به گزارش تبریز بیدار ، داوود بهبودی اعتقاد دارد لازمه حضور در بازار های جهانی امروز پیوند خوردن با اقتصاد جهانی است و هرقدر بتوانیم با اقتصاد جهانی درهمتنیدگی بیشتری پیدا کنیم، حضور ما در بازارهای جهانی راحتتر و قابل دسترستر خواهد بود.
این اقتصاددان، ایجاد ارتباطات اقتصادی به شکل شراکتی با شرکتهای خارجی مطرح و دارای برند را از دیگر ملزومات حضور در بازارهای جهانی میداند. در ادامه مشروح گفتوگوی ما با داوود بهبودی، رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی استان تقدیم حضور میشود:
آذربایجانشرقی با ۴ درصد از تولیدات اقتصادی کشور جایگاه هفتم را دارد
آقای دکتر به عنوان پرسش اول بفرمایید استان آذربایجانشرقی چه جایگاهی در اقتصاد و تولید کشور دارد؟
استان آذربایجانشرقی از لحاظ اقتصادی به شکل متعارف رتبههای حول و حوش پنج را دارد. از لحاظ ارزش تولیدات، استان با حدود چهار درصد از تولیدات اقتصادی کشور جایگاه هفتم کشور را به خود اختصاص داده که جایگاه قابل قبولی محسوب میشود؛ چرا که ما از لحاظ جمعیتی هم همین سهم را داریم و از لحاظ سرانه تولید به میانگین کشور نزدیک هستیم.
مردم ما به لحاظ صبغه اقتصادی و تجاری جزو اقشار فعال اقتصادی کشور هستند و سابقه دیرینی در انتقال تکنولوژی به کشور دارند و میتوان گفت مدرنیته در ایران به لحاظ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی از تبریز شروع شد. در طول تاریخ هم همین روند را ادامه دادهایم که بعضا با فراز و نشیبهایی مواجه بوده است.
در مورد جایگاه تولید در برنامههای توسعهای و سند تدبیر توسعه استان صحبت کنید.
ما از ابتدای شروع دولت یازدهم نسبت به تهیه سند تدبیر توسعه استان آذربایجانشرقی اقدام کردیم که هدف آن ساماندهی، اولویتبندی و انتخاب پروژههای کلیدی توسعه استان با محوریت قرار دادن بخش خصوصی بوده است. همانطور که میدانید بعد از ابلاغ سیاستهای اصل ۴۴ و با توجه به ابعادی که در سیاستهای اقتصاد مقاومتی وجود دارد، اقتصاد کشور باید به سمت تقویت، افزایش مسئولیتپذیری و نقشآفرینی بخش خصوصی برود.
سند تدبیر توسعه ویژگیهای متعدی دارد و یک نقطه عطف در نظام برنامهریزی کشور تلقی میشود؛ از جمله اینکه این سند مبتنی و متکی بر فعالیتها، سرمایهها و نقشآفرینی بخش خصوصی است. ما در حال تهیه گزارش عملکرد اجرایی شدن برنامههای سند تدبیر توسعه استان و در صدد تدوین نسخه دوم این سند هستیم تا بتوانیم مسیر این سند را در دولت دوازدهم با شتاب و دقت بیشتری ادامه دهیم.
۴۰ درصد اشتغال توسط بخش صنعت و معدن
از وضعیت و میزان تولید در بخشهای مختلف صنعت و معدن، کشاورزی و خدمات بگویید.
از لحاظ ساختار تولید، جزو استانهایی هستیم که شاخصهای سرمایه اقتصادی ما در بخشهای صنعت، کشاورزی و خدمات تقریبا نزدیک به نرمهای ملی است. بخش کشاورزی ما حدود ۲۰ درصد اشتغال و ۱۹ درصد ارزش تولیدات را به خود اختصاص داده است؛ بخش صنعت و معدن حدود ۴۰ درصد اشتغال و ۳۵ درصد ارزش افزوده را داشته و سایر خدمات هم سهم ۴۰ درصدی اشتغال و ۵۰ درصدی ارزش محصولات را دارند.
ما حدود ۲۷۰ هزار بهرهبردار کشاورزری داریم. سال ۹۵ سال زراعی خیلی خوبی برای استان بود؛ به طوری که نزدیک به ۶۰۰ هزار تن گندم تولید و خریداری شد؛ طبیعتا سایر محصولات باغی و زراعی هم وضعیت مطلوبی داشتند. در عرصه صنعت هم کمکم اتفاقات خوبی میافتد و سال گذشته هم رونق در عرصه صنعت نرخ رشد مثبت و در مجموع استان آذربایجانشرقی در سال ۹۵ از لحاظ رشد اقتصادی نسبت به میانگین کشور وضعیت مناسبی داشت.
رقابتمندی اقتدار احساس میشود و رقابتپذیری بیشتر حالت انفعال دارد
به نظر شما تولید رقابتپذیر و مزیتدار چه ویژگیهایی باید داشته باشد و استان آذربایجانشرقی تا چه اندازه توانسته است در این جهت حرکت کند.
من واژه رقابتمندی را بیشتر از رقابتپذیری میپسندم؛ چرا که در رقابتمندی اقتدار احساس میشود و رقابتپذیری بیشتر حالت انفعال دارد. رقابتمندی میزان توفیق محصولات تولیدی ما را در عرصه بینالملل نشان میدهد. طبیعی است ما در کالاهایی که مزیتدار بوده، قیمت تمام شده پایینتر و کیفیت بالاتری دارند و از همه مهمتر دارای برند هستند میتوانیم حضور بهتری در بازارهای جهانی داشته باشیم.
از طرف دیگر لازمه حضور در بازار های جهانی امروز پیوند خوردن با اقتصاد جهانی است. هرقدر بتوانیم با اقتصاد جهانی درهمتنیدگی بیشتری پیدا کنیم، حضور ما در بازارهای جهانی راحتتر و قابل دسترستر خواهد بود. از دیگر ملزومات، ایجاد ارتباطات اقتصادی به شکل شراکتی با شرکتهای خارجی مطرح و دارای برند است. چرا که کالاهای دارای برند بینالمللی در بازارهای جهانی به راحتی به فروش میروند و نیازی به بحثهای بازاریابی و هزینههای عدیده دیگر نیست.
تولیدکنندگان و سرمایهگذاران ما از طریق پیوند خوردن با شرکای خارجی دارای برندهای مطرح بینالمللی ادامه مسیر بدهند
با این اوصاف کدام صنایع و محصولات استان رقابتمند و مزیتدار محسوب میشوند؟
در آذربایجانشرقی بخشهایی مثل معدن، صنایع ماشینسازی، صنایع غذایی و شیرینی و شکلات مزیتهایی هستند که میتوانند در بازارهای جهانی حرفهایی برای گفتن داشته باشند. ما تقریبا توانستهایم در این صنایع در کنار بقیه رقبا ظاهر شویم و رقابتمند عمل کنیم. در برخی از محصولات صنعتی، صنایع دستی مثل فرش، چرم و کفش، صنایع IT و بخش انرژی میتوانیم رقابتمند عمل کنیم ولی هنوز بالقوه هستند. توصیه میکنم تولیدکنندگان و سرمایهگذاران ما از طریق پیوند خوردن با شرکای خارجی دارای برندهای مطرح بینالمللی ادامه مسیر بدهند تا بتوانند با صرف حداقل زمان و هزینه به بازارهای جهانی وارد شوند.
آذربایجانشرقی همواره جزو پیشتازان صادرات خدمات فنی مهندسی است
میزان توفیق آذربایجانشرقی را در تولید محصولات و خدمات صادراتی چطور میبینید؟
یکی از راههای اصلی فعالتر شدن اقتصاد، حضور در بازارهای جهانی است؛ چه به شکل صادرات غیرنفتی کالایی و چه به صورت ارائه خدمات فنی و مهندسی که بتواند این نقش را ایفا کند. در گذشته خدمات فنی مهندسی را معمولا شرکتهای بزرگ ارائه میکردند؛ ولی در مقطع کنونی شاهد هستیم شرکتهای متوسط و کوچک هم توانستهاند به این عرصه وارد شوند؛ البته انعطافپذیری بیشتری هم دارند و پاسخگوی مناسبی به نیازهای متنوع بازار هستند. آذربایجانشرقی همواره جزو پیشتازان صادرات خدمات فنی مهندسی بوده و در حال حاضر هم شرکتهای بزرگی داریم که در بازارهای جهانی این خدمات را ارائه میدهند. ما سالها در بازارهایی مثل عراق، تاجیکستان، ترکمنستان، کشورهای آفریقایی و آمریکای جنوبی خدمات فنی مهندسی ارائه کردهایم.
فعالیت ۹۰ شرکت دانش بنیان در آذربایجانشرقی
فکر میکنید وضعیت تولید محصولات دانشبنیان در استان رضایتبخش است؟
عرصه محصولات دانشبنیان یک بستر نهادی میخواهد. این بستر نهادی میتواند مراکز رشد، دانشگاهها و پارکهای علم و فناوری باشند. در استان ما منطقه ویژه علم و فناوری ربع رشیدی در کنار سایر مراکز علمی و دانشگاهی بستر نهادی و سازمانی بسیار مناسبی برای رشد اقتصاد دانشبنیان است که در چند سال گذشته در این عرصه فعالیتهای خیلی خوبی انجام داده است. منطقه ویژه علم و فناوری ربع رشیدی تبریز از جمله مراکزی است که در سطح کشور با سرعت مطلوبی رشد و جای خود را پیدا کرده است.
از طرف دیگر لازم است ایدهها از طراحی به تجاریسازی و تولید صنعتی برسند. طبیعتا شرکتی که با ایدههای علمی و نظری در مرکز رشد متولد میشود، تا بخواهد طرحهایش را تکمیل و تجاری سازیکرده و برای آنها سرمایهگذار پیدا کند و به تولید انبوه برساند، یک مسیر زمانبر را باید طی کند.
در استان آذربایجانشرقی هم هر چند طی مسیر دستیابی به تولید دانشبنیان دیر و از دولت یازدهم شروع شده ولی دستاوردهای قابل قبولی در این عرصه داشتهایم. در حال حاضر بیش از ۹۰ شرکت دانشبنیان در استان فعالیت میکنند که تلاش دارند در مسیر تولید کالاهای با تکنولوژی بالا و دانشبنیان پیش روند.
مدلهای نوین کسب و کار فضای نرم تعاملات اقتصادی است
در مورد مدلهای نوین کسب و کار که در دنیا، کشور و استان مورد استفاده قرار میگیرد صحبت کنید.
مدلهای نوین کسب و کار مدلهای مفهومی و نرمافزاری هستند که که در کمترین زمان به خلق ارزش منجر و از ادبیات اقتصاد دانشبنیان ناشی میشوند و محصولات دانشبنیان را در یک فضای خیلی کوچک با دانش هایتک و راندمان بالا تولید میکنند. به عنوان مثال صنعت IT یکی از این صنایع جدید بوده و تنها زیرساخت مورد نیاز آن پهنای باند است که به شکل فراگیر و به سرعت در اکثر کشورها فراهم میباشد.
به طور خلاصه مدلهای نوین کسب و کار فضای نرم تعاملات اقتصادی است که به فضای کالبدی و فیزیکی نیازی ندارد؛ در نتیجه به کشور ما هم به سرعت انتقال مییابد و قابل تحریم نیست. در واقع برای اینکه جامعه ما دسترسی به یک ایده و مفهوم نوین داشته باشد، مانعی وجود ندارد ولی چون کاربرد آنها نیاز به اصلاح رفتار و تغییر نگرش دارد، نهادینه شدن آنها در جامعه ما با کندی مواجه است.
ضعف نظام بازاریابی بویژه در بخش خارجی ضعف کل اقتصاد ما است
وضعیت بازاریابی داخلی و خارجی و برندسازی محصولات در استان را چطور ارزیابی میکنید؟
ما در بازاریابی داخلی مشکلی نداریم؛ چرا که پردازشگر بسیار خوبی هستیم. یعنی میتوانیم نهادهها را بگیریم، پردازش کنیم و به خلق برند بپردازیم. به عنوان مثال وقتی شما از برندی به نام آجیل تبریز صحبت میکنید، در نظر داشته باشید که اغلب نهادههای این محصول از تخمه گرفته تا پسته و بادام همه غیر تبریزی هستند، ولی آجیلش برند تبریز را دارد. در صنایعی مثل شیرینی و شکلات و چرم و کفش هم اتفاقات مشابهی میافتد.
اما این اتفاقات باید توسط افراد کارآفرین و ارزشآفرین تکثیر شود که متاسفانه تعداد این افراد بسیار کم است. برای داشتن یک اقتصاد پویا باید شمار زیادی از افراد خلاق ارزشآفرین در صحنه باشند. تنها در این صورت است که میتوانیم به سرعت برندهای متعددی را خلق کنیم و هر چه بازار در شرایط رونق قرار بگیرد احساس نیاز به محصولات بیشتر خواهد شد و اتفاقات بهتری میافتد.
با همه این اوصاف ضعف نظام بازاریابی بویژه در بخش خارجی ضعف کل اقتصاد ما است که غالبا به نظام مدیریتی بنگاهها و مقیاس آنها برمیگردد. لازم است بنگاههای ما باهم همگرا شوند تا بتوانند با تشکیل کنسرسیومهای بزرگ در بازارهای خارجی حضور قدرتمندتری پیدا کنند.
متاسفانه برخی از مدیران صنایع ما نگرش سنتی دارند
در مورد جایگاه مراکز تحقیق و توسعه (R&D) در واحدهای تولیدی استان بگویید؛ به نظر شما چند درصد از تولیدکنندگان ما به نقش R&D توجه دارند؟
ما در آذربایجانشرقی انتظار داریم R&D هر روز تقویت شود؛ چرا که این استان جزو استانهایی است که خاستگاه و حتی میتوان گفت زادگاه صنعت کشور به شمار میرود. صنعت در اینجا قدیمی است و اگر نتواند ارتباط خود را با سرمنشاء خارجی خود حفظ کند، پیر میشود که این اتفاق در دوران بعد از انقلاب و تحریم افتاده است. از آنجایی که انتقال تکنولوژی به خوبی صورت نگرفته و ارتباطات حقوقی با طرفهای خارجی به طور غیراصولی قطع شده تکنولوژی ما در صنایع اولیه استان، به روز نیست. R&D جایی است که کمک میکند صنایع در فضای متعارف نوسازی حرکت کنند.
متاسفانه برخی از مدیران صنایع ما نگرش سنتی داشته و با R&D میانه خوبی ندارند. در هر صورت اگر صنایع ما بخواهند خود را در معرض رقابت و توسعه قرار دهند مجبور میشوند به راهاندازی این مراکز فکر کنند.
در گذشته با توجه به اینکه فقط بازار داخلی مد نظر بود و واحدها احساس نیاز و رقابت جدی نمیکردند، چنین چیزی هم موضوعیت نداشت ولی الان به لحاظ شدت رقابت در داخل و خارج مجبورند به سمت تحقیقات R&D حرکت کنند که این اتفاق کمکم دارد میافتد.
مراکز علمی و دانشگاهی چه نقشی میتوانند در انتقال تکنولوژی و ارتقاء توان تولیدی واحدها داشته باشند؟
وقتی از ارتباط ناکامل و ضعیف صنعت و دانشگاه صحبت میکنیم، فقط مربوط به این دو نیست. یعنی لازم است کارآفرینها و ارزشآفرینهایی که بین این دو نقش ایفا کنند و دولتی که بستر این تعاملات را فراهم کند، وجود داشته باشند. در واقع پنج رکن دانشگاه، صنعت، بازار، دولت و سرمایهگذار ریسکپذیر باید به هم وصل شوند تا خلق تکنولوژی و ارتقاء توان تولید حاصل شود.
منطقه ما قابلیتهای علمی و دانشگاهی بالایی دارد و دانشگاه تبریز همواره جزو ۱۰ دانشگاه برتر کشور محسوب میشوند. دانشگاه صنعتی سهند و سایر دانشگاههای استان نیز حرفهای بسیاری برای گفتن دارند. از طرف دیگر صنعت هم از گذشته در این دیار خاستگاه محکمی داشته و در نتیجه ارتباط بین صنعت و دانشگاه کم و بیش در اینجا وجود دارد؛ به طوری که بسیاری از همکاران دانشگاهی ما با مراکز صنعتی ارتباط دارند و در اموری مثل مشاوره و نظارت فعالیت میکنند. این پیوند، پتانسیل رشد و توسعه زیادی دارد و باید ارتقاء یابد. به نظر بنده حلقه مفقوده اصلی در این ارتباط که کمتر به آن پرداخت شده نقش افراد ارزشآفرین ریسکپذیری است که باید در این بین پل ارتباطی بین صنعت و دانشگاه باشند.
الگوی کشاورزی ما همچنان دهقانی و معیشتی است/صنعتی شدن با کارخانهدار شدن متفاوت است
مهمترین چالشها و مشکلاتی که پیش روی تولید در استان هستند، کدامند؟
یکی از مشکلات اساسی پیش روی اقتصاد ما این است که واحدهای تولیدی ما در همه عرصههای صنعت، کشاورزی و خدمات تقریبا یک نگاه سنتی به تولید دارند. الگوی کشاورزی ما همچنان دهقانی و معیشتی است و کشاورزی مدرن سهم خیلی کمی در این عرصه دارد. در صنعت هم ما کارخانههای زیادی داریم ولی صنعتی شدن با کارخانهدار شدن متفاوت است و نیاز به فرهنگ، گفتمان و نوع نگاه خاصی دارد. البته اینها مشکل خاص استان ما نیستند و مربوط به کل کشور است.
مسئله دیگر مقیاس واحدهای تولیدی ما است که معمولا از حد بهینه و مناسب کوچکتر هستند و وقتی میگوییم کارخانهای داریم که نمیتواند بازاریابی کند، یعنی مقیاس اقتصادیش اجازه نمیدهد تا هزینههای بازاریابی را تحمل کند. هنوز در خیلی از جاها حسابداری صنعتی نداریم؛ در حالی که یک کارخانه تولیدی نمیتواند حسابداری صنعتی نداشته باشد. خیلی جاها واحدهای تولیدی ما به ناظر فنی و یا بحثهای زیستمحیطی اعتقاد ندارند و در برخی مواقع کارخانهها آلایندگیهایی را به وجود میآورند که هزینه آن به جامعه تحمیل میشود. به هر حال این چالشهای کلان دارای حواشی نامطلوبی هم هستند که توضیح آن در این مجال نمیگنجد.
چه راهکارهایی برای مواجهه با این چالشها ارائه میدهید؟
راهحلهای این مسائل در خودشان نهفته است؛ به عنوان مثال ما باید مقیاس کشاورزی خود را بزرگ کنیم که سازوکار خاصی میطلبد و مردم باید همراهی کنند تا در قالب یک شرکت سهامی تعاونی و یا کنسرسیوم، زمینهای یکپارچه بزرگی را تشکیل دهند و دولت هم میتواند با ابزارهای غیرمستقیم پولی و مالی حامی آنها باشد.
در صنعت باید محور فعالیتها مشخص شود و سرمایهگذاران متناسب با نیازهای بازارهای جهانی و با مقیاس مناسب حرکت کنند. در دنیا الگوهایی مثل شرکت سهامی عام را داریم که در کشور ما چندان مورد استقبال قرار نمیگیرد و این بدین معنی است که ما نمیتوانیم به شکل گروهی کار کنیم و اینها موانع نرم توسعه فعالیتهای اقتصادی ما است. در مجموع برای رفع چالشها تامین الگوهای بهرهبرداری، آبیاری، الگوی مصرف انرژی، مهارت نیروی کار و مقیاس تولید باید حل شوند.
