به گزارش تبریز بیدار ، همه ساله با رسیدن ماه عزای سید و سالار شهیدان بازار شایعه پراکنی و جعل احادیث داغ می شود و دشمنان دین خدا، از هیچ ابزاری برای حمله به مقدسات چشم پوشی نمی کنند.
چند روزی از دروغ مربوط به چک های میلیونی مداحان پایتخت نمی گذرد که بار دیگر حملات مشابهی به ساحت اهل بیت صورت گرفته و این بار جعل احادیث و ارسال شبنامه هایی در برخی از مراکز سطح شهر و فضای مجازی به صورت گسترده در حال پخش می باشد که به نظر می رسد اولا مردم نباید به شایعات اهمیتی دهند و ثانیا مراکز نظارتی که وظیفه رسیدگی به چنین شایعات و شناسایی عوامل مرتبط با آن ها را دارند جدی تر از گذشته نسبت به این روند رسیدگی نمایند.
در تازه ترین شایعه، حدیثی جعلی از امام حسین(ع) در سطح شهر و فضای مجازی در حال پخش است که ایشان جملاتی را علیه ایرانیان گفته اند و عرب را برتر از عجم دانسته اند. در حالی که هرکس کوچکترین شناختی از اهل بیت و معرفت ایشان داشته باشد در اولین قدم پی به جعلی بودن این احادیث خواهد برد.
در این بین حجت الاسلام همایونی طلبه مشهور تبریزی طی یادداشتی ارسالی به تحریریه تبریزبیدار نسبت به این حدیث واکنش نشان داد که متن یادداشت وی در ادامه می آید.
متاسفانه در برخی محافل عمومی و فضای مجازی حدیثی را عده ای انتشار داده و یا پخش می کنند که در آن امام حسین (ع) عرب را از ایرانیان ،برتر می داند، اما ترجمه تحریف شدهای که به عنوان ترجمه حدیث منسوب به امام حسین(ع انتشار می دهندچنین است:
«ما از تبار قریش هستیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانیها هستند. روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و بالاتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتر است. ایرانیها را باید دستگیر کرد و به مدینه آورد، زنانشان را بفروش رسانید و مردانشان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت» ( سفینه البحار و مدینه الاحکام و الآثار نوشته حاج شیخ عباس قمی، صفحه ۱۶۴، چاپ دو جلدی سنگی)
اولا: این حدیث را برای رسیدن به اهداف شومشان زیرکانه تتمه ای زدند و درحقیقت یک قسمت آن را از سفینه البحار برداشته و قسمت دوم (ایران راباید اسیر بگیرید و….)را که سخن خلفا هست به حدیث اضافه کردند اما در مورد قسمت اول حدیث (ما ازتبار قریش هستیم و هواخواهان ما عرب ودشمنان ما عجم هستند)را علامه مجلسی ره و شیخ عباس قمی ره و…
ازشیخ صدوق اعلی الله مقامه الشریف نقل کرده اند درسند این حدیث عثمان بن جبله قرار دارد که کاملا مجهول است ویا سلمه بن الخطاب هست که علمای علم رجال روایات این شخص را ضعیف می دانند وخصوصا شخصی بنام (ضریس بن عبدالملک)قرار دارد که اصلا توثیق نشده است(حتی علمای اهل سنت هم توثیق نکرده اند). باچشم پوشی ازسند حدیث، به چند مطلب در دلالت حدیث اشاره می کنیم:
متن این روایت از امام صادق(ع) نقل شده نه از امام حسین(ع) واین اولین تحریف و دروغ مدعیان است که یقینا نسبت دادن این روایت جعلی به امام حسین ع با غرض ایجاد بغض و کینه در ایرانیان نسبت به امام حسین(ع) است.
دوما: مقصود امام صادق(ع) از آن سخن که: « ما قریش هستیم، و شیعیان ما عرب و دشمنان ما عجم هستند» (البته در آخر این حدیث بیان یکی ازخلفارا اضافه کردند و درمتن حدیث نیست)؛ زمانی روشن میشود که تحقیقی در معنای کلمه «عرب» و «عجم» در لغت داشته باشیم و با ملاحظه سایر سخنان امیرالمؤمنین و امام صادق(ع) در مورد عجم و مخصوصاً ایرانیها به مقصود آن حضرت در این حدیث، پی ببریم: در لغت عرب از جمله معانی کلمه «عَرَب و عَرِب» عبارت است از: کسی که فصیح سخن بگوید، خالص باشد، صاف و یک دست باشد و یا لکنت زبان نداشته باشد و مقصود دیگری را خوب فهمیده و به دیگران منتقل کند.(المنجد، ص ۴۹۵؛ فرهنگ جامع نوین، ج ۲، ص ۹۶۹)
و یا در لغت این گونه هم آمده که :معنای عجم و عجمی عبارت است از: غیر عرب، کسی که نتواند فصیح سخن بگوید چه عرب باشد چه غیر عرب ، فرد کاملاً بیاطلاع و کسی که منکر حقیقتی شود و اعجم به کسی گویند که: لال، زبان بسته، گنگ یا بیعقل باشد.(مراجعه شود به: فرهنگ جامع نوین، ج ۲، ص ۹۵۶، ۹۵۷؛ فرهنگ معین، ج ۲، ص ۲۲۸۷.)
با توجه به آنچه در کتب لغت درباره معنای این دو واژه (عرب و عجم) ذکر گردید، مقصود امام صادق(ع) از حدیث فوق چنین میشود:
ما قریش هستیم، یعنی باشخصیّتترین، فهمیدهترین، خالصترین و خوش لهجهترین مردم هستیم، سپس میفرماید:
شیعیان ما عرب، یعنی افراد صاف، خالص و بیغل و غش هستند، فصیح سخن گفته، مقصود ما اهل بیت علیهمالسلام را خوب فهمیده و هنگام تفهیم به دیگران با بیانی فصیح و سخنی شیوا مقصود ما را به دیگران منتقل میکنند؛ خواه از نژاد عرب باشند یا عجم.
و دشمنان ما عجم، یعنی: افراد بیاطلاع از مبانی فکری ما اهل بیت ع و انسانهای بیعقلی هستند که حقایق را منکر شده، با ما که برای هدایت و سعادت بشر آمدهایم دشمنی کرده، مقصود ما را نمیفهمند و هنگام انتقال به دیگران، سخن ما را به راستی و درستی با لهجهای فصیح و قابل فهم به مخاطبان خود، منتقل نمیکنند؛ خواه از نژاد عرب باشند یا عجم.
پس هیچ ربطی به ملت عرب وعجم ندارد وما در بین لغات صدهها چنین لغتی داریم که بصورت مشترک بکار میرود درجمله ای یک معنا را می دهد و دریک جمله ای معنای دیگر …
و این معنا برای سخن امام صادق(ع)، با آنچه در خارج اتفاق افتاده نیز مطابقت دارد. زیرا در عصر خود امامان علیهمالسلام، تمام کسانی که با آنها دشمنی کرده و عاقبت مسمومشان کردند و به شهادت رساندند، همگی انسانهای نفهم و بیشعور از نژاد عرب بودند که منکر مقام و شخصیت امامان علیهمالسلام بودند. این در حالی است که هیچ یک از عجم، از جمله ایرانیها در به شهادت رساندن آن بزرگواران دخالتی نداشتند.
هم چنان که همه اعراب هم دشمن امامان(علیهم السلام) نبودند. بلکه در میان نژادهای مختلف عرب شیعیان فراوانی بودند که دارای فهم و شعور و ادب و محبّت بوده و ارادت خود را به اشکال مختلف به آن بزرگواران اظهار میکردند. از سوی دیگر، در میان عجمها چه ایرانی و چه غیر ایرانی، شیعیان مخلص، فهمیده و بیغلّ و غشی بوده و هستند که ارادت خویش را در تمام عرصهها به امامان دوازده گانه شیعه اظهار میکردند و در رأس همه آنها سلمان فارسی است که قلّه ده درجه ایمان را فتح کرده و به بهترین و برترین محبت و معرفت و اطاعت نسبت به امام زمان خویش امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) و فرزندان معصومش(ع) دست یافت و افتخار بزرگی برای ایرانیان آفرید. وچقدر پیامبراسلام صلی الله علیه واله وسلم ازسلمان (ره)ونژاد آن(ایرانیان)تمجید فرموده است.
مورد دیگر فرمایش امام صادق(ع) در تفسیر این آیه است: خداوند میفرماید: «ولو نزّلنا علی بعض الأعجمین. فقرأه علیهم ما کانوا به مؤمنین»(سوره شعراء، آیه ۱۹۸ ـ ۱۹۹.)
یعنی: اگر ما قرآن را بر بعضی از عجمها (غیر عربها) نازل میکردیم و او آن را بر اعراب قرائت میکرد، به آن ایمان نمیآوردند.
امام صادق(ع) در تفسیر این آیه میفرمایند: لو نزل القرآن علی العجم ما آمنت به العرب وقد نزل علی العرب فآمنت به العجم فهذه فضیله العجم.(سفینه البحار، ج ۶، ص ۱۶۵)
اگر قرآن بر عجم (غیر عرب) نازل میشد، عرب به آن ایمان نمیآورد در حالی که، بر عرب (پیامبر اسلام(صلی الله علیه واله وسلم)) نازل شد، عجم به آن ایمان آوردند، پس این فضیلتی است برای عجم.
و این حدیثی است که محدّث قمی آن را در کتاب سفینه البحار خود، قبل از آن حدیث، نقل کرده، حال چگونه ممکن است امام صادق (ع) که اینگونه برای عجم از جمله ایرانیان، فضیلت قائل است، در حدیث بعد ایرانیان را دشمنان خود بشمارد؟!
همچنان که محدث قمی در همان کتاب در یک صفحه بعد حدیثی را ازعبدالله بن عمر روایت میکند که رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرمود: در عالم رؤیا گوسفندان سیاهی را دیدم که گوسفندان سفید زیادی داخل آنان شدهاند. اصحاب گفتند: چه تعبیری برای آن دارید ای رسول خدا؟
فرمود: العجم یشرکونکم فی دینکم و انسابکم.
گروهی از عجم (ایرانیان) هستند که در آئین و نژاد با شما شریک میشوند.
اصحاب گفتند: عجم با ما در آئین ونژاد شریک میشود، ای رسول خدا؟!
فرمود: لوکان الایمان معلّقاً بالثریّا لناله رجال من العجم.
اگر ایمان در ثریّا بود، مردانی از عجم (ایرانی) به آن دست مییافتند.(سفینه البحار، ج ۶، ص ۱۶۶)
آیا ایرانیانی که اینگونه و تا این حد مورد تعریف و ستایش پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه واله وسلم) قرار میگیرند، چگونه فرزند و وصیّ ششم او امام صادق(ع) آنها را دشمنان خود میشمارد؟!
علاوه بر این امام صادق(ع) خلیفه آن خدایی است که همه بندگانش را با یک چشم نگریسته و گرامیترین آنها را با تقواترین آنان میشمارد،…إنّ اکرَمَکُم عِندَاللهِ أتْقاکُم إنّ الله علیمٌ خبیر…
چگونه ممکن است، امام صادقی که خلیفه چنین خدایی است تمام عرب را بی هیچ قید و شرطی شیعه خود بداند و تمام عجم را دشمن خود بداند؟!
در متون دینی و روایی شیعه وسنی احادیث کثیری وجود دارد که ایرانیان را ممدوح بیان فرموده اند وتمجیدهای زیادی کرده اند تا جایی که ایرانیان را بزرگترین ومهم ترین اصحاب واعوان امام زمان عج دانسته اند.
ازطرفی چگونه میتوانیم از حدیث امام صادق ع چنین برداشتی کنیم در حالی که علت اصلی موفقیت قیام مختار و قصاص از قاتلین امام حسین ع بیعت موالیان(ایرانیان ساکن درکوفه و..)با مختاربود
ویا بعداز حادثه عاشورا ،نقش مردم خراسان در تزلزل حکومت بنی امیه آنقدر پر رنگ بود که تا باخبرشدند که امام حسین ع راشهید کردند فرماندار خراسان که اموی مسلک بود از خراسان بیرون کردند و آماده قیام بودندبرعلیه اموییون…
واما مطلب آخر که باهمین مطلب میتوانیم به دیدگاه اهل بیت ع درمورد ایرانیان پی ببریم: (این جریان تاریخی را هم علمای شیعه نوشتند وهم بزرگان اهل سنت )
محدث قمی (ره)بعد ازنقل این حدیث، نظر خلیفه دوم را نسبت به ایرانیها (فارسها) تحت عنوان «سوءُ رأیِ الثانی فِی الأعاجم» نقل میکند با این عبارت: لمّا ورد سَبیُّ الفُرسْ الی المدینه………بیان کرده که:
وقتی اسراء فارسی زبان (ایرانیان) را به مدینه آوردند،خلیفه ی دوم خواست زنهای آنان را بفروشد و مردان آنها را غلام و برده عرب قرار دهد و تصمیم گرفت افراد معلول و ناتوان و پیرمرد را در طواف و اطراف بیت الله الحرام، سوار بر پشت آنها (ایرانیانِ به بردگی گرفته شده) کند. امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) فرمود: به راستی پیامبر اسلام (صلی الله علیه واله وسلم) فرمود: کریم هر قومی را احترام کرده، گرامی دارید هر چند با شما مخالف باشند، این در حالی است که ایرانیان مردانی حکیم و دانشمند و انسانهایی با شخصیت و با کرامتاند، آنها بر ما سلام کرده و درود فرستاده و میل به اسلام پیدا کردهاند. و من سهم غنیمت خودم و حق بنیهاشم از آنها را، برای خوشنودی خدا آزاد کردم!
در کل دیدگاه امامان معصوم (علیهم السلام) به ایرانیان از اول چنین بوده اما متاسفانه عده ای میخواهند با چاپ و انتشار چنین مطالب بی اساس وتفکراتی که بزرگان خودشان نسبت به ایرانیان داشتند بنام امامان معصوم ع به خرد جامعه بدهند دراثبات عرضم همین بس که رای ونظر بزرگان خودشان را به عنوان تتمه سخن حضرت ترجمه می کنند و روشن است که این اقدام خیانت و دروغی آشکاراست وخصوصا انتساب دادن این سخن به امام حسین ع هیچ قصد وغرضی نمیتواند داشته باشد الا اینکه کینه ایرانیان را میخواهند نسبت به ساحت مقدس امام حسین ع دنبال کنند اما غافل از این که ایرانیان در هر حزب و درهر مسلکی که باشند وجودشان پراست از محبت به اهل بیت (ع) خصوصا امام حسین (ع) .
