یادداشت مهمان؛ دکتر رضا سراج، عضو هیئت علمی دانشگاه و کارشناس ارشد مسائل راهبردی/
مقدمه:
نگارنده در یادداشت قبلی با عنوان «فرمول جدید آمریکا برای تحمیل توافق بد به ایران» متذکر شده بود که طرفهای غربی بهویژه آمریکا، برای رهایی از بنبست خودساخته در موضوع هستهای ایران، سعی دارند با رونمایی از توافق در پلان A، توپ را در زمین ایران انداخته و توافق بد را در پلان B به جمهوری اسلامی ایران تحمیل نمایند.
قدرتهای سلطهگر در ادامه سناریوی خود برای تحمیل توافق بد به ایران، ابتدا افکار عمومی را متوجه توافق رونمایی شده در پلان A نمودند و سپس درحالیکه افکار عمومی انطباق توافق رونمایی شده با خطوط قرمز را جستجو و بررسی مینمود، تخممرغهای اصلی برای تحمیل توافق بد به جمهوری اسلامی ایران را در سبد قطعنامه ۲۲۳۱ گذاردند.
در این راستا تصویب قطعنامه ۲۲۳۱ در شورای امنیت سازمان ملل ناظر بر کلید خوردن پلان B و وادارسازی جمهوری اسلامی ایران در این پلان است.
تعجیل هرچه بیشتر طرفهای غربی (قبل از مصوب شدن برجام در پایتختهای ذیربط) برای تصویب قطعنامه جدید و شادمانی منحصربهفرد نماینده آمریکا هنگام تصویب قطعنامه، بیشازپیش این واقعیت را آشکار میسازد.
در این نوشتار با بررسی آثار و تبعات قطعنامه ۲۲۳۱ بر روی امنیت ملی، اقتدار منطقهای و منافع ملی، گلهای زده طرفهای مقابل مورد بازشماری قرار میگیرد.
الزام ایران به اجرای برجام از طریق قطعنامه ۲۲۳۱(گل اول)
طرفهای غربی بهویژه آمریکا با علم به این مهم که عبور صریح و آشکار از خطوط قرمز جمهوری اسلامی در جمعبندی نهایی، مانع از تصویب و اجرای آن توسط ایران میشود، ابتدا موضوعات اصلی را به پیشنویس قطعنامه منتقل ساخته و با تصویب آن، سعی نمودند مفاد برجام و قطعنامه را در التزام همزمان قرار دهند بهعبارتدیگر قطعنامه به برجام با حقوقی بخشیده و آنرا الزامآور میسازد. در حقیقت در پلان B برجام بخشی از یک پیوست برای قطعنامه ۲۲۳۱ میگردد.
بدین ترتیب و برخلاف اظهارنظر رسمی، مبنی بر الزامآور نبودن قطعنامه ۲۲۳۱، در ماده ۱۴ مقدماتی آن تصریح میشود که «کشورهای عضو موظف هستند بر اساس ماده ۲۵ منشور سازمان ملل متحد، تصمیمات شورای امنیت را پذیرفته و اجرا کنند».
همچنین بند ۱ قطعنامه، اجرای طرح جامع اقدام مشترک را تائید میکند. این بند عملاً برجام را بدل به بخشی از تعهدات بینالمللی ایران میسازد. ازاینرو عدم مخالفت صریح و رسمی با قطعنامه ۲۲۳۱ بهمعنای پذیرش برجام و وادارسازی ایران به بازی در پلان B خواهد بود.
باز شدن دست آژانس در موضوع نظارتها و بازرسیها (گل دوم):
قطعنامه ۲۲۳۱ سازوکار دور زدن خطوط قرمز جمهوری اسلامی ایران است. در بند ۲ اجرای تصریح میشود زمانی که آژانس مشخصشده حل کند. ایران باید همکاری کاملی داشته باشد.
این بند از یکسو ایران را ملزم میکند در برابر درخواستهای آژانس پاسخگو بوده و از سویی دیگر دست آژانس را برای هر نوع درخواستی از ایران باز میگذارد.
این بخش از قطعنامه ۲۲۳۱ همچنین ابهام در نقش داوری آژانس پیرامون اجرای تعهدات ایران در برجام را برطرف ساخته و بهصورت حقوقی به آن معنا و عمق بخشیده است. بدیهی ست در این چارچوب، ایران باید درخواستهای خلاف منافع ملی را اجابت نماید.
محدودسازی توانمندی موشکی ایران (گل سوم):
در بند ۳ از ضمیمه B قطعنامه ۲۲۳۱ آمده است: از ایران خواسته میشود تا هیچ فعالیتی مرتبط با موشکهای بالستیک طراحیشده با قابلیت حمل تسلیحات هستهای صورت ندهد، از جمله شلیک هرگونه موشک با استفاده از چنین فناوریهای مربوط به موشک بالستیک، تا زمان ۸ سال پس از روز پذیرش برجام و یا تا زمانی که آژانس بینالمللی انرژی اتمی گزارش ارائه دهد که جمعبندی مبسوط را تائید کند، بسته به اینکه کدام زودتر اتفاق افتد.
همچنین در بند ۴ مقدمه B میگوید صادرات و واردات مرتبط با موشکهای غیر بالستیک طراحیشده با قابلیت حمل تسلیحات هستهای، طبق فرست معینشده از سوی پیمان کنترل فناوری موشک مجاز است.
در این بخش عملاً یک تحریم کامل علیه موشکهای بالستیک به ایران تحمیل میشود، ضمن آنکه بهحسب ظاهر تحریمها درباره موشکهای غیر بالستیک حذفشده، اما از آنجاکه تفکیک موشکهای بالستیک و غیر با موضوع توانایی حمل کلاهک هستهای آسان نیست، در عمل این تحریمها برنامهای کامل علیه توانمندی موشکی جمهوری اسلامی ایران خواهد بود.
در رمزگشایی از این بخش قطعنامه ۲۲۳۱ باید اشاره کرد که عدم تکامل سامانههای دفاع موشکی آمریکا (سامانهها THAA و Aegis) و بهویژه رژیم صهیونیستی (سامانه Arrow) در مقابله با توانمندی موشکی ایران و زمانبر بودن تکامل سامانههای دفاع موشکی آنان یکی از دلایل گنجاندن این بخش در قطعنامه ۲۲۳۱ بوده است.
مکانیسم بازگشتپذیری تحریمها (گل چهارم):
گل چهارمی که قطعنامه ۲۲۳۱ به ایران میزند موضوع بازگشتپذیری تحریمهاست. در بند ۱۱ اجرایی آمده است درصورتیکه هر یک از طرفهای برجام، گزارشی مبنی بر عدم پایبندی ارائه کند، شورای امنیت پیشنویس یک قطعنامه جدید برای تصمیم درباره بازگشت یا عدم بازگشت تحریمها را ظرف ۳۰ روز به رأی میگذارد.
همچنین در بند ۱۲ اجرایی میگوید اگر در مهلت ۳۰ روزه مقرر، درباره قطعنامهای رأیگیری نشود، تحریمها بهطور خودکار بازخواهد گشت مگر اینکه کشور مدعی قبل از ۳۰ روز اعلام کند که مسئله حلشده است.
این بخش از قطعنامه ۲۲۳۱ راه تحمیل و باجخواهی از ایران را همواره در موضوع تحریمها باز نگه میدارد بازگشتپذیری تحریمها هیچ افق روشن و اطمینان بخشی پیرامون لغو تحریم را نمایان نمیسازد.
محدودیت برای انتقال تسلیحات متعارف (گل پنجم): بند (b) 6 از ضمیمه B صادرات تسلیحات متعارف از ایران را به مدت ۵ سال از زمان پذیرش برجام ممنوع میکند. این بند تحریم کامل تسلیحات متعارف علیه ایران برای واردات و صادرات است مگر اینکه مورد به مورد از شورای امنیت مجوز گرفته شود.
بدین ترتیب در شرایط جنگ نیابتی علیه محور مقاومت و جمهوری اسلامی دست ایران برای حمایت از متحدان خود در عمق استراتژیک و مبارزه با تکفیریهای دستآموز کاملاً بسته میشود.
این بند از قطعنامه ۲۲۳۱ علاوه بر اینکه رضایت آلسعود برای همراهی با توافق را ایجاد میسازد میتواند زمینهساز موارد زیر باشد:
– محدودسازی عمق راهبردی و اقتدار منطقهای جمهوری اسلامی ایران
– بیثباتسازی محیط پیرامونی ایران و انتقال ناامنی به جدار مرزهای ایران
– گسترده ساختن دامنه جنگ نیابتی در منطقه
دیگر مخاطرات قطعنامه ۲۲۳۱:
پذیرش قطعنامه ۲۲۳۱ بهمعنای مشروعیت بخشیدن بهقرار گرفتن ایران در ذیل فصل هفتم منشور ملل است که خود میتواند زمینهساز اقدامات خصمانه علیه ایران گردد.
در مجموع قطعنامه ۲۲۳۱ سعی دارد معادلهای جدید فیمابین تحریمها و امنیت ملی و اقتدار منطقهای ایران در ادراک و برداشت جامع شکل دهد در این چارچوب از طریق مکانیسم ماشه، شد و برگشتپذیری تحریمها سعی دارند دو معادله زیر را به وجود آورند:
۱- معادله تعلیق و تعدیل تحریمها منوط به پذیرش محدودیتهای دفاعی (موشکی)
۲- معادله تعلیق و تعدیل تحریمها منوط به پذیرش ممنوعیت انتقال سلاح
علاوه بر مخاطرات بد مذکور متحدان منطقهای، قطعنامه ۲۲۳۱ این فرصت را برای طرفهای غربی و بهویژه طرف آمریکایی ایجاد میکند حتی در صورت مواجهه با مخالفت کنگره، خاکریزهای خود را جلوتر از ماقبل مذاکرات در ژنو کشانده و خطوط ترسیمشده در قطعنامه جدید را ملاک و مبنای عمل قرار دهند.
نتیجهگیری:
به نظر میرسد قطعنامه ۲۲۳۱ تهدید، تحقیر و تحمیل را به جمهوری اسلامی ایران فرموله ساخته و برآیند آن میتواند منجر به وادارسازی ایران به بازی در پلان B و پذیرش توافق بد گردد. این وضعیت به احتساب گلهای خورده در متن برجام بافت تاریخی و تحقیرآمیز را متوجه ایران میسازد که میتواند امنیت هستی شناختی (هویت واقعی انقلاب) امنیت ملی، اقتدار منطقهای و منافع ملی را با مخاطرات بسیار جدی مواجه سازد.
منبع:فارس