خودخواهی مصدق به مدد حیله آمریکایی انگلیسی نهضت ملی را نابود کرد

دکتر مصدق‌ در پاسخ‌ نامه‌ آیت‌ الله‌ کاشانی‌ نوشت: «۲۷ مرداد ماه‌ مرقومه‌ حضرت‌ آقا توسط‌ آقای‌ حسن‌ سالمی‌ زیارت‌ شد اینجانب‌ مستظهر به‌ پشتیبانی‌ ملت‌ ایران‌ هستم. والسلام. دکتر محمد مصدق.»

سرویس سیاسی تبریز بیدار/پارسا مهدوی؛

نهضت ملی تمام شد

ساعت ۳:۳۰ بعد از ظهر ۲۸ مرداد زاهدی سقوط مصدق و انتصاب خود را به عنوان نخست وزیر از رادیو اعلام کرد. تنها مقاومت از جانب گارد محافظ خانه دکتر مصدق بود و آنهم در ساعت ۷:۳۰ پایان یافت. کودتایی بسیار ساده به دوران نهضت ملی پایان داد. مصدق خود را معرفی کرد و به بازداشتگاه رفت و شاه با تلگراف زاهدی بازگشت و از آن به بعد مجری سیاست های آمریکا شد و مرحله جدیدی در تاریخ معاصر ایران آغاز گردید.


کارگردانی خارجی کودتا

کرومیت روزولت برادر زاده تئودور روزولت رئیس جمهور اسبق آمریکا در مصاحبه ای که ترجمه آن در کیهان ۲۱ و ۲۲ فروردین ۵۸ منتشر شد می گوید: کودتای ایران نخستین عملیات مخفی علیه یک دولت خارجی بود که به وسیله سیا در ماه های آخر حکومت ترومن تنظیم شده بود. روزولت که از اعضای ارشد سیا است مدعی است اواسط سال ۱۹۵۳ مدت سه هفته در ایران اقامت داشته و با کمک ژنرال شوارتسکف کودتا را رهبری کرده است. وی مدعی است مبلغ یک میلیون دلار برای هزینه بلوا و آشوب در اختیار داشته ولی فقط هفتاد و پنج هزار دلار آن را خرج کرده است. وی می گوید آیزنهاور از چگونگی عملیات مربوط به کودتا از آغاز تا پایان آگاه بوده و دستور اجرای کودتا به وسیله دالس وزیر خارجه آمریکا به برادرش الن دالس رئیس اسبق سیا و همچنین والتر بیدل اسمیت معاون وزارت امور خارجه صادر شد. وی در این مصاحبه از نقش انگلیسی ها نیز پرده بر میدارد و در خصوص مذاکرات انگلیسی ها یک سال قبل از طرح کودتا با آمریکایی ها سخن می گوید.


نامه تاریخی ۲۷ مرداد آیت الله کاشانی به دکتر مصدق

آیت الله کاشانی یک روز قبل از کودتای ۲۸ مرداد با ارسال نامه ای به دکتر مصدق آخرین هشدار را به وی میدهد و حجت را تمام میکند اما گوش مصدق بدان سخنان بدهکار نبود و پاسخی همراه با بی اعتنایی به آیت الله کاشانی منتشر میکند. آیت الله کاشانی در این نامه چنین می نویسید:

حضرت‌ نخست‌ وزیر معظم‌ جناب‌ آقای‌ دکتر مصدق‌ دام‌ اقباله‌

«گرچه‌ امکانی‌ برای‌ عرایضم‌ باقی‌ نمانده‌ است‌ ولی‌ صلاح‌ دین‌ و ملت‌ برای‌ این‌ خادم‌ اسلام‌ بالاتر از احساسات‌ شخصی‌ است…. خودتان‌ بهتر از هر کسی‌ می‌دانید که‌ تمام‌ هم‌ و غمم‌ در نگهداری‌ دولت‌ جنابعالی‌ است‌ که‌ خودتان‌ به‌ بقای‌ آن‌ مایل‌ نیستید از تجربیات‌ روی‌ کار آمدن‌ قوام‌ و لجبازی‌های‌ اخیر بر من‌ مسلم‌ است‌ که‌ می‌خواهید مانند سی‌ام‌ تیر کذائی‌ یکبار دیگر ملت‌ را تنها گذاشته‌ و قهرمانانه‌ بروید. حرف‌ اینجانب‌ را درخصوص‌ اصرارم‌ در عدم‌ اجرای‌ رفراندم‌ نشنیدید مرا لکه‌ حیض‌ کردید خانه‌ام‌ را سنگ‌ باران‌ و یاران‌ و فرزندانم‌ را زندانی‌ فرمودید و مجلس‌ را که‌ ترس‌ داشتید شما را ببرد بستید حالا نه‌ مجلسی‌ هست‌ و نه‌ تکیه‌ گاهی‌ برای‌ این‌ ملت‌ گذاشته‌اید. زاهدی‌ را که‌ من‌ با زحمت‌ در مجلس‌ تحت‌ نظر و قابل‌ کنترل‌ نگه‌ داشته‌ بودم‌ با لطایف‌ الحیل‌ خارج‌ کردید و حالا همانطور که‌ واضح‌ بود درصدد به‌ اصطلاح‌ کودتا است.

اگر نقشه‌ شما نیست‌ که‌ مانند سی‌ ام‌ تیرماه‌ عقب‌ نشینی‌ کنید و به‌ ظاهر قهرمان‌ بمانید… همان‌ طور که‌ گفتم‌ آمریکا ما را در گرفتن‌ نفت‌ از انگلیسی‌ها کمک‌ کرد حالا به‌ صورت‌ ملی‌ و دنیاپسندی‌ می‌خواهد به‌ دست‌ جنابعالی‌ این‌ ثروت‌ ما را به‌ چنگ‌ آورد و اگر واقعاً‌ با دیپلماسی‌ نمی‌خواهید کنار بروید این‌ نامه‌ من‌ سندی‌ است‌ در تاریخ‌ ملت‌ ایران‌ که‌ من‌ شما را با وجود همه‌ بدی‌های‌ خصوصی‌تان‌ نسبت‌ به‌ خودم‌ از وقوع‌ حتمی‌ یک‌ کودتا توسط‌ زاهدی‌ که‌ مطابق‌ با نقشه‌های‌ خود شماست‌ آگاه‌ کردم‌ که‌ فردا جای‌ هیچ‌ گونه‌ عذری‌ نباشد اگر براستی‌ در این‌ فکر اشتباه‌ می‌کند با اظهار تمایل‌ شما…. سید مصطفی‌ و ناصر خان‌ قشقایی‌ را برای‌ مذاکره، خدمت‌ می‌فرستم.

سیدابوالقاسم‌ کاشانی»


خودخواهی مصدق و پایان کار نهضت ملی

دکتر مصدق‌ در پاسخ‌ نامه‌ آیت‌ الله‌ کاشانی‌ نوشت:

«۲۷ مرداد ماه‌ مرقومه‌ حضرت‌ آقا توسط‌ آقای‌ حسن‌ سالمی‌ زیارت‌ شد اینجانب‌ مستظهر به‌ پشتیبانی‌ ملت‌ ایران‌ هستم. والسلام. دکتر محمد مصدق.»

تک تک عبارات این دونامه می تواند در ماوقع رخداد های قبل از کودتا شفاف ساز باشند. اما مهمترین نکته ای که دراین نامه وجود دارد عبارت (( اینجانب مستظهر به پشتیبانی ملت ایران هستم)) است. به سادگی می توان فهمید که مصدق در آخرین لحظات حیات سیاسی خود آیت الله کاشانی را بی ارتباط با ملت می پندارد و خود را نماینده تمام عیار مردم ایران. گویا تنها مصدق است که یگانه نماینده مردم ایران است و هیچ کس نباید در امور مملکت کوچکترین اظهار نظری داشته باشد.

خود محوری، لجاجت، خود خواهی، نداشتن تجربه، عدم ارزیابی واقعیت ها و عشق به قهرمان بودن و قهرمان ماندن کمترین تعبیراتی است که می توان برای این لحظات مصدق به کار برد. 

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *