به گزارش تبریز بیدار به نقل از نسیم، متن گفتگو با محمدصادق کوشکی استاد دانشگاه در درباره شرایط ایران بعد از توافق هستهای بدین شرح است:
در شرایط پساتوافق تکلیف اقتصاد و معیشت چیست؟ وظیفه دولت در این شرایط چیست؟
در مورد اینکه بعد از اجرای احتمالی توافق وضعیت اقتصادی کشور چگونه خواهد بود دو روایت وجود دارد؛ روایت اول یک روایت تخیلی توهمی است که برخی از دوستان موجود در دولت آن را دارند که بر اساس این روایت بیش از ۱۴۰ میلیارد دلار پول وارد کشور خواهد شد و سرمایهگذاران خارجی برای سرمایهگذاری صف میایستند و در نتیجه اوضاع اقتصادی و تولید به سامان میشود که کلاً مشکلات حل و فصل میشود.
آنگونه که دوستان بارها گفتهاند مشکلات دارو رفع خواهد شد و بیماران از عدم نبودن دارو رنج نخواهند برد؛ مشکلات بیکاران حل میشود و همانگونه که طرفهای مقابل بارها برای فقیران کشور دلسوزی کرده بودند، مشکلات مناطق محروم را حل و فصل خواهند کرد.
چون گفته بودند وجود فعالیتهای هستهای باعث نرسیدن دارو به بیماران است و باعث میشود اضافه شدن فقرای کشور و عدم امکان رسیدگی به مناطق محروم است.
در این نگاه تخیلی توهمی وقتی توافقی صورت گرفته و قطعی شود بایستی مطالباتی را که این عده متخیل و متوهم در ذهن مخاطبین خود ایجاد کردند پاسخ دهند و اگر پاسخ ندهند یا به دروغگویی متهم میشوند و یا اینکه جامعه خواهد فهمید که این عده چه میزان با واقعیت ارتباط و شناخت داشتهاند.
البته اگر بخواهیم روایت علمی و واقعبینانه از دوران پس از توافق احتمالی را مرور کنیم خواهیم دید همانطور که آقای طیبنیا وزیر محترم اقتصاد دولت تدبیر و امید بیان کردند اتفاق خاصی رخ نخواهد داد؛ چون مشکلات اقتصادی کشور ربطی به تحریم یا امثال آن نداشته است که بخواهد با لغو تحریمها یا تعلیق تحریمها مشکلات آن حل شود بلکه مشکلات اقتصادی کشور ریشه در عرصههای کاملاً متفاوتی به غیر از تحریم دارد که تحریم یکی از نتایج آن مشکلات اقتصادی بوده و اینگونه نیست که پس از رفع تحریمها شاهد آن آینده تخیلی توهمی که برخی از آقایان مطرح میکردند باشیم.
در مجموع این دو نگاه وجود دارد و ان هم در صورت اینکه توافق اجرا شود در حالی که با توجه به رویکردی که آمریکاییها و غربیها دارند حتی در اجرای توافق هم تردیدهای جدی وجود دارد یعنی اینکه آیا دوران پساتحریمی شکل خواهد گرفت یا خیر محل اما و اگر بسیاری است.
اعلام میکردند توافقی که در حال شکلگیری است مانند صلح امام حسن است، آیا واقعا این توافقی که صورت گرفت شبیه صلح امام حسن است و آیا شرایط این دو موضوع مانند یکدیگر است؟
دوستانی که این وضعیت جامعه به دوران امام حسن تشبیه میکردند مایل بودند که شرایط جامعه ما شبیه جامعه کوفه در عصر امام حسن بشود یعنی میخواستند چنین شرایطی را ایجاد کنند و میخواستند همانطوری که امام حسن مجتبی به واسطه تنهایی و نداشتن همراه و امتی که با آن همفکر و همدل باشند ناگزیر به پذیرش صلح با معاویه شد چنین شرایطی را برای جامعه ما ایجاد کنند.
با این حال در مورد اینکه بتوانند چنین فضایی را ایجاد کنند، رهبری نظام سالها پیش پاسخ این نگرش را به صورت رسمی و علنی دادند که اگر برای انقلاب و نهضت ما خاتمهای متصور باشد این خاتمه قطعاً خاتمه عاشورایی و نه خاتمهای مانند صلح امام حسن خواهد بود.
بدین معنا رهبری نظام سالها پیش، پیشبینی کردهاند ممکن است عدهای بعدا بیایند و چنین نگرشی داشته باشند و بر همین اساس ایشان فرموده بودند که اگر خاتمهای برای نظام ما متصور باشد قطعاً این خاتمه عاشورایی خواهد بود با این حال این عده بسیار مایل بودند فضایی را در جامعه به وجود بیاورند که منجر به ماجرایی شبیه صلح امام حسن باشد.
تکلیف اقتصاد بعد از توافق چه خواهد بود؟ از یک طرف رهبری همواره بر حرکت کشور به سمت اقتصاد مقاومت تاکید داشتند و از طرف دیگر نیز اکنون و بعد از توافق شاهد ورود هیئتهایی از کشورهای غربی هستیم؛ در چنین شرایطی تکلیف اقتصاد استکبارستیز با اقتصادی که اکنون مدنظر برخی در کشور است چیست؟
این هیأتها با توجه به اینکه پیشبینی میکنند امکان دارد مقداری از درآمدهای نفتی ما آزاد شود آمدهاند تا اجازه ندهند همین میزان درآمد نفتی که ممکن است آزاد شود به داخل کشور برنگردد و در قالب فروش کالا مسئله را حل کنند.
این هیئتها نه برای سرمایهگذاری میآینده و نه چنین بحثی را مطرح کردهاند بلکه هدف آنها فروش کالا به ایران است؛ طبیعت سرمایهداری اقتضا میکند حتی اگر بتوانید به دشمن کالاهای مصرفی بفروشید و این اتفاقی است که قرار است بیفتد و اینکه به جای فلان شرکت خودروسازی اروپایی، شرکت خودروسازی مثلاً آلمانی وارد بحث فروش خودرو به ایران شود در همین حد است.
در مورد اینکه اقتصاد بعد از تحریم چه رویکردی باید داشته باشد؟ باید گفت اقتصاد ما یک پدیده پیوسته است که قبل و بعد از تحریم ندارد؛ مشکلات اقتصادی ما مشکلات عمیق چند صد ساله دارد که حل آن فقط با کار کردن با کیفیت، علمی و تولید علم کاربردی به همراه روحیه جهادی حل و فصل میشود و اینگونه نیست که پس از توافق و قبل از توافق اتفاق خاصی رخ داده شود.
مشکلات ما ربطی به توافق، تحریم یا امثالهم ندارد، کشور ما حدود ۴۰۰ سال است که دچار مشکلات مبنایی است و در شرایطی که کار در کشور ما ارزش نیست، پول و ثروت ارزشمند شده و به همراه آن مشکلات عمیق فرهنگی در حوزه اقتصاد به وجود آمده است.
در مجموع چه قبل و چه بعد از توافق مشکلات اقتصادی ما به قدری اساسی و عمیق هست که مواردی مثل تحریم و تاثیر آن در اقتصاد ما خیلی سطحی به نظر میرسد.
درچند وقت گذشته سفر چند هیات خارجی از جمله فابیوس به ایران را داشتیم که نقش وی و کشور فرانسه هم در خصوص کارشکنی در مذاکرات و هم در موضوع خونهای آلوده که چند سال پیش چند هزار نفر ایرانیها را بیمار کردند آشکار است؛ باوجود این واقعیات از یک طرف برخی عنوان میکنند در شرایط توافق بهتر است موضوعات از این دست مطرح نشود و از طرف دیگر نیز بحث منافع ملی کشور هم مدنظر عدهای است؛ به نظر شما واکنش درستی که باید به این سفر و سفرهای مشابه انجام شود چیست؟
اگر قرار باشد که ما روایت یکسانی که اصلاح طلبان نسبت به این سفرها دارند را ارزیابی کنیم به نظر این دوستانی که معتقدند حرف درست را خودشان میزنند و به غیر از آنها بقیه بیسواد و یا دلواپس هستند و باید به جهنم بروند و به همین دلیل هم اصلاً مهم نیست که چه تعداد ایرانی به وسیله خونهای آلوده مردهاند و مساله مهم این است که آیا این دوستان اصلاح طلب میتوانند به قدرت برسند؟ و حتی اگر به قدرت رسیدنشان با صدقه گرفتن و گدایی کردن از دولتهای غربی یا با پذیرش تحقیر باشد نیز اشکالی ندارد؛ به همین دلیل هم مهم نیست دستیابی آنها به قدرت بر روی خونهای بیماران هموفیلی که خون فرانسوی آلوده دریافت کردهاند استوار باشد یا بر روی منافع ملی یا غرور و افتخار کشور ایران که دوستان در لگدمال کردن آن تخصص دارند.
این دوستان حاضرند نه تنها از فابیوس بلکه از هر شخصیت اروپایی جنایتکار دیگری دعوت کنند؛ هرچند ممکن است گفته شود که فابیوس در انتقال خونهای آلوده نقش داشته اما اگر خود این فابیوس شخصاً تزریق ویروس ایدز را به هزاران ایرانی هم انجام داده بود در نظر این دوستان فرقی نمیکرد همانگونه که در خاطر این دوستان نیست که کدام دولتها به صدام بمب شیمیایی دادند.
این دوستان نه میدانند که چه کشورهایی به صدام بمب شیمیایی دادند و چه تعداد از هموطنان ما قربانی سلاحهای شیمیایی شدهاند و نه به دنبال پیگیری این موضوعات هستند؛ آیا یک بار از اصلاحطلبان اعتراضی یا نکتهای در خصوص کشورهایی که به صدام سلاح شیمیایی دادند شنیده یا خواندهاید؟ آیا فقط یک بار از آقایان اصلاح طلبی که خود را عقل کل، باسواد و اهل تدبیر و اعتدال میدانند دیدهاید که به حامیان گروه پژاک اعتراض کنند؟ و یا به حامیان گروه ریگی اعتراض کنند؟ یا اعتراضی به کسانی که ایرباس ایرانی را ساقط کردند داشته باشند؟ خیر تا الآن نشنیدیم.
آیا شنیدهاید که یک بار شده باشد با شهدای مدافع حرم همدردی کنند؟ یا شنیدهاید با کشورهای اروپایی که تروریستهای سوریه را مسلح کردند مخالفت زبانی کنند؟ نه شنیدهایم و نخواهیم شنید و به همین خاطر حتی اگر جنایتکارترین فرد اروپایی و آمریکایی افتخار به آقایان بدهد و بخواهد قدم بر چشم این آقایان بگذارد حتماً استقبال خواهند کرد.