در حالی کـه آمریـکا در تلاش بـرای راضی کردن اعضـای شـورای امنیت برای تصویـب قطع نامه ای جدید بود سـه کشـور ایـران، برزیـل و ترکیـه در تهران بـه توافقی سـه جانبه رسـیدند که طی آن ایـران اورانیوم غنـی شـده را از ترکیه دریافـت می کرد.ایـن توافق بـا نارضایتی آمریـکا مواجه شـد.کلینتون این توافـق را تلاش تهران بـرای تاخیـر در روند تحریم ها از یک سـو و از سـوی دیگر تلاش ترکیـه و برزیل بـرای اثر گذاری در امـور جهانی مـی داند.در نهایـت این توافق نامـه به نتیجه نمی رسـد و آمریـکا نیز بـا راضی نمـودن چین، موفـق به تصویـب قطعنامـه ۱۹۲۹ شـورای امنیت می شـود.
هیلاری کلینتون در کتاب خاطرات خود می نویسد: امـا ۱۷ مـی ۲۰۱۰ همان زمـان کـه اهدافمـان در حـال تحقـق بـود در کنفرانسـی فاتحانـه در تهران روسـای جمهـور ایران،ترکیـه و برزیـل اعلام کردنـد کـه بـرای سـواپ اورانیوم بـا غنـای پاییـن در برابرمیله هـای سـوختی مـورد نیاز ایـران بـرای راکتـور تهـران بـه توافـق رسـیده اند.قـرارداد صـوری آنها به قـراردای که اکتبـر گذشـته ایـران آن را رد کرد شـباهت داشـت.اما در حقیقت بسـیار ناقص بود.قـرارداد این نکتـه را در نظر نگرفته بـود که ایـران برای ماهها پـس از قـرارداد قبلی به غنی سـازی اورانیوم دسـت زده اسـت و انتقال همـان مقـدار اورانیـوم ذخایری زیـاد بـه آن کشـور خواهـد داد. برخالف توافـق اکتبر ایرانیـان مالکیت اورانیوم فرسـتاده شـده را در اختیار دارنـد و این حق را دارنـد که هر وقـت بخواهند آن رابرگرداننـد.مشـکل سـاز ترین مسـاله این بود که ایران به ادعای خود در بـاره ی حق غنی سـازی در سـطوح بالاتر ادامـه مـی داد و چیـزی در ایـن توافق نبود کـه نشـان دهـد آن را متوقـف خواهد کـرد و یا حداقل نشـان دهد کـه ایـران دربـاره ی این مسـاله با شـش کشـور و یـا آژانس بحـث خواهد کـرد.
در مـدت کوتـاه این توافق نامـه می توانسـت نیاز ایـران به میله هـای سـوختی را حل کند امـا برای رفـع نگرانی هـای جهانی پیرامون برنامه ی غیر مشـروع سلاح اتمی بسـیار ناچیز بود.مـن مطمئن بودم کـه ایـن کار ایرانیان برای بر هـم زدن تلاش هـای ما بـه منظور وضـع تحریم هـا در سـازمان ملل اسـت و ایـن فرصت خوبـی بود تاموفق شـود.از زمان بـه هم خـوردن توافق اکتبـر ۲۰۰۹ ترکیـه و برزیل مدام بـرای برقـراری دوباره آن سـروصدا به پا مـی کردند.این دو کشـور کشـورهای غیردائم شـورای امنیت بوده و اشـتیاق داشـتند کـه تاثیرگذاری خود در صحنه ی جهانـی را افزایش دهند.این دو کشـور بهترین مثال بـرای قدرت هـای در حال ظهوری هسـتند که رشـد پرشـتاب اقتصادی،جاه طلبی های آنها برای تاثیرگـذاری در منطقه و جهـان را افزایش داده اسـت.هم چنیـن رهبرانی بـا اعتماد به نفـس به نـام سـیلوا و اردوغان که گمـان می کننـد میتوانند تاریـخ را آن گونه که مـی خواهند تغییـر دهند.انتخاب دشوار۱۸به میانجی گـری بـرای حل مسـاله ی ایران چشـم دوخته بودند و بسـیار سـخت بـود که بتـوان آنهارا از ایـن کار منصـرف کرد.حتی اگـر امیـد کمی)برای حل بحـران ایران توسـط آنهـا( و یا حتـی نتایج غیر سـازنده ای (ناشـی از اقـدام آنها)وجـود داشـت. آمریکا و دیگـر اعضای دائم سـازمان ملل واکنشـی احتیـاط آمیز به تلاشهای برزیـل و ترکیه نشـان دادند. پیـش از ایـن، فریبکاریهـای زیـادی از ایران دیـده و اکنـون نیز نگـران ایـن بودیـم که ایـران از حسـن نیـت و اهـداف خـوب برزیـل و ترکیـه برای محافظـت از برنامـه هسـته ای خـود و شکسـتن اجمـاع جهانـی علیـه این کشـور بهـره بـرداری کند. نگرانـی مـا وقتی بیـش تر شـد کـه فهمیدیـم ایـران قصـدی بـرای توقـف برنامـه ی غنی سـازی خودنـدارد و اورانیوم خـود را نیـز در محموله هـای کوچک(و نه یـک محموله ی بـزرگ) انتقـال خواهد داد.معنـی ایـن مسـاله آن بود کـه ایـران همیشـه میـزان اورانیـوم مـورد نیاز بـرای سـاخت بمـب را دراختیـار خواهد داشـت.
اوایـل مـارس ۲۰۱۰ سـیلوا را در برازیلیـا دیدم.مـن بـه او توضیـح دادم که این قـرارداد چه عواقـب بدی خواهد داشـت و تلاش کردم تـا او را منصـرف کنم،امـا او قانع نشد.سـیلوا این دیدگاه مـن که ایـران صرفا مـی خواهـد زمـان بخـرد را رد کرد.درهـای مذاکره باز اسـت و مـا هیچ گاه آن را نبسـته ایم.مـن ایـن سـخنان را به طـور عمومـی پـس از آن دیـدار گفتم. مـا نمی خواهیم کسـی حتی از فاصلـه ای دور نیـز به طـرف ایـران بـرود و از اوجانبـداری کند.ما می بینیـم که ایران به سـمت چیـن و ترکیـه و برزیل مـی دود و بـرای دورمانـدن از تحریم هـای بین المللـی به هرکسـی یک چیزی مـی گوید.اوباما پـس از آن طـی نامه ای به سـیلوا بـر نگرانی های مـا تاکید کـرد: ایـران اسـتراتژی را دنبال میکند کـه بـدون هیچ گونـه عملـی بـرای سـاختن اعتمـاد و اطمینـان دو طرفـه تظاهـر به انعطـاف میکنـد.او پیامی مشـابه ایـن نامه را نیـز به اردوغـان نوشـت.ایران بـا ادامـه دادن غنـی سـازی اورانیوم به استدلال مـا در این بـاره اعتبـار بخشـید.به نظر مـی رسـید تنها هـدف آنها تخریـب ماشـین تحریم سـازمان ملل بود.هنگامـی که رئیـس جمهور برزیـل مشـغول بازدیـد از ایران بـود من به وزیـر خارجه وی سلسـو آموریم گفتـم که ایـن عمل ایرانی هـا را عملـی اسـتادانه(برای خریـدن وقت) بدانـد اما وی با اعتماد بـه نفس کامـل عقیده داشـت که مـی توانندموفـق شـوند.نهایتا از روی خشـم و تعجـب به اوگفتم:اکنـون باید ایـن روند متوقـف شـود،اکنون،زمان حسـاب پس دادن اسـت.وزیر خارجـه برزیل ایـن گونه استدلالکـرد که ممکن اسـت بـرای ایـران توافق بـا ترکیـه و برزیل آسـان تر از توافق بـا آمریـکا باشـد.من در گرفتـن نتیجه مثبـت از این دیـدار شـک داشـتم.نگران این بودم کـه ایـن اتفاق(توافق سـه جانبـه) در زمانی حسـاس اتفاق می افتـد چرا که مـا به توافق بـا چین و روسـیه درباره متـن تحریم هـا جدیـدی که قـرار بود وضـع شـود نزدیک شـده بودیم.
نه مسـکو و نه پکن اشـتیاقی بـه روند امـور نداشـتند و من احسـاس کـردم اگـر آن ها موقعیتـی برای دادن فرصت بیش تـری به ایران بدسـت بیاورند، در یک چشـم به هـم زدن ایـن کار را انجـام خواهند داد.فوری تریـن نگرانی مـن نیز زمانی حاصل شـد کـه در اخبار دیـدم داسـیلوا، اردوغان و احمـدی نژاد به توافق رسـیده اند.“آموریـم“ این مسـأله را در یک کنفرانـس خبری تأیید کرد و هیچ شـک و شـبهه ای باقی نمانـد. ”این برنامه مسـیری بـرای گفت و گـو و کنار گذاشـتن هر سـطحی از تحریم هاسـت.“ وقتی که بعـد از آن بـا یک دیگـر صحبـت کردیـم، وزارت امـور خارجـه برزیـل و ترکیه هـر دو تلاش کردند تاشایسـتگی و فاتحانه بودن ایـن توافق را به من نشـان دهند. آن ها بر اسـاس ۱۸ سـاعت مذاکرات سـخت گزارش دادنـد و تلاشکردنـد تا مـن را خاطر جمع کننـد که به موفقیت رسـیده انـد. من فکر مـی کردم آن هـا از این کـه پیـروزی مقتدارنه شـان با شـک مـا مواجه خواهـد شـد، متعجب می شـوند. امـا من درقبـال ایران منتظـر عمل بـودم، نه حـرف. من بـه آموریم گفتـم: ”ما یـک اصطلاح داریـم و آن، این اسـت که تنهـا زمانی می تـوان از طعم فرنی خبردار شـد کـه آن را بخوریم“. آموریم در پاسـخ گفـت: من موافقم که چشـیدن طعم فرنی کلید موفقیت اسـت، اما بایـد زمانی هم بـرای در آوردن قاشـق از فرنـی و خوردن آن باشـد. در این جا بـود که پاسـخ دادم: ایـن فرنی(مهلت داده شـده به ایران)بیش از یک سـال اسـت که وجـود دارد.در زمان حاضـر فوری ترین مسـأله ایـن بود کـه بتوانیم بـا یک دیگر قطـع نامه تحریـم هـا را در مقابل این بازی شـطرنج قـرار دهیـم. ما توافقـی بر سـر اصول با چیـن و روسـیه داشـتیم، که من تلاش داشـتم در سـریع ترین زمان ممکن پـس از کنفرانس خبری در تهـران آن را اعلام کنـم. اما تا رای هـا در نیویورک جمع نمـی شـد روی هیچ چیز نمی شـد حسـاب کـرد.
هنگامی کـه پکـن محتاطانـه از معاملـه برزیل –ترکیه اسـتقبال کرد، من می توانسـتم بسـتر آغاز یک تغییر را احسـاس کنـم. خوشـبختانه برنامه ریزی کرده بودم چنـد روز بعد بـرای مذاکرات سـطح عالی بـا رهبر چین عازم این کشـور بشـوم. ایـران در کنار کره شـمالی و دریـای جنوبی چین در دسـتور جلسـه قـرار داشـت. در طـول یک ناهـار طولانی مـدت باِ دای بینگـو در دیایوتـای گسـتهاوس ما در مـورد موضـوع صحبت کردیـم. مـن در مـورد اعتراضاتمان به طرح پیشـنهادی برزیل – ترکیه سـخن گفتیـم و به دای یـادآوری کـردم که ایران سـابقه طولانی ای در رفتـار دوگانه – شـامل اغفـال مـا در قـم – دارد. من اشـاره کـردم که هـم اکنون زمـان برطرف کـردن هرگونه مشـکل در متن قطـع نامه تحریـم هاسـت. مثـل همیشـه دای متفکرانـه و در عین حال بـا صلابت بود؛ با نگاهـی بر تاریخ(گذشـته)و انتهای کار. چیـن از این که کشـورها تنها در موارد فاحـش مجازات میشـود، از جامعه بین المللـی ناراحت بـود و به طـور قطع نمیخواسـت که هیچ یـک منافع تجـاری اش به وسـیله تحریم ها در خطـر بیفتد. در مـورد ایـن حالت از اکـراه نیز تنهـا یک سـال قبل دقیقا یـک تجربه مشـابه در مورد تحمیل تحریم های سـخت تر بـر کره شـمالی داشـتیم. و اکنون بـرای دومین بـار از آنهامی خواسـتیم خود را کنار بکشـند و اعتراض نکننـد. من بـه دای یادآوری کـردم که اصلـی ترین منفعت چیـن در خاورمیانه ثبـات و پایداری اسـت که جریان مـداوم نفـت را تضمین می کـرد. اگر فشـار ما برای تحریم های سـازمان ملل شکسـت میخـورد، احتمـال مقابله نظامـی در ادامه وجود داشـت. این مسـأله می توانسـت قیمت نفـت را افزایـش شـدید دهد و اقتصاد جهانـی را دچـار ویرانی کنـد. در مقابـل نیز اگر چین گره هـای تجاری خـود با ایـران را کاهش مـی داد، مـی توانسـتیم چین را کمـک کنیم تا بـه منابع انـرژی دیگری دسـت یابـد. در آخر نیـز بی پـرده به ذای گفتـم که این مسـأله برای ما بسـیار مهم اسـت.اگر می خواهیـم روابط سـازنده و متعاونانـه ای(همان طور کـه رئیس جمهور اوبامـا و هو تعهد کـرده اند)داشـته باشـیم، احتیاج داریـم تا در شـورای امنیـت چین با مـا هـم رأی باشـد.
در نتیجـه صحبت های عصر، احسـاس کردم که دوبـاره امور را به مسـیر اصلی خـود بازگرداندم. من ایـن احساسـات را در گفت وگوهای چنـد روز آتی با رئیـس جمهور هو و نخسـت وزیـر ون محکم کاری کردم. راندن مسـیر به سـمت تحریم هـای جدید مـی توانسـت ادامه پیـدا کند. بعد از دیـدارم در پکن اعلام کردم که مـا از همکاری به دسـت آمده خوشـحال و راضی هسـتیم. ما درگروه ۱+۵ بـه اجماع رسـیده ایم. تنها چیـزی که باقـی مانده بود بحث بر سـر مـوارد جزئی بود . ”بخشـی از جامعـه بیـن الملل عقیـده دارند توافـق نامـه ای که میان ایـران، برزیـل و ترکیـه هفته پیـش در تهران امضا شـد، تنها به ایـن خاطر بـود که شـورای امنیـت در آسـتانه انتشـار علنی متـن قطعنامـه ای بود که هفته ها بـر سـر آن کار کرده بـود. این کار تلاشی آشـکار بـرای جلوگیـری از اقدام شـورای امنیـت بود.“اخـذ رأی در نیویـورک بـرای نهم مـاه جون تنظیم شـده بـود. سـوزان و تیـم او هم چنـان با چین بر سـرلیسـت نهایی کارخانه هـا و بانک هـای ایرانی بـرای تحریم گفت و گـو می کردنـد، و ما مترصـد آن بودیم که فشـار نهایی برای گرفتن تعداد رأی بیـش تری از اعضای غیـر دائم شـورای امنیت را فراهـم آوریم. درکم ترین حالـت این انتظار را داشـتیم که در صورت عـدم رأی منفـی، از رأی دادن خـودداری کنند. ضمنا باید نشسـت سـازمان کشـورهای آمریکایـی را در لیمای پـرو برگزار مـی کردم.
سـفیر چیـن در امریکا –ژانگ یسـوی – نیز برای شـرکت در این نشسـت در شـهر حضور داشـت، و مـن نیـز او را بـرای صرف یک نوشـیدنی به هتل دعوت کـردم. امیـدوارم بودم کـه بتوانیم لیسـت تحریم هـا را نهایـی کنیم. وقتی ژانـگ به هتـل رسـید، مـن او را بـه گوشـه ای آرام در بـار دعوت کـردم که مـی توانسـتیم با هم صحبت کنیم. مـن پیـش از آن بـا اعضـای کنفرانـس خبـری وزارت خارجه دیـدار داشـتم و بسـیاری ازخبرنـگاران هم چنـان در بـار مانـده بودنـد . آن هـا در این بـاره کـه مذاکـرات زیر نظـر آن ها به درسـتی پیش می رود یـا نه دو به شـک بودنـد. در یک لحظه یکـی از خبرنـگاران پرشـور نیویورک تایمـز – مارکالندلـر- نزد مـا آمد. او گفت: چه کسـی گفته اسـت که دیپلماسـی نمـی تواند مؤثـر باشـد و در عین حال مایه سـرگرمی نیز باشـد؟! مـن خندیـدم و ایـن گفتـه را پذیرفتـم. ژانگ نیـز مؤدبانـه از این درخواسـت متابعـت کـرد. و در آن جـا، در کنار یـک نوشـیدنی پرویی، مـا به یک فهـم مشـترک از اسـامی تحریم ها دسـت یافتیم.
شـورای امنیت سـازمان ملل قطعنامه ۱۹۲۹ را بـا رأی ۱۲ به ۲ تصویب کـرد. این قطعنامه سـخت ترین تحریـم های طـول تاریـخ را بر ایـران تحمیـل می کـرد، کـه در آن سـپاه پاسـدارن انقلاب، فـروش تسـلیحاتی و تراکنش هـای مالی رو مـورد هـدف قـرار داده بود. تنهـا ترکیـه و برزیل که هنـوز ازشکسـت مانور دیپلماتیک خود ناراحـت بودند رأی منفـی دادند. لبنان نیز پـس از درخواسـت دقیقه نود من، معاون رئیس جمهـور بایـدن، و ری الهود وزیر حمـل و نقل که یـک امریکایی – لبنانی برجسـته بود از رأی دادن امتنـاع کرد. من سـاعت هـا قبـل ،از کلمبیا بـا رئیس جمهور لبنان میشـل سـلیمان تماسگرفته بـودم و بـه او اصـرار کـردم که بر اسـاس الزامـات سیاسـی کشـور خـود، رای منفی ندهـد. من میدانسـتم که او تصمیمـات دشـواری را هدایت مـی کنـد، و از عـدم رأی دادن هم احسـاس رضایـت کردم. قطعنامه از حالـت عالی خـود دور بود – چـرا که اجمـاع با روسـیه و چین نیازمنـد مصالحه بـود- ولی من به آن چه که رسـیده بودیـم افتخار می کـردم. در طول ریاسـت جمهـوری بوش، ایـران باعث شـده بود تاقدرت هـای بـزرگ در مقابل یک دیگـر بازی کننـد و به خاطـر رفتار ناشایسـت خود جلـوی تحریم های جدی بیـن المللـی را گرفت.دولت اوبامـا این رونـد را تغییـر داد.
با وجـود پیروزی مـا، هنوز می دانسـتم که این تـازه اول کار اسـت.قطـع نامه سـازمان ملل بـاب جدیـدی را بـرای تحریم هـای یک جانبه سـخت تر توسـط ایالات متحده و سـایر کشـورها گشـود. در طول این پروژه مـا با رهبـران کنگره همـکاری کـرده بودیم، و خیلـی زود نیز کنگـره قانونـی را تصویب کرد که می شـد توسـط آن ضربه های سـخت تـری به اقتصـاد ایـران وارد کرد.من هم چنین بـا همتایـان اروپایی خـود در مـورد گام های جدیـدی که می تواننـد بردارنـد صحبت میکردم. حتـی هنگامی که فشـارها نیـز مهیـا گردید، مـا پیشـنهاد مذاکـره را نیـز روی میز گذاشـتیم. در دسـامبر ۲۰۱۰ بـرای شـرکت در یـک کنفرانس بـا موضـوع امنیت خلیج فـارس بـه بحرین سـفر کردم.از قبل انتظار مـی رفت کـه هیأتی از دیپلمـات هـای ایرانی نیز بـرای شـرکت در کنفرانس حضـور یابند. با وجود این کـه تماس کوتاهـی در دیـدار قبلی ریچـارد هالبروک و جـک سـولیوان انجام گرفته بـود، امامن هنوز تـا آن زمـان با یک همتـای ایرانـی چهره به چهره نشـده بـودم. تصمیم گرفتـم تـا از این فرصت برای ابلاغ پیام خود اسـتفاده کنم. در سـخنرانی ام در مراسـم ناهار مجلـل، میان صحبتم وقفـه ای ایجادکردم و گفتـم: در این جا مـی خواهم به طور مسـتقیم هیـأت نمایندگی دولـت جمهوری اسلامی ایران در این کنفرانـس را مـورد خطاب قـرار دهم. وزیر امـور خارجه ایـران منوچهر متکـی تنها چند صندلـی آن طرف تر نشسـته بود. مـن گفتم:حدود دو سـال پیـش، رئیس جمهـور اوبامـا پیشـنهادی صادقانه بـرای گفـت و گو را بـه دولت شـما ارائـه کرد. ما هنـوز بر این پیشـنهاد پـای بندیم. شـما حق اسـتفاده صلـح آمیـز از برنامـه هسـته ای را داریـد. اما به واسـطه این حق، یـک مسـؤولیت عاقلانه جدید شـکل می گیـرد: شـما از معاهـده ان پـی تی کـه آن را امضا کـرده اید پیـروی مـی کنیـد، و باید بـه طـور کامـل نگرانی دنیـا در مـورد فعالیـت های هسـته ای خود را از بیـن ببرید. ما به شـما اصرار مـی کنیم کـه از این فرصت اسـتفاده کنیـد – برای مـردم خودتان، بـرای منافـع خودتان، و بـرای امنیت مشـترک مـا.
بعـد از آن کـه ناهار تمـام شـد و همه در حال دسـت دادن با یـک دیگر بودنـد، متکی را مـورد خطاب قـرار دادم و گفتم: سلام آقای وزیـر! او به فارسـی چیزی زیر لـب زمزمه کـرد و دور شـد. چند دقیقه بعد، در مسـیر رسـیدن بـه خیابان اصلـی دوباره بـه یک دیگر رسـیدیم. من مجـددا سلامی دوسـتانه بـه او کـردم و او مجـددا از ایـن که پاسـخ بدهـد امتناع کـرد. به خودم خندیـدم. رئیـس جمهـور اوبامـا در اولیـن سـخنان مراسـم افتتاحیه خـود گفته بـود که بـا ایران و سـایر کشـورهای مطـروذ مـی توانیم دسـت خـود را بـه سویشـان دراز کنیـم به شـرطی کـه آن ها هم مشتشـان را شـل کننـد. متکی بـه خوبی نشـان داد کـه چقدر دسـت یابـی به ایـن گفته رئیـس جمهور سـخت اسـت. اما اگر بخواهیم منصفانه بـه ماجرا نـگاه کنیم، ما توانسـته بودیـم کمپینـی را در دنیا برای تحمیـل تحریم هـای فلـج کننده بـر کشـور متکی فراهـم آوریـم. مذاکـره و فشـار. چمـاق و هویـج. این طبیعت دیپلماسـی بـود، و ما یـک بـازی طولانی را انجام مـی دادیم.