یادداشت مهمان؛ نوید اسماعیلی
کمتر از یکسال به پایان دولت یازدهم زمان باقی است و سه سال مثل چشم برهم زدن سپری شده و در این مدت کشور شاهد افت و خیزهای فراوانی بوده است. در این سه سال اصلیترین سیاست و همت دولت یازدهم به باور مردم، تلاش برای رفع تحریمهای ظالمانه علیه ایران و گشایشهای اقتصادی حاصل از رفع آن تحریمها بوده است.
در این بین، با توجه به سیاست اصلی دولت مبنی بر مذاکره و بعدها انجام توافق هسته ای و سوای تمامی انتقادات وارد به برجام که به مرور زمان درحال اثبات و مابقی در طول تاریخ مورد قضاوت واقع خواهد شد؛ گفتمان دیگری که بدون مخالفت و یا رد اساس مذاکرات و حل دیپلماتیک مسئله هسته ای چه در آن زمان و چه امروز، در بسیاری از محافل مطرح بوده، موضوع نگاه به ظرفیتهای داخل کشور جهت حل مشکلات است.
این سیاست بارها توسط شخص اول نظام و بعدها توسط برخی چهرههای دیگر از سالهای قبلتر و به طور ویژه در سه سال اخیر و توأمان با سیاست مذاکرهایِ دولت یازدهم، بیش از صدبار در جلسات عمومی مطرح گردید. سیاستی که بخشهایی از تئوری اقتصاد مقاومتی است و این امکان را به دولت و مردم میداد که در کنار انجام مذاکرات، از پیشبرد ماموریتهای محول بر بخش خصوصی غافل نبوده و حداقل به گفته اکثریت تجار و کسبه رونق کسب و کار و صادرات نیز همچون گذشته به قوت خود باقی میماند.
اما مشکل اصلی در سه سال گذشته از نقطهای شروع شد که با وجود قبول صد در صدی اقتصاد مقاومتی و گفتمان نگاه به ظرفیت درون کشور توسط دولت، حل مشکلات مردم اعم از معیشت، تجارت و حتی آب خوردن و نفس کشیدن مردم بر توافق و ارتباط با غرب و رفع تحریم ها گره خورد.
سخنانی بیشمار از این نوع که اکنون با قبول تلویحی دولتمردان با بن بست روبرو شده و حال درصدد بررسی راهکارهای جایگزین آن هستند. به هر حال اگر نیت اصلاح امور و پیشرفت ایران اسلامی باشد، زمان برای خدمت هیچگاه دیر نبوده و هرزمان ارادهای مشاهده شود نتیجه مطلوب خواهد شد.
اکنون زمان آن رسیده که پس از بدعهدی های انجام شده در برجام، نگاه کلی به این توافق (در کنار ایستادگی و گرفتن حقوق به حق ملت) مانند نگاه به برخی تفاهم نامههای معمولی باشد و از امروز قبل از اتمام دوره یازدهم نگاه به ظرفیتهای درون کشور در قالب اقتصاد مقاومتی نهادینه شود.
