سخنرانی حجتالاسلام حاج شیخ محمد میرزامحمدی و مناجات مداح معظم حاج مهدی خادم آذریان؛ هیئت انصار الحسین تبریز

جلسۀ سیزدهم:
در خصوص فضایل امام حسن مجتبی (ع) می توان از چند منظر بدان پرداخت. منظر اول اینکه وجود مبارک امام حسن مجتبی (ع) از معصومین خمسۀ طیبه می باشند و از مطهرون به آیۀ تطهیر هستند. منظر دوم سجایای اخلاقی و حالات فردی ایشان که به کریم اهل بیت شهرت دارند می باشد. امام ممدوح دوست و دشمن می باشد حتی روایاتی از خلیفۀ اول در مدح امام مجتبی(ع) در کتاب صحیح بخاری وجود دارد. منظر سوم ناظر به وقایع دوران امامت و خلافت امام حسن مجتبی (ع) است که اگر به درک صحیحی از این دوران نرسیم هرگز وقایع کربلا را درک نخواهیم کرد.
فهم نهضت عاشورا و فهم وقایع کربلا متوقف به این دورۀ فطرت ۱۰ ساله است. یعنی سال های پس از شهادت امیر المومنین (ع) تا شهادت امام حسن مجتبی (ع) و اگر پیمان آتش بسی (تعبیر شیخ مفید) که توسط امام(ع) و معاویه صورت پذیرفت را در نظر نگیریم قیام ابی عبدالله شکل نمیگرفت و اصلاً جان امام حسین (ع) در امان نبود که علمداری نهضت کربلا را داشته باشد.
متأسفانه در زمان امام حسن (ع) نیز صلحی که صورت پذیرفت مورد تفهیم و تفهم اصحاب و یاران امام قرار نگرفت؛ لذا نزدیکترین افراد به امام (ع) به نقل علامۀ مجلسی در جَلاءُ ألعُیون بزرگان شهیدی همچون حجر بن عدی و سلیمان بن صرد خزایی به جهت این آتش بس، امام (ع) را مضل المومنین خطاب کردند که نشان از طوفان بزرگ امتحانی است که معلوم نیست اگر ما آنجا بودیم در کدام جبهه می ایستادیم.
دشمن به گونه ای برنامه را چیده بود که در کربلا مردم تقرباً الی الله خون ابی عبدالله را ریختند. [فما رماه اذ رماه حرمله * و انما رماه من مهد له + سهم اتی من جانب السقیفه * و قوسه علی ید الخلیفه + و ما اصاب سهمه نحر الصبی * بل کبد الدین و مهجه النبی یعنی حرمله نبود که تیر انداخت، بلکه کسی که زمینه ساز آن بود، تیری از سوی سقیفه آمد که کمان آن به دست خلیفه بود و تیر او نه بر گلوی کودک، بلکه بر دل دین و قلب پیامبر نشست. اگر واقعه شوم سقیفه نبود، هرگز جنایتهای بعدی که اوج آن در عاشورا بود، پیش نمیآمد و مسیر تاریخ اسلام و شیعه به گونه دیگری بود].
علی (ع) هنگامی که خلیفه بودند مردم در مسجد نماز مستحبی را به جماعت اقامه می کردند. حضرت امام حسن(ع) را فرستادند که حسن جانم برو به آن جماعت بگو پیامبر(ص) فرمود نماز مستحبی را به جماعت نمی خوانند این یک بدعت در دین است. امام مجتبی (ع) آمدند کنار منبر مسجد کوفه و پیام پدر را رساندند (شیعه و سنی نوشته اند) همۀ جماعت ایستادند و فریاد زدند «وا سنتا» و بین کلام پیامبر(ص) و بدعت خلفای قبلی، بدعت را پذیرفتند و عمل کردند و این رفتار نشانگر عمق نفوذ جریانی خاص میان مسلمین بود که همین انحراف به واقعۀ کربلا منجر شد.
احکام ماه مبارک رمضان مطابق فتوای رهبر معظم انقلاب ؛ روز سیزدهم:

۱. کسی که یک یا چند روز بیهوش و در حال اغما بوده و روزهی واجب از او فوت شده، لازم نیست قضای روزه آن روزها را به جا آورد.
۲. کسی که به خاطر مستی، روزه از او فوت شده، مانند این که بر اثر مستی نیت روزه نکرده هر چند همه روز را امساک کرده باشد، قضای روزه ایی که از او فوت شده واجب است.
۳. کسی که نیت روزه کرده ولی سپس مست شده و همه یا بخشی از روز را با حال مستی گذرانیده بنا به احتیاط (واجب) باید روزهی آن روز را قضا کند، مخصوصاً در مستیهای شدید که موجب زایل شدن عقل است.
۴. زن باید ایامی را که به خاطر عادت ماهیانه و یا زایمان روزه نگرفته پس از ماه رمضان قضا کند.
۵. کسی که چند روز از ماه رمضان را به خاطر عذری روزه نگرفته، و تعداد آن روزها را نمیداند، مثلاً نمیداند که آیا در روز بیست و پنجم ماه رمضان به سفر رفته تا روزههایی که از او فوت شده مثلاً شش روز باشد یا در روز بیست و ششم رفته که پنج روز باشد میتواند مقدار کمتر را قضا کند و اما در صورتی که هنگام شروع عذر (مثلاً سفر) را میداند، مثلاً میداند که در روز پنجم ماه به سفر رفته ولی نمیداند که در شب دهم برگشته تا پنج روز فوت شده باشد یا شب یازدهم برگشته تا شش روز فوت شده باشد، در این صورت احتیاط (واجب) آن است که مقدار بیشتر را قضا کند.
۶. اگر از چند ماه رمضان روزهی قضا داشته باشد، قضای هر کدام را که اول بگیرد مانع ندارد، ولی اگر وقت قضای آخرین ماه رمضان تنگ باشد، مثلاً پنج روز از رمضان آخر قضا داشته باشد و پنج روز هم به ماه رمضان مانده باشد، در این صورت احتیاط (واجب) آن است که قضای رمضان آخر را بگیرد.
۷. کسی که روزهی قضای ماه رمضان را بهجا میآورد میتواند به پیش از ظهر روزه را افطار کند به شرط این که وقت برای قضای روزه، تنگ نباشد، ولی بعد ازظهر جایز نیست. ۸. هرگاه به واسطهی بیماری، روزهی ماه رمضان را نگیرد و بیماری او تا ماه رمضان سال بعد طولانی شود قضای روزههایی را که نگرفته واجب نیست، ولی اگر به واسطهی عذر دیگری (مثلاً به خاطر مسافرت) روزه نگرفته باشد و عذر او تا رمضان بعد باقی بماند واجب است روزههایی را که نگرفته بعد از ماه رمضان قضا کند، همچنین اگر ترک روزه به خاطر بیماری بوده، بعد بیماری رفع شده و عذر دیگری مانند مسافرت پیش آمده است.
یک نکته در ارتباط با قضای روزه
ناتوانی از گرفتن روزه و قضای آن به صرف ضعف و عدم قدرت موجب سقوط قضای روزه نمیشود، بنابراین دختری که به سن تکلیف رسیده، ولی به علت ضعف جسمانی، توانایی روزه گرفتن ندارد و تا ماه رمضان آینده هم نمیتواند قضای آن را به جا آورد واجب است روزههایی که از او فوت شده را قضا کند، همچنین فردی که چند سال روزه نگرفته و فعلاً توبه کرده و به سوی خدا بازگشته و تصمیم بر جبران آنها دارد، واجب است تمام روزههای فوت شده را قضا کند و چنانچه نتواند، قضای روزهها از او ساقط نمیشود و بر عهدهاش میماند.
شرح دعای ابوحمزه ثمالی توسط آیه الله جوادی آملی (۱۳)

یکی از آداب و سنن نیایش و دعا اِلحاح و اصرار است. اِلحاح و اصرار گاهی به تکرار یک جمله است، گاهی به تکرار مضمون یک جمله در عبارتهای گوناگون؛ دعای ابوحمزه ثمالی از مصادیق بارز اِلحاح در دعاست. زیرا وجود مبارک امام سجاد سلام الله علیه در سحرهای ماه مبارک رمضان یک مطلب را با عبارتهای گوناگون، با تعبیرهای مختلف بازگو میکنند، و آن بخشش گناهان است.
زیرا تا انسان تبهکاری او بخشوده نشود، قُرب الهی نصیبش نخواهد شد و تا قُرب الهی نصیب او نشود، از آن فُوز خاصّ طرفی نمیبندد. لذا در این جمله به ذات أقدس إله عرض میکند: پروردگارا ! اگر از گناهان من صرف نظر کردی، این کار سنّت دیرینه توست که از تباهی تبهکاران صرف نظر کردی.
“فَإنْ عَفُوتَ یا رَبِّ فَطالَ مَا عَفُوتَ عَنِ المُذنِبینَ قَبلِی.”
من اوّلین گنهکاری نیستم که تو بخشودی، چنین که آخرین گنهکاری هم نخواهم بود که تو بخشیدی.
