سرویس فرهنگی تبریزبیدار/ دیدار سالانه مردم آذربایجان شرقی با رهبر معظم انقلاب اسلامی بمناسبت قیام تاریخی تبریزی ها در ۲۹ بهمن ۵۶ به نوزدهمین دوره خود رسید. دیداری که دو روز قبل در ۲۶ بهمن در حسینیه امام خمینی(ره) انجام شد.
وحید حسن زاده، قاری نوجوان تبریزی است که در ابتدای این دیدار و در حضور حضرت آیت الله خامنه ای تلاوت این مراسم را بر عهده داشت.
او آیاتی از سوره فتح و نصر را قرائت کرده و طنین صدای دانشین او در تمام حسینیه پر شد. آقا هم هر از گاهی سر تکان داده و به او طیب الله میگفت.
تبریزبیدار در دومین روایت نگاری خود از این دیدار مردمی سراغ وحید حسن زاده رفته تا از نحوه انتخابش برای این مراسم، حس و حال تلاوت در حضور رهبری و ملاقات بعد از دیدار با ایشان، به گفتگو بنشیند. (روایت اول تبریزبیدار را با کلیک در اینجا بخوانید+)
از این قاری نوجوان تبریزی درباره نحوه انتخابش برای تلاوت در این مراسم می پرسم و می گوید: چند روز قبل با شماره ناشناس تماس گرفتند و پرسیدند دوست داری پیش آقا تلاوت کنی؟ شوکه شدم و گفتم حتما چرا که نه! گفتند آماده باش که در دیدار امسال مردم تبریز، قاری مراسم تو هستی. خوشحال شدم اما هنوز در شوک بودم.
وی ادامه می دهد: بعدا از طرف استان به من اطلاع دادند که قاری عوض شده و همین خبر مرا در غم فرو برد. اما باز هم شماره ناشناس زنگ زد و گفت قاری تو هستی. هماهنگی برای تهیه بلیط انجام شد و راهی تهران شدم. شب قبل از دیدار از فکر اینکه فردا چه می شود، خوابم نبرد. بعد از نماز صبح تمرین کردم و راهی حسینیه امام خمینی(ره) شدم.
حسن زاده در مورد حس و حال آن روز چنین می گوید: تاکنون توفیق تلاوت نزد آقا را نداشتم. موقعی که ایشان وارد حسینیه شدند، چشم هایم پر از اشک شد و تحت تاثیر قرار گرفتم. قبل از تشریف فرمایی آقا به یکی از محافظان گفته بودم امکان دارد بعد از تلاوت، دست آقا را ببوسم؟ پاسخ دادند بخاطر محدودیت کرونایی ممکن نیست و ان شاءالله برنامه های بعدی. و این حسرت بوسیدن دست ایشان در دلم ماند.

وی روایت خود را چنین ادامه می دهد: با اشاره و لبخند حضرت آقا تلاوت را شروع کردم. مراسم سخنرانی در حال برگزاری بود که یک نفر آمد و گفت با هم پشت پرده حسنیه برویم و آقا می خواهد به خاطر تلاوت زیبای شما هدیه ای بدهند و آنجا ایشان را ببین. اصلا باورم نمی شد.
حسن زاده به رودررویی خود با رهبر انقلاب اشاره کرده و می گوید: آقا وقتی مرا دیدند گفتند «باریک الله خیلی خوب بود.» از ایشان تقاضای انگشتر کردم و گفتم معلوم نیست باز هم شمار را ببینم یا نه. آقا انگشتری خود را به من هدیه دادند و گفتند «ان شاءالله در برنامه های بعدی باز هم اینجا می آیید»
او در پایان می گوید: این انگشتری را به مادرم هدیه دادم تا توانسته باشم کمی قدردان زحمات او باشم.
گفتگو از الهه مهدوی
انتهای پیام/
بیشتر بخوایند: (گفتگوی قبلی تبریزبیدار با وحید حسن زاده)
قاریان با کنار زدن رقابت های ناسالم، صمیمیت را به جامعه قرآنی برگردانند
