به گزارش تبریز بیدار به نقل از با حجاب، حجت الاسلام و المسلمین پناهیان که در جلسات هفتگی هیات شهدای گمنام به بررسی «تاریخ تحلیلی اسلام» می پردازند؛ در نگاهی متفاوت به مقوله ازدواج، سختی هایی که هر یک از زوجین با ورود به یک زندگی مشترک از جانب خلق و خوی و دیگر شرایط فرد مقابل متحمل می شوند را زمینه ای برای ایجاد آمادگی در انسان برای رسیدن به لقاء الله دانستند. نگاهی که در آن اگر نگوییم که سختی های زندگی مشترک برای انسان شیرین می شود؛ که لااقل این نگاه سبب بالارفتن تحمل سختی زندگی با مرد و زنی می شود که دارای نقص های بسیاری هستند، که در برخی از موارد به اذعان طرفین قابل تحمل نیستند؛ در این نگاه سختی ها و ناملایمات زندگی زناشویی نیز امتحانی از امتحانات الهی است؛ که سر بلندی در آن پاداش بزرگ لقاء الله را به همراه خواهد داشت. در ادامه به بیان فرازهایی از این سخنرانی می پردازیم:
نفسِ انجام کار خوب به تنهایی ملاک نیست؛ انسان با انجام کارهای خوب، قرار است لیاقت لقاء الله پیدا کند
آموزشهایی که در پادگانها به سربازها داده میشود همیشه مستقیماً آموزشهای نظامی نیستند بلکه برخی از آموزشها مانند «رژه رفتن» یا «فعالیتهای ورزشی» نیز هست که مستقیماً ربطی به نظامیگری ندارد-یا لااقل مستقیم ربط آن را نمیتوان فهمید- اما این آموزشها طی یک فرآیندهای پیچیدهای برای نظامیگری و آن لحظۀ جنگ بهدرد میخورند و سرباز را برای جنگ آماده میکنند.
در پادگانها یک آموزشهایی هست که معمولاً سربازها میگویند: «ما نمیدانیم این آموزشها چه ربطی به جنگ دارد؟» بنده میخواهم این وضعیت را با وضعیت «کمال انسان» تشبیه کنم. به ما گفتهاند در دنیا کارهای خوبی انجام دهیم، ولی ما غالباً ربط این کارهای خوب را با کمال خود نمیدانیم.
همانطور که انسان موجود پیچیدهای است کمال انسان هم مسألۀ پیچیدهای است و به این سادگی نیست که مثلاً بگوییم کمال به این است که «دروغ نگویید، دزدی نکنید، مهربان باشید و…» خودِ این ویژگیها آن نقطۀ نهایی کمال انسان نیست. ما در پیچیدگیهای دروغ نگفتن، یا کار خوب انجام دادن، بناست که به یک «جایی» برسیم که آنجا را کسی به این سادگی نتوانسته است توضیح دهد. آن جایی که انسان به آن خواهد رسید، جایی است که انسان را لایق «ملاقات خدا» میکند. یعنی در ذات و ماهیت انسان یک تحولاتی ایجاد خواهد کرد و یک سعۀ وجودی به انسان میدهد تا لیاقت لقاء الله را پیدا کند. چون انسان باید یک تناسب و ظرفیتی برای ملاقات خدا پیدا کند.
نفس انجام کارهای خوب یا ترک کارهای بد ملاک نیست، بلکه آن چیزیکه به دنبال اینها برای انسان حاصل میشود، ملاک است. به عنوان مثال، دروغ نگفتن اثری دارد که آن اثر برای ما اهمیت دارد. کمااینکه شما گاهی اوقات دروغ نمیگویید ولی چون در این کار، نیّت درستی ندارید، آن اثر و فایدۀ مطلوب را ندارد.
سرباز بعد از آموزشهای پادگان، در نهایت قرار است آمادگی و توانایی جنگیدن داشته باشد، و لذا باید یک ورزیدگی جسمی و یک اطاعتپذیری از فرمانده و یکسری مهارتهایی کسب کند تا در میدان جنگ درست عمل کند. ما لوازم میدان جنگ را میتوانیم درک کنیم اما هیچکدام از ما به قیامت نرفتهایم که ببینیم انسان برای ملاقات خدا، دقیقاً چه مختصاتی باید داشته باشد؟ در قیامت باطن انسانها و سرّ آدمها آشکار میشود. (یَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ؛ طارق/۹) و متوجه میشویم آن کارهایی که انسانها در دنیا انجام دادهاند، چگونه بهدرد لقاء الله میخورَد؟ اما در اینجا مسأله خیلی پیچیده است. و توضیح دادن وضعیت کمال انسان خیلی سخت است.
ما در پادگان دنیا آموزشهایی میبینیم تا برای لقاء الله تربیت شویم؛ ازدواج چه ارتباطی با لقاءالله دارد؟
ما در پادگان دنیا داریم یک آموزشهایی میبینیم که بعداً به یک جایی برویم که در آنجا محل «لقاء الله» هست و ما باید خودمان را برای آنجا تربیت کنیم. خداوند در این پادگان دنیا شرایطی را برای ما رقم میزند که بتوانیم خودمان را برای آنجا تربیت کنیم.
مثلاً در این حیات دنیا، خانمها باید با مردانی ازدواج کنند که بالاخره از نظر آن ها این مرد -حداقل از جهت ویژگیهای ذاتی که طبیعت مرد دارد – یک ایراداتی دارند و هر کاری هم میکنند این آقایان درستشدنی نیستند و در نهایت هم مجبور هستند که تحمل کنند. از سوی دیگر، آقایان هم باید با خانمهایی ازدواج کنند که از نظر آن ها این خانم -از جهت ویژگیهای ذاتی که طبیعت زن است- یک اشکالاتی دارد و معمولاً قابل تغییر نیست و لذا باید تحمل کنند. حالا این وضعیت -برای خانمها یا آقایان- چه حُسنی برای آمادگی جهت لقاء الله دارد؟ اصلاً این تحمل کردن چه تأثیری در آمادگی انسان برای لقاء الله دارد؟ در حالی که این خانم یا آقا میتوانستند یک عمر بنشینند و عبادت کنند تا آمادۀ لقاء الله شوند. اصلاً این ازدواج و زندگی، چه ربطی به لقاء الله دارد؟ ازدواج با همۀ شیرینیها و مشکلاتش در واقع دارد انسان را برای لقاء الله آماده میکند اما فهمیدن ارتباط بین آن با لقاء الله پیچیده است.
خیلیها در مسائل و مشکلات پس از ازدواج گیر میکنند و مثلاً میگویند: «من اگر این شوهر یا این زن را نداشتم بندۀ خوبی برای خدا میشدم!» یا میگویند: «من اگر این شرایط را نداشتم و آن شرایط را داشتم، بندۀ خوبی میشدم!» در حالی که اصلاً موضوع سرِ همین مقدراتی است که خدا برای او قرار داده، تا انسان با این مقدرات برای لقاء الله آماده شود.
اینقبیل سختیها در متن زندگی انسان تعبیه شده است. مثلاً وقتی میخواهی یک لقمه نان بخوری، باید کلی تلاش کنی و زحمت بکشی. در حالی که برای خداوند کاری نداشت که تأمین غذای انسان را خیلی راحتتر قرار دهد. اما خداوند طوری طراحی کرده است که برای یک لقمه نان باید کلی زحمت بکشیم. همۀ اینها در واقع دارد انسان را برای لقاء الله آماده میکند. کما اینکه خداوند میفرماید: «یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقیه»(انشقاق/۶)
خدا ما را خلق نکرده که صرفاً «خوب باشیم» و دستورات خدا را انجام دهیم
امور عالم را ساده تلقی نکنید. مثلاً اینطور تحلیل نکنید که «خدا میخواسته ما آدمهای خوبی بشویم لذا یکسری کارهای خوب را برای ما تعریف کرده است که انجام دهیم» درستش این است که بگوییم: «خدا این کارهای خوب را برای ما تعریف کرده است تا ما در این کارها برای لقاء الله آمادگی پیدا کنیم» البته معلوم است کارهایی که خدا در پادگان دنیا برای آموزش ما طراحی کرده است هیچوقت یک کار زشت و بد نیستند. معلوم است که هر کاری که خدا برای ما پیشنهاد کرده است همه کارهای خوبی هستند و هر کدام فینفسه یک خوبیای دارند اما خدا بهخاطر این «خوبیهای فینفسه» ما را خلق نکرده است. یعنی خدا ما را خلق نکرده است که صرفاً «خوب باشیم» و بعد هم بمیریم و در آخرت هم ما را به بهشت ببرد و پاداش بدهد.
دستورات خداوند یک زیباییهای دارد ولی ما فقط برای این خلق نشدهایم که این دستورات زیبا را انجام دهیم، بلکه ما خلق شدهایم که این دستورات را انجام دهیم تا برای یک چیزی آماده شویم که دقیق نمیدانیم که چیست؟ ولی اجمالاً میدانیم که همان لقاءالله است.