سرویس فرهنگی تبریز بیدار؛ سعید یوسف زاده/
امروز در جامعه شناسی این بحث پیش آمده است که آیا این اجتماع است که سازنده شخصیت هاست یا شخصیت ها هستند که اجتماعی را بوجود می آورند. به عبارت دیگر؛ آیا نهضت ها، قیام ها، جنگ ها و انقلابها و رفرم ها[۱] و انقلاب ها و ترقی و تکامل و تحولات اجتماعی جبراً و تحت شرایط مادی و موقعیت تاریخی صورت گرفته یا می گیرد، یا برعکس؛ کاروان تمدن و تحول اجتماعات انسانی را قهرمانان بزرگ و شخصیتهای برجسته و فداکار تاریخ ایجاد کرده است و رهبری می نمایند.
شک نیست که یکی از عوامل اساسی انقلابها، نهضت ها و رفرم های اجتماعی، محیط و شرایط تاریخی است ولی آیا در طول قرون و اعصار حیات بشر، نهضت ها و انقلابی را می توان یافت که پیشاپیش آن مردان و رهبران با شهامت نباشند و در پیروزی آن تأثیر بسزایی نداشته باشند؟
شخصیت ها آنقدر در تکوین انقلاب ها و ایجاد نهضت ها و ترقی و انحطاط ملت ها مؤثرند که حتی کسانی که از نظر ایدئولوژی تأثیر شخصت را در تاریخ منکرند، باز در عمل، قهرمانان و پیشوایان انقلابی خویش را تا سرحد پرستش تقدیس و تکریم می کنند.
پس اگر نگوییم که مردان بزرگ حوادث تاریخ را می سازند، لااقل باید قبول کنیم که نهضت ها و انقلاب ها را از قوه به فعل در می آورند و آن را تا سرحد پیروزی رهبری می کنند.
اکنون که می خواهیم یکی از نوابغ را معرفی کنیم، شخصیت بزرگی را در برابر خویش می بینینم که در سطح خود تأثیر عمیقی در افکار عمومی و مجامع خصوصی جامعه ایران داشته است. “مرحوم علی شریعتی”، معلم گرانقدر و شرافتمندی که یکی از علل تکاپوی ذهنی جامعه ایران در زمان خود و بعد از خود است. مباحث علمی و جامعه شناختی مطرح شده از طرف ایشان هم در زمان حیات و هم در زمان حال حاضر، فکر و ذهن خیلی از انسانهای اهل فکر و اندیشه را مشغول کرده و باعث ایجاد نیروی محرکه ی تکاپوی ذهنی یعنی بحث ها و مناظره و کشمکش های زیادی شده و این خود باعث ترقی و پیشرفت فکری جامعه ایرانی می شود.
آثاری که از شریعتی به صورت مکتوب و غیرمکتوب وجود دارد، همچنان از منابع مهم مطالعات جامعه شناختی و فلسفی و … بسیاری از دانشجویان و اساتید دانشگاهی و افراد غیر دانشگاهی محسوب می شود. البته ناگفته نماندکه وجود تفکرات انتقادی در رابطه با تفکرات شریعتی موضوعی است که هم در میان موافقان و هم مخالفان وی وجود دارد که البته این امری طبیعی است. علاوه بر این؛ این موضوع نشان از این دارد که این شخصیت صاحب فکر و اندیشه ای خاص بوده و توانسته است ذهن و فکر انسان ها را به چالش بکشد و هم نشان از پیچیدگی ذهن و مباحث مطرح شده از طرف وی دارد و این ویژگی برجسته، بسیار ستودنی است.
یکی از موضوعاتی که در رابطه با شریعتی و تأثیر گذاری آن در جامعه ایران می توان به آن پرداخت، دغدغه مندی ایشان در زمینه رشد و پیشرفت اسلام و مسلمین و آگاهی بخشی در جامعه اسلامی بود که این موضوع را با صراحت تمام در خیلی از آثار وی می توان یافت. این موضوع در میان موضوعات دیگر از اهمیت خاصی برخوردار است و از سوی خود شریعتی نیز از جنبه های مختلف مورد بررسی و تحلیل و تفسیر قرار گرفته است. او برای تفسیر و توضیح و توجیه این مسئله و حتی سایر موضوعات در حوزه جامعه شناسی دارای یک مدل جامعه شناختی بود که حتی بصورت جریان نیز مطرح شده است با این توضیح که؛ اساساً در گونه شناسی جریان روشنفکری در ایران، مدلی با عنوان مدل دین شناسی ایدئولوژیک گرایانه وجود دارد که در دهه های چهل و پنجاه در ایران رواج داشته است که خود به دو جریان دین شناسی ایدئولوژیک گرایانه التقاطی و دین شناسی ایدئولوژیک گرایانه غیر التقاطی تقسیم بندی می شود. دین شناسی ایدئولوژیک گرایانه التقاطی نه تنها تلاش می کند که با اسلام هماهنگ گردد و از متون دینی اسلام یک ایدئولوژی اسلامی در مقابل ایدئولوژی های رایج سوسیالیستی و مارکسیستی و لیبرالیستی ارائه نماید، بلکه می کوشد با رویکرد علم گرایانه نیز هماهنگ گردد بنابراین، می توان این نوع از دین شناسی را که در خیلی از مقاطع تاریخی مفید و مؤثر هم واقع شده است، مکمل دین شناسی علم گرایانه دانست. شریعتی نماینده اصلی مدل دین شناسی ایدئولوژیک گرایانه التقاطی است که مدل دین شناسی خود را با مدل دین شناسی علم گرا جمع کرده و با آن به تحلیل وتفسیر موضوعات و حوادث و… پرداخته است. وی شریعتی در یکی از سخنرانی های خود در سال ۱۳۴۳ در مشهد مقدس می گوید:
“نهضتهای استقلال طلبانه ملتهای مسلمان هنگامی به پیروزی خواهد انجامید که اصول فکری، اقتصادی، اخلاقی، علمی، اجتماعی، سیاسی و غیره با روشنی بیان شده باشد. نکته اساسی این است که کاخ این مکتب اعتقادی از مصالحی که اسلام در اختیار ما قرار داده است باید عمارت گردد و از تعالیم نجات بخش و مقدس قرآن مستقیماً برای طرح آن الهام گرفته شود”.
می توان نتیجه گرفت که شریعتی به جامعیت دین اسلام معتقد بوده و استفاده از تعالیم دینی را مبنا و علت اصلی پیشرفت مسلمانان می دانست و بر پیاده سازی دستورات قرآن در جامعه اصرار داشت.
موضوع دیگری که می توان از میان موضوعات مطرح شده از سوی شریعتی مطرح کرد و همچنان نیز یکی از موضوعات پالش برانگیز در حوزه فکر و اندیشه است، بحث در مورد روشنفکری است. یکی از مفاهیمی که در بحث روشنفکری مطرح می شودف مفهوم الیناسیون است که به معنای از خود باختگی به کار می رود و به صورت های مختلف تجلی و تحقق می یابد. این از خود بیگانگی در جریان روشنفکری سکولار وجود دارد. در این بیماری، انسان روشن فکر، قدرت تشخیص و انتخاب ندارد و مطیع و مقلد فرهنگ غرب است.[۲] شریعتی به معایب روشن فکری اشاره می کند و می گوید:
” در موقعی که مشروطیت عملی شد، قوانین بلژیک را ترجمه کرده و به جای سنت های استبدادی و بومی ایران به کار بردند؛ در حالیکه مردم ایران به آن حد تکامل و خودآگاهی نرسیده بودند. بدون خودآگاهی مردم، هر راه حلی در حوزه های عملی و زوایای کتابخانه ها و گوشه کافه های روشن فکری محبوس خواهد ماند.”
پس شریعتی، عدم توجه روشن فکری عصر مشروطیت نسبت به سنت و خواست و نیازهای مردم و فاصله گرفتن از مردم و طبقه عام جامعه را یکی از معایب روشن فکری معرفی می کند که زاییده بیماری خودبزرگ بینی و بی اعتنایی به دیگران و عدم روحیه نقدپذیری، عدم تأمل در آرا و نظریه های خود است که این مطلب می تواند اشاره ای هم به خیانت های روشن فکران نیز باشد.
در پایان فرازی از مناجات دکتر شریعتی می آید که به تنهایی بیانگر اصل عقیده و اهداف او می باشد.
خدایا!
به علمای ما مسئولیت
و به عوام ما علم
و به مومنان ما روشنایی
و به روشنفکران ما ایمان
و به متعصبین ما فهم
و به فهمیدگان ما تعصب
و به زنان ما شعور
و به مردان ما شرف
و به پیران ما آگاهی
و به جوانان ما اصالت
و به اساتید ما عقیده
و به دانشجویان ما نیز عقیده
و به خفتگان ما بیداری
و به دینداران ما دین
و به نویسندگان ما تعهد
و به هنرمندان ما درد
و به شاعران ما شعور
و به محققان ما هدف
و به نومیدان ما امید
و به ضعیفان ما نیرو
و به نشستگان ما قیام
و به راکدان ما تکان
و به مردگان ما حیات
و به کوران ما نگاه
و به خاموشان ما فریاد
و به مسلمانان ما قرآن
و به شیعیان ما علی(ع)
و به فرقه های ما وحدت
و به حسودان ما شفا
و به خودبینان ما انصاف
و به فحاشان ما ادب
و به مجاهدان ما صبر
و به مردم ما خودآگاهی
و به همه ملت ما همت، تصمیم و استعداد فداکاری
و شایستگی نجات و عزت
ببخش!
[۱] Reform
[۲] ر.ک به: علی شریعتی: مجموعه آثار ج ۱۲، ص ۲۳۷-۲۳۸