سرویس سیاسی تبریزبیدار؛
تاریخ صدساله ایران مملو از آثار دخالت بیگانگان در تمامی عرصه های مدیریتی این کشور پهناور است، که برای نمونه می توان به تقسیم ایران به مانند گوشت قربانی به سه قسمت در قرارداد۱۹۰۷ و یا سرنکونی دولت ملی مصدق که به آمریکا در مقابل انکلیس اعتماد کرده بود، اشاره کرد.
این دخالت ها مخصوصا از طرف آمریکا که بعضا با چاشنی تحقیر هویت ملی ایران (برای نمونه می توان به قانون کاپیتالاسیون اشاره کرد) نیز همراه بود طوری افزایش یافته بود که شعار « پس از شاه نوبت آمریکاست» که در آن زمان با کنار نهادن دیگر رقبا به یکه تازی در ایران مشغول بود نیز به شعارهای مردم انقلابی افزوده شد؛ اگر مطبوعات دو سال ابتدایی پیروزی انقلاب را ورق بزنید با این جمله زیاد برخورد خواهید کرد.
از سال ۱۳۴۲ که مبارزات بی امان ملت ایران علیه استبداد و استعمار توامان شروع شد و سخنرانی تاریخی امام امت علیه آمریکا و اسرائیل در سال ۱۳۴۳ را می توان دلیلی بر آن شمرد مشخص بود که این انقلاب در صورت پیروزی خواب خوش را از آمریکا در منطقه خواهد گرفت و چنین نیز شد .
اما سئوالی که ایجاد می شود این است که چرا آمریکا همیشه سعی درکنترل رفتار ایران از طریق استقرار شاه وابسته، جنگ و یا تحریم داشته است آیا صرفا وجود نفت دلیل این گونه دخالات است یا نوع سیاست خارجی ایران در منطقه و یا دلیل دیگری؟

به نظر کارشناسان یکی از بنمایه ترین دلایل تمرکز آمریکا روی ایران، موقعیت ژئوپلیتیکی ایران به عنوان قلب خاورمیانه است.
امنیت جهانی با امنیت خاورمیانه پیوندهای چشمگیر دارد؛ بویژه امنیت اقتصادی کشورهای صنعتی بسته به تداوم صدور نفت خام از این منطقه است که برای این کشورها حیاتی و بسیار مهم است.
کشورهای صنعتی شکنندگی خود را در برابر سه شوک نفتی آشکارا دیدند. این شوکها هشدار بسیار بزرگی به این کشورها بود.
همچنین، هر گونه تنش یا ناامنی در هر جای این منطقه بر سراسر آن اثر میگذارد؛ هرچند این اثر در بخشهایی از آن کمرنگ باشد.
جایگاه و نقش خاورمیانه و خلیج فارس در الگوهای ژئوپولیتیک جهان
مهمترین اندیشۀ ژئوپولیتیکی که در آغاز سدۀ بیستم اثر زیادی در روابط بینالملل گذاشت و دامنۀ جغرافیایی و قلمرو آن بخش بیشتری از جهان را دربرمیگرفت، نظریۀ هارتلند از هلفورد مکیندر اندیشمند انگلیسی بود که نخستین بار در ۱۹۰۴ در مقالهای با عنوان «محور جغرافیایی تاریخ» مطرح شد. این اندیشه یکی از مهمترین اندیشههایی است که توانست بیش از چهار دهه دوام یابد و مورد بهرهگیری سیاستمداران و توجه دانشگاهیان واقع شود. با وجود فراموش شدن آن در جغرافیا، این نظریه شاید مشهورترین و معروفترین الگوی جغرافیایی در سراسر جهان باقی خواهد ماند.
۱. در حال حاضر ایران، از نظر ژئودکترین، به «هارتلند» یا قلب حیاتی سرزمین جهانی تبدیل شده است. در سطح کره زمین، بخش محدودی به خشکیها اختصاص دارد. در میان خشکیهای کره زمین، قطعه بزرگ و یکپارچه آسیا ـ اروپا، به عنوان جزیره اصلی کره زمین مطرح است که به جزیره جهانی معروف است.
حدود یکصد سال قبل، «هالفورد مکیندر» قلب جزیره جهانی را منطقه آسیای مرکزی معرفی کرد که شامل: قزاقستان، ترکمنستان، ازبکستان، قرقیزستان، تاجیکستان، بخشهایی از شمال افغانستان و شمال خراسان ایران، و بخشهایی از شکم روسیه در مرز کشور قزاقستان میشود، یعنی منطقه عمومی شرق دریای خزر. فرض مکیندر این بود که هر کس بر این هارتلند یا قلب حیاتی سرزمین جهانی حکومت کند، بر جهان حکومت خواهد کرد. گمان بر این است که هیتلر تحت وسوسههای ژئوپلیتیسین خود «هاوس هافر»، در لشکرکشی به سوی شرق، در صدد دستیابی به سرزمینهای ماوراء آرال و خزر بود که البته تا منطقه چچن بیشتر نتوانست پیشروی کند.
آمریکا و ناتو نیز با همین انگیزه و البته به بهانه مقابله با القاعده و طالبان، افغانستان را اشغال کرد تا از آن طریق بتواند آسیای میانه یا همان هارتلند را کنترل کند.

۲. همچنین در حال حاضر، ایران از نظر هیدرودکترین به «هارتسی» یا قلب حیاتی دریای جهانی تبدیل شده است. هارتسی جهان از بدو جنگ دوم جهانی در منطقه عمومی غرب اقیانوس اطلس شمالی شکل گرفت. دلیل آن هم تردّد گسترده ناوگان تجاری آمریکا و اروپا در این منطقه، میان اروپای غربی و سواحل شرقی آمریکا و کانادا بود. اروپای سال ۱۹۴۵ که شاهد تسلیم آلمان هیتلری بود، با ویرانی عظیم حاصل از جنگ جهانی دوم و مشکلات آن درگیر شد، لذا به مدت ربع قرن نیازمند کمکهای آمریکا از طریق اقیانوس اطلس بود. در یک منطقه مثلثی در غرب اقیانوس اطلس شمالی، یعنی از دریای ساراگاسو تا جزیره برمودا، و در نهایت دریای کارائیب، منطقهای تحت عنوان هارتسی جهان شکل گرفت. فرض بر این بود که هر کس کنترل این منطقه را عهدهدار شود، کنترل دریای اصلی جهان را در اختیار دارد.
۳.از نظر قدرت اقتصادی، موقعیت ژئواکونومیک و هیدرواکونومیک ایران، بسیار حساس است. شریانهای انرژی فسیلی جهان همچون رگهای این قلب تپنده، از جوار ایران، به اعضا و جوارح جهان پمپ میشود. بازار منطقه، بازار هدف کالاهای شرق و غرب است. همچنین منابع زیرزمینی منطقه، منابع اقتصاد استراتژیک کشورهای مختلف است.
۴. از نظر فرهنگی، موقعیت ژئوکالچر ایران بسیار ممتاز است. ایران امروز با یک دامنه فرهنگی فارسی زبانان
از کردستان عراق تا افغانستان و قلب آسیای میانه، نفوذ فرهنگی دارد. همچنین با یک دامنه فرهنگی شیعی، از افغانستان و پاکستان در شرق، تا عراق و لبنان در غرب و آذربایجان در شمال و بحرین در جنوب، نفوذ مذهبی چشمگیری دارد. تأثیر این نفوذ را میتوان در معادلات فرهنگی، سیاسی و نظامی منطقه جنوب غرب آسیا دید.

۵. از نظر اجتماعی، موقعیت ژئوسوشال ایران، با توجه به تنوع اقوام و طوایف گوناگون، جمعیت مناسب و نیروی جوان، موقعیتی ممتاز است.
حال بهتر می توان دلایل اصلی دخالت های آمریکا در ایران را تحلیل کنیم، دلایلی که نه از سال ۵۷ بلکه مدت ها قبل نیز وجود داشت ولی از آنجا که آمریکا به راحتی و از طریق نفوذی و مستشاران خود که تعداد آن ها به بیش از ۵۰هزار نفر می رسید، باز هم با تحقیر عنصر ایرانی به راحتی سکان هدایت کشور را در دست داشت به دشمنی آشکار با ملت ایران دست نمی زد.

در آخر یادداشت برای آگاهی بیشتر خواننده به یک نمونه سخنرانی مسئول دولتی رژیم سابق از جنس تحقیر ملت ایران اشاره می کنیم.
«رزمآرا»؛ نخستوزیری که ملت ایران را بیلیاقت میدانست!
دوره شانزدهم مجلس ملی شاید یکی از مهمترین دورههای مجلس ملی در دوران مشروطه باشد؛ مجلسی که در جریان ملی شدن صنعت نفت قرار گرفت و با رد تمدید قرار داد گس _ گلشائیان سرانجام ملی شدن صنعت نفت را رقم زد.
اما این دوره با نخست وزیری سپهبد رزمآرا همزمان شد که یکی از جدیترین طرفداران تمدید قرار داد نفتی گس _ گلشائیان بود که امتیاز بهرهبرداری از نفت ایران را به طرف غربی میداد.
نخستوزیر وقت در اوایل دی ماه سال ۱۳۲۹ نخست وزیر تعدادی از نمایندگان را به جلسه خصوصی دعوت میکند تا آنها را برای دادن رای مثبت به لایحه تمدید گس _ گلشائیان راضی کند.
روایتهای متعددی از آن جلسه تاریخی که شاید بتوان گفت حکم مرگ رزمآرا را نیز صادر کرد، شنیده شده است.
روایت از این قرار است که رزمآرا در این جلسه اینگونه سخن گفته است :« ما لیاقت لولهنگسازی (آفتابه گلی) هم نداریم. ۵۰ سال است که آن را میسازیم ولی ترقی نکردهایم ما چطور میتوانیم خودمان صنعت نفتمان را اداره کنیم؟ اگر این کارهای عوامفریبانه ادامه پیدا کند من ناچار میشوم که مسجد شاه را توی سر کاشانی و مجلس را توی سر اقلیت خراب کنم»
