به گزارش تبریز بیدار، روزنامه نگار، نویسنده، مولف، فعال سیاسی، کشاورز، مستند ساز، کارگردان، تهیه کننده و… مسعود دهنمکی اکنون دیگر یک چهره کاملا سینمایی است. او بیش از یک دهه است که با ساخت آثاری که معمولا لقب پرفروش و پر مخاطب می گیرند شناخته می شود. اگر تا پیش از دهه ۸۰ این مرد لاغر اندام متولد شهرستان اهر در آذربایجان شرقی را روزنامه خوان ها و اهل سیاست به واسطه انتشار مجلات و حضورش در تجمعات اعتراض آمیز و نماز جمعه ها می شناختند، اکنون کمتر کسی از مردم ایران را می توان پیدا کرد که حداقل یکی از فیلمهای او را در سینما، تلویزیون یا شبکه نمایش خانگی ندیده باشند.

ده نمکی در جوانی و حال
او اکنون در ششمین ساخته سینمایی خود با فیلم سینمایی رسوایی۲ قرار است گام به سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر بگذارد. سال گذشته نیز در اختتامیه پنجمین جشنواره مردمی فیلم عمار بزرگداشتی برای او برگزار شد. کسی که معتقد است در تمام این دوران سخنگوی هیچ گروه و دسته ای نبوده، نیست و تنها بر سر اعتقاداتش ایستاده است.
روزنامه نگاری متهورانه
دهنمکی سینماگر را به واسطه آثار سینمایی و هرچه بیشتر رسانه ای شدن خودش و حرفهایش اکثرا می شناسند اما کمتر کسی است که از دهه های قبل زندگی او و دهنمکی ژورنالیست اطلاعات مشخصی داشته باشد.
در سال ۴۸ به دنیا آمد، سال ۵۸ وقتی هنوز انقلاب درگیر و دار جا افتادن بود با خانواده اش به تهران آمدند. ۵۸ تا ۶۸ درگیر بسیج، جبهه و جنگ بود و تفنگ دست گرفته بود. بر خلاف تصور رایج مسعود دهنمکی کار رسانه و نشریه را از «شلمچه» شروع نکرده است بلکه از سال ۶۸ در نماز جمعه تهران شروع کردم. با دوستانش نشریهای داشتند که در چهارراه لشکر روی دیوار نصب میکردند. یا اینکه روی کاغذهای A4 کپی میگرفتند و بین مردم توزیع میکردند.

ده نمکی در جبهه
آن موقع برای بردن چند تا اعلامیه و نشریه به داخل نماز جمعه چند تا دستگیری و تلفات داشتند. آنها را میگرفتند و به کمیته میبردند. چون اطلاعیه هایی را پخش کرده بودند که مثلاً در آن وصیتنامه امام (ره) و مباحث فرهنگی را آورده بودند. در خاطرات او و دوستانش هست که حتی گاهی از دو سه روز قبل این اطلاعیهها را میبردند و زیر کانتینرهای دانشگاه مخفی میکردند که روز جمعه بردارند و روی کانتینر نصب کنند.
او کار رسانهای را از آن موقع و به این صورت شروع کرد. حتی زمانی بخاطر تحرکاتش در نماز جمعه شبانه بازداشت شد.
محله را محاصره کردند!
امر به معروف که فقط این نیست که بروی در خیابان و به دختر مردم بگویی مویت پیداست. حزباللهی تا وقتی برای اینها قابل تحمل است که در خیابان ولیعصر به بدحجاب گیر بدهد، ولی وقتی فلش به سمت خودشان برگردد…»
بعد از آن بود که «شلمچه»، «جبهه»، «صبح» و «دوکوهه» را چاپ کرد. مجله هایی که تیراژهایی در حدود یکصد هزار جلد را داشتند و خرج خودشان را هم در می آوردند. شلمچه از اولین نشریه های چاپ رنگی کشور بود. او با تیترهای جنجالی و شیوه روزنامه نگاری خاص خودش در این مجله ها تبدیل به دهنمکی معروف شد و چندین بار مزه دادگاه را چشید.
باید مرا اعدام کنید
در یکی از دادگاه هایی که داشت. همین آقای «غرضی»، «بهزاد نبوی»، «خاتمی» و چند نفر از جناح راست و جمعاً هجده نفر از او بخاطر نشریه اش شکایت کرده بودند.در دادگاه وقتی «قاضی مرتضوی» گفت آخرین دفاعیاتات را بگو، گفت آخرین دفاع من این است که باید مرا اعدام کنید! پرسید یعنی چه؟ جواب داد: چون از اینجا که بروم دوباره شروع میکنم. گفتم با من هر کاری بکنید، پایم را بگذارم بیرون، دوباره نشریهای میزنم و باز مینویسم!
شلمچه را همین مرتضوی تعطیل کرد!
او در یکی از گفتگوهای خود ماجرای تعطیلی شلمچه را اینطور شرح میدهد: «اگر «شلمچه» را اصلاحطلبها بستند، «جبهه» را همین آقای «مرتضوی» بست. یک روز آقای «مرتضوی» که قاضی دادگاه مطبوعات بود، ما را خواست و گفت باید نشریهی شما را ببندیم. پرسیدم چرا؟ خلاصه منظورش این بود که ۱۵-۱۰ تا از آن طرفیها را بسته است و یکی را هم باید از این طرف ببندد. گفتم خب! میخواهی ثابت کنی قوه قضائیه بیطرف است؟ برو «کیهان» را ببند، برو «رسالت» یا «یالثارات» را ببند. چرا ما را میبندی؟ چرا هر وقت میخواهید ثابت کنید مستقل هستید، سر ما را میبرید؟ وقتی «شلمچه» را بستند، از هیچ کسی نخواستم آن را از توقیف در بیاورد که وامدار کسی نباشم.»

ده نمکی در جبهه
از بیل زدن و مرغداری تا تولید سررسید
سال ۷۹ و ۸۰ تقریباً پایان دوره کارهای سیاسی و ژورنالیستی او به این شکل بود. هرچند مدتی را نیز به کار کشاورزی در مزرعه و مرغ داری پرداخت، پیش از آن حتی مدتی هم در تولید سررسید و لوازم التحریر صرف کرده بود و با چاپ تصاویر شهدا مغازه ای در طبقه دوم پاساژ مهستان تهران را اداره می کرد. اما در سال ۸۰ تولید «فقر و فحشا» را به عنوان اولین فیلم مستندش شروع کرد که تا سال ۸۲ طول کشید و او را تبدیل به یک فیلم ساز کرد که تاکنون ادامه دارد.
فقر و فحشا و مایکل مور ایران
او در فقر و فحشا به سراغ دغدغه اصیل همیشگی خودش رفت. بحران های اجتماعی و مسئله جنگ فقر و غنا. او اما از زاویه جنجالی زنان خیابانی و بحران فحشا در جامعه به مسئله فقر پرداخت. در نهایت هم سر از قاچاق زنان و دختران ایرانی به کشورهای حاشیه خلیج درآورد. شاید پرداخت متهورانه او به چنین مسئله ای بود که موجب شد فیلم او اجازه اکران عموم نیابد و تنها اکران خصوصی آن در یک مرکز فرهنگی هم با فشار دستگاه امنیتی دولت خاتمی لغو شود. اما نسخه قاچاق آن بصورت سی دی و اینترنتی منتشر شد که آمارهای غیر رسمی از تکثیر و دانلود بیش از ۱۰ میلیون نسخه از آن خبر می دهد. حتی گفته می شود که نیروی انتظامی بخاطر ساخت این فیلم از او شکایت کرد اما دهنمکی در دادگاه تبرئه شد.
در همان زمان صدها نقد رسانههای داخلی و خارجی پیرامون این مستند منتشر شد تا جایی که روزنامه نیویورک تایمز در آن زمان لقب مایکل مور ایران را به سازنده اثر داد. وا اما پس از ساخت این مستند، کتابی با عنوان «ناگفتههایی درباره فیلم فقر و فحشا» به نویسندگی خودش به چاپ رساند و آن را به همراه نسخه ای از فیلم برای مسئولین کشور فرستاد. اولین فیلم دهنمکی بلاخره پس از گذشت یک دهه در سال ۹۴ از وزارت ارشاد دولت روحانی مجوز پخش در شبکه نمایش خانگی دریافت کرد و مورد استقبال واقع شد.
کدام استقلال ؟ کدام پیروزی؟
برای این مستند دو سال وقت گذاشت. دربی پایتخت و دعوای قرمز و آبی بستر دیگری بود برای پیگیری دغدغه های اجتماعی. پرداخت به قربانیان بازی ایران و ژاپن هم یکی از سوژه های این مستند بود.
دهنمکی در این اثر از فوتبال به عنوان استعاره ای از فضای سیاسی کشور استفاده کرد تا با اعتقاد به اینکه در عرصههای مختلف جناحهای سیاسی اعم از راست، چپ، اصلاحطلب و اصولگرا با عناوین مختلف امتحان خود را پس دادهاند، بگوید: رقابت بین جریانهای عمدهی سیاسی در کشور ما مثل بازی قرمز و آبی است. این رقابت از نقطهای شروع میشود، در جایی اوج میگیرد و با مشخص شدن نتیجهی داربی یا لیگ برتر، دور جدیدی از بازیها شروع میشود. عملاً هر دو دارند فوتبال بازی میکنند، ولی فقط رنگ پیراهنها فرق میکند.
فیلم با دریافت مجوز از ارشاد منتشر و اکران آن در وبلاگ شخصی دهنمکی آغاز شد تا در دسترس همه مردم قرار بگیرد.
اخراجی ها، سه گانه ای رکورد شکن!
دهنمکی با تکیه بر سابقه شلمچه به عنوان یک نشریه دفاع مقدسی و سابقه حضور خودش در جبهه های جنگ برای ورود به سینما ژانر دفاع مقدس را انتخاب کرد. او برای اولین بار از روایت های کلیشه ای از رزمنده ها و شهدا فاصله گرفت و با بکار گیری دستمایه های طنز راوی جنگیدن جوان های لات و داش مشتی پایین شهری در جبهه ها جنگ شد. این کار او موجب شد صف بندی های جدیدی له و علیه او در فضای عمومی شکل گیرد. گفتگوهای پرچالش مطبوعاتی و استقبال تمااگران از فیلم او به این صف بندی ها دامن میزد. البته اتفاق جدید دیگری که با اکران اخراجی ها به سینما برگشت سانس های فوق العاده نیمه شب سینماها برای اکران این فیلم بود که در اثر ازدحام مردم برای دیدن اخراجی ها شکل می گرفت. آن هم نه فقط در تهران که پس از سالها، سینماهای شهرستان ها نیز با اخراجی ها رونق دوباره یافت.

اخراجی های ۳ و ده نمکی
دهنمکی سه گانه اخراجی ها را در چهار سال ساخت: ۸۶ ، ۸۷ و ۸۹ علت وقفه بین دو و سه هم ساخت سریال نوروزی «دارا و ندار» در سال ۸۸ برای شبکه تهران بود. اخراجی های یک فروشی میلیاردی داشت که آغاز خوبی برای دهنمکی بود و موجب شد در فیلمهای بعدی خودش به سمت سرمایه گذاری و تهیه کنندگی برود.
قسمت دوم اخراجیها ادامه داستان قهرمان های قسمت اول در اسارت بعثی ها بود. این فیلم با فروش ۸ و نیم میلیارد تومانی پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران تا زمان خودش لقب گفت. این در حالی بود که در هنگام اکران این فیلم بر پرده سینما نسخه قاچاق این فیلم نیز منتشر شد و سی دی های آن به صورت دستفروشی در کشور توزیع شد، اتفاقی که هیچ وقت عامل اصلی آن مشخص نشد. مدیر هدایت فیلم، پخش کننده این فیلم مدعی شد اگر این اتفاق نمی افتاد فروش این فیلم حداقل به ۱۲ میلیارد تومان می رسید. اما با در نظر گرفتن بلیط ۲ هزار تومانی آن زمان، این فیلم را بیش از چهار میلیون نفر در سینماها دیدند.
اخراجی های ۳ نیز ادامه همان اخراجی ها در زمان حال بود. اشاره مستقیم به انتخابات ریاست جمهوری و مناظره های کاندیداها بر حساسیت های این فیلم افزود کما اینکه این فیلم جزو اولین آثار سینمای ایران بود که بعد از درگیری های فتنه ۸۸ با موضوع انتخابات ساخته می شد. این فیلم که با حضور ۴۰ بازیگر نام آشنا و بیش از ۲ هزار هنرور تماما در تهران تصویر برداری شد، توانست با اکران نوروزی رونق دوباره ای به سینما بدهد.
جالب آن بود که این فیلم از سوی مخالفان فکری دهنمکی مورد تحریم واقع شد و در یک اتفاق بی سابقه در سینمای ایران عده ای تلاش گسترده ای را برای منصرف کردن دیگران از تماشای این فیلم انجام دادند و حتی نسخه قاچاق آن را نیز روانه بازار کردند. اما با تمام این احوال اخراجی ها۳ فروش بیش از شش میلیارد تومان پر فروشترین فیلم سال ۹۰ لقب گرفت.
دوگانه رسوایی
دهنمکی در سال ۹۱ با بکار گیری اکبر عبدی در نقش یک روحانی سالخورده عارف مسلک که در معرض موقعیت های غیرمنتظره ای قرار می گیرد و افکار عمومی علیه او شکل میگیرد رسوایی یک را ساخت. فیلمی که از اخراجی ها جمع و جور تر بود و داستان اجتماعی تری داشت. این فیلم هم سیل انتقادهایی را بیشتر از سوی همفکران دهنمکی بخاطر نحوه ترسیم یک دختر جوان بدکاره در فیلم با بازی الناز شار دوست علیه او روانه کرد اما رسوایی یک باز هم فروش نسبتا خوبی را در گیشه تجربه کرد.

ده نمکی در رسوایی
به نظر می رسد رسوایی یک و دو الگوی مشترکی داشته باشند، اکنون بسیاری منتظر هستند تا در جشنواره فیلم فجر و اکران سال آینده چالش های جدید روحانی رسوایی را در قسمت دوم این فیلم که در سال ۹۴ ساخته شده به تماشا بنشینند.
با سریال در تلویزیون
سریال دارا و ندار تجربه ساده ای برای دهنمکی بود. همانطور که از اسمش پیداست فیلم درباره شکاف طبقاتی و بر اساس دغدغه همیشگی دهنمکی در جنگ فقر و غنا بود. این سریال پر بازیگر بدون حاشیه و سر و صدای خاصی در نوروز ۸۹ پخش شد.
سریال معراجی ها که در هفته دفاع مقدس سال ۹۳ از شبکه اول سیما پخش شد بر خلاف تجربه قبلی دهنمکی پر مخاطب بود. هم پوشانی سه سوژه دفاع مقدس، راهیان نور و اختلافات و درگیری های درون یک دانشگاه بر سر تدفین شهدا معراجی ها را به یک سریال موفق تبدیل کرد. دهنمکی باز هم در این سریال توانست دیالوگ های طنز و کاراکترهای خلق کند که تا مدتها در گفتار روزانه مردم جریان داشت.
این اثر جزو معدود آثاری است که از آن یک فیلم سینمایی هم تولید شد و با وجود اکران در اسفند ماه که فصل مرده ی اکران لقب گرفته به فروش بسیار بالایی دست یافت و برخی سینماها را از ورشکستگی و تعطیلی نجات داد. اما حادثه تلخ انفجار سهوی مواد منفجره در پشت صحنه این فیلم(سریال) در شهرک سینمایی دفاع مقدس و مرگ ۵ نفر از جمله محمد جواد شریفی مدیر با سابقه جلوه های ویژه سینما از ناگوار ترین رخدادهای تاریخ سینمای ایران محسوب میشود.
دهنمکی وبلاگ نویس
در همان زمان و اوایل دهه هشتاد که سرآغاز گسترش وبلاگ نویسی در ایران است او وبلاگ شخصی اش را در سایت بلاگفا ثبت کرد. طی این مدت هرچند گاهی خاطره ای از گذشته یا برخی نظراتش را در آن می نویسد اما بیشتر به آرشیو آنلاینی تبدیل شده برای مطالب و اخباری که درباره او و آثارش نوشته و منتشر شده است.
وبلاگ او یک بار در سال ۸۸ هک شد. هکرها پس از پاک کردن کل آرشیو گذشته او مطلبی را از قول او در برائت از انقلاب و رهبری منتشر کردند. او توانست با کمک مدیران بلاگفا وبلاش را پس بگیرد و تاکنون نیز همان وبلاگ را به عنوان پایگاه اینترنتی شخصی اش حفظ کرده است.
دهنمکی یک صفحه اینستاگرام هم دارد. اما در آن کارکردی شبیه وبلاگش را دنبال می کند و کمتر به مسائل روز می پردازد و بیشتر عکسهایی از اکنون یا گذشته فیلمهایش را منتشر می کند.
به نظر می رسد برای او بازخوردها و نظرات اهمیت خاصی دارد. چون نه تنها کامنت های وبلاگ و صفحه اینستاگرام را خودشش چک می کند که طی این سالها یک سامانه پیامکی و سامانه پیام صوتی و صندوق پستی هم برای ارتباط با خودش ایجاد و اعلام کرده است. علاوه بر آن او پیش از انتشار تمام آثارش اکران خصوصی ویژه وبلاگ نویس ها و فعالان فضای مجازی برگزار و نظرات آنها را جمع آوری می کند.
دایره المعارف اسارت
او قصد دارد در دهه پنجم زندگی اش سینما را حاشیه کارهایش قرار دهد و روی نویسندگی و انتشار کتاب تمرکز کند. کاری که اولین گام آن را با انتشار دایره المعارف جامع آزادگی و اسارت برداشته است. این دایره المعارف ۸۰ جلدی در بردارنده اطلاعات مربو به اسرا، نحوه اسارت، زمان، اتفاقات و رخدادهای این دوران است که به همراه تصاویر ۳۷ هزار آزاده منتشر شده است.
جرقه تالیف چنین اثری از سال ۶۹ و اشتغال دهنمکی در ستادامور آزادگان زده شد. در سال ۷۳ به پیشنهاد او واحد پژوهش ستاد آزادگان تشکیل شد.
در سال های ۷۳ تا ۷۵ در این واحد تقریباً ۱۰ جلد کتاب را با عنوان خاکریز پنهان که خاطرات دست نخورده آزادگان بود چاپ کرد. عد از آن در طول ۲۰ سال ۱۵۰ نفر به صورت پراکنده و ۵۰ نفر به صورت متمرکز زیر نظر ده نمکی روی این مجموعه کار کردهاند. همچنین ۶۰۰۰ ساعت مصاحبه برای این مجموعه انجام شده است. ۵۰۰ جلد کتاب منتشرشده دربارهی آزادگان نیز برای نگارش این فرهنگ گردآوری شد. همچنین بانک اطلاعاتی موجود در مطبوعات و اسناد صلیب سرخ هم برای این کار استفاده شده است. ۳۰ اردوگاه عراقی در این مجموعه بررسی شده است و از هر اردوگاه نیز ۵۰ تا ۱۰۰ آزاده انتخاب شدهاند. همچنین هر اردوگاه شامل عکسهای اختصاصی خود است.
پس از حمایت انتشارات نهاد کتابخانه های عمومی کشور از انتشار این اثر که رونمایی آن در سال ۹۲ انجام شد، با تغییرات مدیریتی در دولت و وزارت ارشاد انتشار آن با مشکل مواجه شده و این مشکل هنوز حل نشده است.
همین خوب است که همه دارند شما را می زنند!
خاطره مسعود دهنمکی از دیدارش با رهبر انقلاب نقطه خوبی برای پایان این مطلب طولانی است: « بعد از بسته شدن «شلمچه» دیداری با حضرت آقا کردیم. در مورد تعطیلی «شلمچه» بغض کردم و گفتم: «آقا! هم جناح راست، هم جناح چپ و هم بعضی از بچه حزباللهیهای تریبوندار و مداحها به ما فحش میدهند». حضرت آقا گفتند: «همین خوب است».

ده نمکی در دیدار بار رهبری
گفتم: «چرا آقا؟» گفتند: «این یعنی استقلال. اگر دیدی یک جناح دارد از تو انتقاد میکند و جناح دیگری دارد تعریف میکند، بدان به یک سمت وابسته شدهای، اما وقتی همه دارند شما را میزنند، این یعنی استقلال و من همین را میپسندم، یعنی دفاع جانانه از اصول انقلاب، بدون رودربایستی از کسی». بعد از این صحبت، دیگر هیچ وقت نه حمایت مادی از کسی خواستم نه معنوی.»
منبع: شفاف
