به گزارش تبریز بیدار ،تقویم ها در نیمه ماه مبارک و پرخیر و برکت رمضان به تپش در می آیند، پانزده روز است ماه دل آرای رمضان را به انتظارنشسته ایم، «پانزده روز ریاضت را در این ماه طاعت، یک نفس دویده ایم تا در بشارت ولادت او، مژده عشق بشنویم و مژدگانی مهر بگیریم» صدای هلهله ای به گوش می رسد، صدای تسبیح،صدای شور و نشاط عرشیان و ملکوتیان همه جا را فرا گرفته ، شهر مدینه به یمن قدوم «کریم اهل بیت» گسترده تر می شود، همه می دانند قدر امشب کمتر از شب قدر نیست، امشب در خانه علی(ع) و فاطمه(س) کودکی به دنیا می آید که با آمدنش آسمان را به زمین می آورد، امشب خانه علی(ع) و فاطمه(س) غرق در شادی تولد نخستین فرزند و بسط پیامبر است، امشب ستاره ها جشن ساده علی(ع) و فاطمه(س) را چراغانی می کنند، اندک اندک لحظه موعود فرا می رسدو در نیمه راه برکت خیز رمضان شهر مدینه به نور جمال او روشن می گردد. آری حسن، باچشمان علوی پای بر زمین نهاد و آن را متبرک کرد، همو که صدای آمدنش طنین مهربانی وکرامت است.
سیره و سیمای امام حسن مجتبی (ع)
نخستین مظهر و نشانه کوثر که بر دامان پاک فاطمه اطهر (س) پا به عرصه گیتی نهاد امام حسن علیه السلام بود. نشان های از تجلی مقدس ترین پدیدهای که از خجسته ترین پیوند برین انسانی، نصیب حضرت محمد (ص)، علی مرتضی (ع)و فاطمه زهرا (س) گردید.
فرزند گرامی رسول الله و نخستین نوه او درمقدس ترین ماه های سال قمری یعنی پانزدهم (۳)رمضان سال سوم هجرت چشم به جهان گشود. امام حسن مجتبی علیه السلام در دامان حضرت زهرا (س) بزرگ شد. امام حسن علیه السلام از همان دوران کودکی از نبوغ سرشاری برخوردار بود وی با حافظه ی نیرومندش، آیاتی را که بر پیامبر اکرم (ص) نازل میشد، میشنید و همه را حفظ می کرد و وقتی به خانه می رفت برای مادرش می خواند و حضرت فاطمه (س) آن آیات و سخنان رسول الله (ص) را برای حضرت علی(ع) نقل می کرد و علی (ع )به شگفتی می پرسید:این آیات را چگونه شنیده است؟ و زهرای مرضیه می فرمود: از حسن علیه السلام شنیده ام.
وقتی خبر ولادت امام مجتبی(ع) به گوش گرامی پیامبر اسلام رسید، شادی و خوشحالی رخسار مبارک آن حضرت را فرا گرفت، و مردم نیز شادی کنان می آمدند و به محضر مبارک پیامبر(ص) و علی و زهرا(علیهم السلام) تبریک می گفتند.رسول خدا آنگاه که قنداقه حسن را بغل گرفت در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه خواند در روز هفتم ولادت، پیامبر اکرم گوسفندی را عقیقه (قربانی) کرد و هنگام ذبح گوسفند این دعا را خواند: «بِسمِ اللّهِ عَقیقَهٌ عَنِ الحَسَنِ، اَللّهُمَّ عَظمُها بِعَظمِهِو لَحمُها بِلَحمِهِ شَعرُها بِشَعرِهِ اَللّهُمَّ اجعَلها وِقاءً لِمُحَمّدٍ و آله(ع)؛بنام خدا، عقیقه ای است، از جانب حسن، خدایا! استخوان عقیقه در مقابل استخوان حسن،و گوشتش در برابر گوشت او، خدایا! عقیقه را وسیله حفظ(او و بیمه جان او) قرار بده به(عظمت) محمّد و آل محمّد(ص) سپس پیامبر گرامی (ص) موهای سر او را تراشید و فاطمه زهرا(ع)هم وزن آن به مستمدان «درهم» نقره سکّه دار انفاق نمودحضرت ختمی مرتبت فضایل و امتیازات فرزندش امام حسن مجتبی علیه السلام را بین مسلمانان تبلیغ میکردو از ارتباط او با مقام نبوت و علاقه ی حقیقی که به وی داشت همه جا سخن میگفت.
فضائل و مناقب امام حسن(ع)
تاریخ نویسان درباره امام حسن مجتبی(ع) فضایل و مناقبی را ذکر کردهاند که برخی از آنها چنین است:
نامگذاری امام حسن از سوی خداوند
جابر بن عبدالله میگوید: هنگامی که حضرت زهرا امام حسن(ع) را به دنیا آورد، به امام علی(ع) گفت: «برایش نام انتخاب کن». علی(ع)فرمود: «من در نامگذاری این فرزند بر پیامبر خدا پیش نمیگیرم». قنداقه امام حسن راخدمت رسول الله(ص) آوردند و گفتند: یا رسول الله! برایش نام انتخاب کن. پیامبر فرمود:«در این نامگذاری بر خدای متعال سبقت نمیگیرم». پس خدای متعال به جبرئیل وحی فرستادکه محمد(ص) صاحب فرزند شد، به جانب وی برو، تبریک بگو، و به او بگو که علی نسبت به تو مثل هارون نسبت به موسی است، پس نام فرزند هارون را بر وی بگذار. جبرئیل بر پیامبر(ص)فرود آمد، تولد فرزند را از جانب خداوند بر وی تبریک گفت و گفت: خدای متعال فرمود:«نام مولود فاطمه را به اسم پسر هارون نامگذاری کن». پیامبر فرمود: «نام پسر هارون چیست؟» جبرئیل گفت: شبر. پیامبر(ص) فرمود: «زبان ما عربی است!» پس جبرئیل در جواب گفت:«او را حسن نام بگذار» و پیامبر نام حسن را برایش برگزید.
امام حسن؛ سرور جوانان بهشت
جابر از پیامبر خدا(ص) نقل میکند: «هر کس خواست سرور جوانان بهشت را ببیند، پس به چهره حسن بن علی نگاه کند.
هیبت و ابهت امام حسن، هیبت رسول خدا
ابن علی رافعی از پدرش، از جدهاش زینب دخترابی رافع، نقل میکند: حضرت فاطمه با دو پسرش حسن و حسین(ع) خدمت رسول خدا(ص) رسید… و فرمود: «این دو پسرانت هستند، پس چیزی به ارث و یادگار آن دو را بیاموز»، پیامبر(ص)چنین درباره آنها فرمود: «حسن، هیبت و ابهت مرا دارد. اما حسین دارای جود و بخشش وشجاعت من است». مؤیّد این روایت، روایتی است که محمد بن اسحاق نقل کرده است؛ کسی درشرافت بعد از رسول خدا(ص) به حسن بن علی نرسیده است. وی میگوید من در مسیر مکه خودشاهد بودم که امام حسن از مَرکبش پایین آمد و پیاده میرفت از همراهانش کسی نماند،مگر اینکه او نیز از مرکبش پیاده شد، حتی سعد بن ابی وقاص هم پیاده شد و در کنار حضرت راه میرفت.
امام مجتبی؛ شبیهترین مردم به رسول خدا
از انس بن مالک نقل شده است: کسی در شباهت به رسول الله مانند حسن بن علی نبود.
شدیدترین ابراز محبتهای رسول خدا نسبت به امام مجتبی
اسامه بن زید گوید: شبى از شبها به خاطرحاجتى، در خانه رسول خدا(ص) را کوبیدم، آنحضرت از خانه بیرون آمد، نیازم را گفتم وپیامبر حاجتم را برآورده ساخت؛ در آن حال حضرتش را دیدم چیزى بر خود پیچیده بود که نام آنرا نمیدانستم! گفتم: یا رسول الله! این لباس چه نام دارد؟ رسول خدا(ص) لباس خود را باز کرد، دیدم حسن و حسین را در بغل داشت، سپس فرمود: «این دو فرزند، فرزندمن و فرزند دخترم میباشند! خدایا! من آنها را دوست میدارم و تو دوست بدار هرکسی که آنها را دوست داشته باشد.
در روایتی دیگر از بَراء بن عازب آمده است؛من دیدم که حسن بر دوش رسول الله بود، در حالی که میفرمود: «خدایا! من او (حسن) رادوست میدارم، تو نیز او را دوست بدار.
زهد و عبادت امام حسن
امام حسن مجتبی(ع)؛ عابدترین، زاهدترین وبا فضیلتترین مردم زمانش بود و زمانی که عازم حج میشد، با پای پیاده میرفت و گاهی هم پا برهنه. امام حسن زمانی که یاد مرگ می کرد میگریست و هنگامی که به یاد قبر وقیامت میافتاد، اشک از چشمانش سرازیر میشد
بذل و بخشش در راه خدا
امام مجتبی(ع) اهل جود و بخشش بود و در میان مردم به این خصلت معروف بود. روایات فراوان در اینباره آمده است؛ علامه مجلسی صاحب کتاب «بحار الانوار» از «حلیه الاولیاء» نقل میکند: «امام حسن(ع) دو بار تمام زندگیاش را در راه خدا بین مستمندان تقسیم کرد.
داستان های کوتاه درباره امام حسن
مهربانی
مهربانی با بندگان خدا از ویژگی های بارز ایشان بود. اَنس می گوید که روزی در محضر امام بودم. یکی از کنیزان ایشان با شاخه گلی در دست، وارد شد و آن را به دست امام تقدیم کرد. حضرت گل را از او گرفت و با مهربانی فرمود: «برو تو آزادی! من که از این رفتار حضرت شگفت زده بودم. گفتم: ای فرزند رسول خدا! این کنیز، تنها شاخه گلی به شما هدیه کرد، آن گاه شما او را آزاد می کنید؟» امام در پاسخم فرمود: «خداوند بزرگ و مهربان به ما فرموده است: «و اذا حییتم بتحیه فحیّواباحسن منها؛ هر کس به شما مهربانی کرد، دو برابر او را پاسخ گویید».
سپس امام فرمود: «پاداش آزادی در برابر مهربانی او آزادی بود».
گذشت
امام بسیار با گذشت و بزرگوار بود و از ستم دیگران چشم پوشی می کرد. بارها پیش می آمد که واکنش حضرت به رفتار ناشایست دیگران، سبب تغییر رویه فرد خطاکار می شد.
در همسایگی ایشان، خانواده ای یهودی می زیستنددیوار خانه یهودی، شکاف برداشته و نجاست از منزل او به خانه امام نفوذ کرده بود. مرد یهودی از این ماجرا باخبر شد. روزی زن یهودی برای درخواست نیازی به خانه آن حضرت رفت و دید که شکاف دیوار سبب شده است که دیوار خانه امام نجس شود. بی درنگ، نزد شوهرش رفت و او را آگاه ساخت. مرد یهودی نزد حضرت آمد و از سهل انگاری خود پوزش خواست و از اینکه امام، در این مدت سکوت کرده و چیزی نگفته بود، شرمنده شد.
امام برای اینکه او بیش تر شرمنده نشود. فرمود:«از جدم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنیدم که گفت به همسایه مهربانی کنید».
یهودی با دیدن گذشت و برخورد پسندیده ایشان به خانه اش برگشت و دست زن و بچه اش را گرفت و نزد امام آمد و از ایشان خواست تا آنان را به دین اسلام در آورد.
بنا به قولهای معتبر، امام حسن(ع) روز بیست و هشتم ماه صفر سال ۴۹ هجری در سن ۴۷ سالگی به خاطر خوردن زهر و مسمومیت ناشی از آن به شهادت رسید و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
هنگامی که امام حسن(ع) به شهادت رسید، امام حسین(ع) او را غسل داد و کفن کرد و جنازه او را درون تابوت گذاشت و به محلی که رسول خدا(ص) در آنجا بر جنازهها نماز میخواند، حرکت داد، و بر جنازه نماز خواند. اما این اقدامها همراه با فشارهای افراد منسوب به بنیامیه بود، به نحوی که آنها اجازه ندادندتا امام حسن(ع) در خانه حضرت رسول(ص) دفن شود و جسم پاک او را در قبرستان بقیع به خاک سپردند. اما این کار نیز بدون حاشیهها نبود و ایادی دنیاطلب معاویه، با شقاوت و بیرحمی اقدام به تیرباران جسد فرزند رسول خدا(ص) کردند؛ در حالیکه خود را مسلمانان واقعی مینامیدند.