سرویس اجتماعی تبریز بیدار/
در میانه بهار سالی که احمدی نژاد هنوز مراسم یکسالگی پیروزی اش در برابر یکی از قدرتمندترین افراد حاضر در ساخت سیاست ایران را جشن نگرفته بود، پیشامدی در شمالغرب کشور و خصوصا در تبریز رخ داد که به جرات می توان گفت اولین بحران جدی را برای دولت نوپا پدید آورد.
روزنامه دولتی ایران که در آغازین سال های میانی دهه ۷۰ همراه با روزنامه همشهری دو بال رسانه ای حزب کارگزاران را تشکیل می دادند، پس از روی کار آمدن احمدی نژاد علی رغم تغییر در راس مدیریت، بدنه سابق ۱۰ سال گذشته را حفظ کرده بود. در ۲۲ اردیبهشت ماه ۱۳۸۵ این روزنامه در یکی از ویژه نامه های خود به نام ایران جمعه با انتشار کاریکاتوری توهین آمیز، آتش شعله ای را در آذربایجان روشن کرد که با بی تدبیری و عدم موضع گیری و اقدام به موقع برخی از مدیران ملی و استانی بنزینی بر روی آن ریخته شد که حجم شعله های آن فراتر از حد انتظار بود.
آنچه اتفاق افتاد
در روزهای ابتدایی انتشار این کاریکاتور موهن که به حق باعث رنجش خاطر بسیاری از هموطنان آذری شد، برخی اعتراضات آن هم به صورت محدود نسبت به این مسئله ابراز می شد. با گذشت کمتر از یک هفته با دست به دست شدن کپی های آن تصویر به صورت گسترده در میان مردم استان های شمالغرب، مسئله ابعاد جدید اجتماعی و امنیتی پیدا کرد. به گفته مدیرمسئول وقت روزنامه ایران کپی دستکاری شدهٔ روزنامه در شمارگان ۳۰۰٬۰۰۰ نسخه تیراژ (حدود ۱۰ برابر تیراژ روزنامه) در روزهای آخر اردیبهشت در تهران و شهرهای آذری نشین توزیع شد.
عموم مردم در ابتدا خواهان برخورد جدی و قانونی مسئولین با منتشر کنندگان این کاریکاتور توهین آمیز بودند و بررسی اظهارات مردم نشان دهنده این نکته است که چنانچه مسئولین ملی و استانی برخورد مناسبی با مطالبه آنان می کردند، اعتراضات به سمت جنبش های کور و خشن پیش نمی رفت. اما حوادث به گونه ای رقم خورد که نهایتا در تبریز با راه افتادن جریانی اعتراضی که عمدتا از جانب نیروهای قوم گرا تغذیه و سازماندهی می شد، حرکت های اعتراضی به صورت راهپیمایی و تجمع در مقابل ساختمان استانداری شکل گرفت و در این بین درگیری هایی بین نیروهای انتظامی و بخشی از مردم که احساساتشان جریحه دار شده بود اتفاق افتاد.
بی تدبیری مدیران، جانی تازه در کالبد نحیف قوم گرایان
بی تدبیری های مدیران وقت در قبال حوادث و عدم پیگیری موثر مطالبه مردم منجر به جان گرفتن و موج سواری جریاناتی شد که برای مدت ها به کمای عمیق فرو رفته بودند. در آن سال جانی تازه به پیکر نحیف قوم گرایان و تجزیه طلبان دمیده شد و صید ماهی از این آب گل آلود فرصتی را برای آنان جهت خودنمایی فراهم کرد. تظاهرات در شهرهایی از قبیل ارومیه و اردبیل به اغتشاش و آتش زدن اماکن عمومی و دولتی کشیده شد و آشوبی مدنی به رهبری قوم گرایان تغذیه شده از سرویس های اطلاعاتی بیگانه به وقوع پیوست. کشته دادن در برخی از شهرها همچون نقده تلاشی بود از سوی قوم گرایان برای پروژه شهیدسازی و استفاده از آن به عنوان پیراهن عثمان.
سردار احمدی مقدم ، فرمانده وقت نیروی انتظامی نیز در گفتگویی با ذکر این نکته که “فرصت طلبان در پی انتشار این کاریکاتور قصد موج سواری داشتند و بر این اساس ناآرامی هایی در نقاط مختلف کشور از جمله تبریز و ارومیه به وجود آمد.” از دستگیری ۵۰ تا ۶۰ نفر طی ناآرامی های دو روز خبر داد.
در روز بعد مردم انقلابی تبریز در تظاهراتی با سخنرانی رئیس وقت دادگستری استان با محکوم کردن کاریکاتور توهین آمیز و اقدامات برخی از اغتشاش گران، خواستار برخورد قاطع با آنان شدند. در پی این اعتراضات هیئت نظارت بر مطبوعات در جلسه ای اضطراری با توقیف این روزنامه پرونده آن را به دادسرا ارجاع داد و نهایتا این روزنامه توقیف شد. همزمان با آن نیز مانا نیستانی کارتونیست این روزنامه نیز بازداشت شد که البته پس از چند سال با فرار از ایران هم اکنون با رسانه های ضد انقلاب همکاری می کند.
اعتراضی که معلول بی تدبیری و عدم همراهی مدیران بود
نگارنده این سطور آن زمان دانش آموزی بود که این جریانات را از نزدیک لمس کرد و شاهد جریحه دار شدن احساسات مردمی بود که در اعتراض به این توهین، خواستار برخورد با عاملان آن در چارچوب قوانین کشور بودند لکن بی تدبیری و عدم موضع گیری و پیگیری به موقع مدیران وقت که با موج سواری قوم گرایان وابسته به بیگانه همراه شد این موضوع را تبدیل به بحرانی سخت کرد. سوال اینجاست که چرا وزیر فرهنگ و ارشاد وقت با شدت در مقابل این جریان موضع نگرفت؟ چرا مدیران ارشد استانی و نمایندگان مجلس این اتفاق را قاطعانه و به موقع محکوم نکردند تا در سایه سکوت آنان نوبت به موج سواری عده ای نرسد؟
به طور کلی هر جنبش اعتراضی که در اثر خلاهای احساسی با آمدن افرادی به کف جامعه همراه می شود دو رکن اساسی دارد که یک رکن آن را مردم کنشگر در خیابان ها و رکن دیگر را مسئولین و اداره کنندگان این جریان تشکیل می دهند و چنانچه مردم احساس نمایند که مسئولین با مطالبه حق آنان همراه هستند آنرا از روش های معقول مطرح می نمایند اما اگر مسئولین در مطالبه ای که به حق و قانونی است در کنار و هم صدا با مردم نباشند امکان ورود طیف های فرصت طلب برای هدایت اعتراض مردم به سمت جنبش های کور و خشن وجود دارد.