاوران طرح و سایر نهادهای تصمیمگیر شفاف نیست و همین مسئله پاسخگویی را دشوار کرده است.
هزینه فرصت و اولویتبندی نادرست: تمرکز طولانیمدت منابع مالی و مدیریتی بر این پروژه، موجب عقبماندن یا تعویق سایر طرحهای ضروری شهری شده است.
نقطه امید؛ تجربه تصفیهخانه پساب شهری
در میان انبوه انتقادات، بخشی از پروژه میدان آذربایجان میتواند بهعنوان تجربهای مثبت و قابل دفاع مطرح شود: احداث تصفیهخانه پساب شهری برای تأمین آب خام فضای سبز میدان. این طرح که با مشارکت یک شرکت دانشبنیان اجرا شده، نمونهای از رویکردی نوآورانه و پایدار در مدیریت منابع آب شهری است و نشان میدهد حتی در دل پروژههای پرچالش نیز میتوان به راهحلهایی همسو با توسعه پایدار دست یافت.
چشمانداز بازآفرینی؛ از میدان پروژه به میدان مردم
با وجود همهی کاستیها و انتقادات، میدان آذربایجان همچنان ظرفیت آن را دارد که از یک پروژه پرحاشیه به یک تجربه موفق در بازآفرینی شهری تبدیل شود.
تحقق این هدف مستلزم تغییر رویکرد در نگاه به میدان است؛ نگاهی که آن را صرفاً یک گره ترافیکی نبیند، بلکه بهعنوان فضایی چندمنظوره برای تعامل اجتماعی، پیادهروی، فضای سبز، رویدادهای فرهنگی و حتی هنر شهری تعریف کند.
در این مسیر، مشارکت شهروندان در تصمیمگیریهای شهری، شفافیت در ارائه اطلاعات و بهرهگیری از تجربههای موفق پروژه، بهویژه تصفیهخانه پساب، میتواند نقش کلیدی ایفا کند و به بازسازی اعتماد عمومی کمک کند.
پروژه میدان آذربایجان امروز بیش از آنکه یک طرح عمرانی صرف باشد، به معیاری برای سنجش کیفیت برنامهریزی و مدیریت شهری تبریز تبدیل شده است. این پروژه نه بهطور کامل متوقف شده و نه به نتیجهای رضایتبخش رسیده است. آینده آن وابسته به این است که آیا مدیریت شهری میتواند با پذیرش نقدها، بازنگری در تصمیمها و جلب مشارکت شهروندان، میدان آذربایجان را از یک گره ترافیکی فرسایشی به فضایی زنده و شهری تبدیل کند یا نه.
انتهای پیام/
