عبدالله گل شخصیتی کلیدی و دارای ارتباطات گسترده و عمیق در صحنه سیاست ترکیه است که به دلیل حضور آرام، با طمأنینه و ساکتش در صحنهها بسیاری از اوقات نظر و توجه ما را به سوی خود جلب نمیکند؛ اما زمانی که به تاریخ تشکیل حزب عدالت و توسعه و مأموریتی که عبدالله گل در تشکیل این حزب بر عهده گرفته و به عنوان پلی میان سرویسهای خارجی و اردوغان عمل کرد نگاه میکنیم متوجه عمق تأثیر وی میشویم.
اکنون عبدالله گل قریب به یک سال است که حرکت چراغ خاموش را بر عهده گرفته و تقریباً غیر از دیدارهای غیررسمی با مسئولان خارجی (مانند دیداری که با احمدینژاد داشت) و سفرهای غیررسمی به خارج از کشور و مصاحبههای مطبوعاتی و تلویزیونی با دوز پایین سیاسی و البته پیگیری فعالیتهای عظیم اقتصادی پسرش و برادرش کار دیگری نداشته است.
بسیاری از افراد که خاصیت آب شور سیاست را میدانند به اظهارات عبدالله گل مبنی بر دوریاش از سیاست به چشم غیر جدی نگاه کرده و سکوت او را آرامش پیش از طوفان تلقی میکردند. پس از مسائل پیش آماده در یک ماه اخیر میان عبدالله گل و حزب عدالت و توسعه که عبدالله گل دعوتهای انجام شده از او را برای شرکت در برخی مراسمات رد کرد (و البته بعداً بولنت آرینج گو اینکه از زبان گل سخن میگوید گفت: عبدالله گل کسی نیست که با او رفتار زینت المجالسی شود!) و خصوصاً جریانات درون حزبیای که در کنگره حزب عدالت و توسعه رخ داد نشان داد که گل بیش از هر زمانی سعی دارد تا جبههای جداگانه برای خود ایجاد کند.
اکنون شایعاتی که از آنکارا و استانبول به گوش میرسد مؤید این مسئله است. خبرهای غیررسمی رسیده از ترکیه حکایت از آن دارد که عبدالله گل تمام اقدامات غیررسمی لازم برای تشکیل یک حزب جدید مانند دیدار با افراد سرشناس، تشکیل کادرهای هستهای و حتی نوشته شدن اساسنامه حزب را انجام داده است و اکنون در انتظار نتایج انتخابات ۱ نوامبر نشسته است.
تا اینجای مسئله تقریباً چیزی غیرعادی وجود ندارد و یک فرد سیاست پیشه که اتفاقاً پول قابل توجهی هم در جیب دارد و از نفوذ غیرقابل چشم پوشیای در صحنه سیاست برخوردار است دست به تشکیل حزب زده است؛ اما زمانی که اولاً به پشتوانههای خارجی و عقبه ارتباطی گل نظر داشته باشیم و گامهایی که تا کنون او برداشته است را در نظر بگیریم و ثانیاً به تحولات میدانی جریانات مختلف سیاسی ترکیه توجه کنیم متوجه یک ائتلاف گسترده علیه اردوغان خواهیم شد.
در این میان دو کلیدواژه قابل توجه است: استالین و طاغوت.
با بررسی فعالیتهای طیفهای مختلف در شبکههای اجتماعی و نیز شایعاتی که از جلسههای خصوصی جریانات سیاسی ترکیه به گوش میرسد میتوان به این نتیجه رسید که کلیدواژههای «طاغوت» برای جریانات اسلامی و سلفیها و «استالین» به عنوان رمز فعالیت برای جریانات غیر اسلامی معرفی شده و پس از انتخابات ۱ نوامبر شاهد موج سازی با این کلمات خواهیم بود.
(هفته گذشته هشتگ های #tağut و @tağutnedir –طاغوت و طاغوت چیست- جزء هشتگ های اصلی ترکیه بود که جریان سلفی و ایضاً جریانهایی با پشتوانه دینی مانند جریان گولن از آن برای حمله به اردوغان و حزب عدالت و توسعه استفاده کردند.)
با در نظر داشتن نوع مناسبات موجود میان اردوغان و آمریکا به نظر میرسد که با توجه به گردنکشی اردوغان در موضوعات مرتبط با سوریه و مصر و نیز خصوصاً مسئله کُردها در منطقه در برابر آمریکا، دوست قدیم اردوغان تصمیم گرفته است تا با تشکیل ائتلافی گسترده از انواع نیروهای خود که از جریانهای سلفی تا جریانهای لائیک و آتهئیست را شامل میشود اقدام به تحت فشار قرار دادن اردوغان و حتی در صورت امکان زمین زدن او بکند.
خصوصاً زمانی که اقدامات پشت پرده گل برای تشکیل حزب را در نظر میگیریم و همچنین شرایط موجود در داخل حزب را که فضایی مانند دوره انشعاب شاخه اصلاحطلبان به رهبری اردوغان و گل از حزب فضیلت را تداعی میکند در نظر میگیریم شاید حتی بتوان خبر از تلاشهایی برای ایجاد آلترناتیوی محتمل در فضای سیاسی دوره پس از اردوغان داد.
…
اگر حزب عدالت و توسعه یا به عبارت دقیقتر اردوغان بتوانند در انتخابات پیش رو که فاصلهای ۳۰ و چند روزه تا آن داریم رأی لازم برای تشکیل دولتی تکحزبی را با تمام مشقتهای آن به دست آورند بیشک شیوه انجام پروژه تضعیف اردوغان و ایستادن در برابر او چهرهای متفاوت خواهد داشت. در این فرض کُردها نقش اصلی را بر عهده خواهند گرفت و به انتقام ظلمی که بر آنها رفته است دست به آشوبی جدیتر از وضعی موجود خواهند زد و معلوم نیست که ترکیه به کدام سمت حرکت کند.
اما در صورت حضور حزب دموکراتیک خلقها در مجلس و عدم توانایی حزب عدالت و توسعه در تشکیل دولت تکحزبی شاهد افزایش قیمت پرداختی از سوی حزب برای تشکیل دولت ائتلافی با حزب جمهوری خلق و حتی حرکت ملی خواهیم بود. حال سؤال اینجاست که آیا حزب عدالت و توسعه توان پرداخت این قیمتها را خواهد داشت یا نه؟!
…
حال اگر اصل مسئله یعنی بسیج تمام نیروهای آمریکایی علیه اردوغان که خود دیگر فردی آمریکایی به شمار میرود را صادق بدانیم سؤال اینجاست که جمهوری اسلامی، دولتهای عربی منطقه، جریانهای انقلابی و شرکای شخصی اردوغان چه واکنشی در برابر این تغییرات نشان خواهند داد؟
به نظر میرسد فتنهای سخت در انتظار منطقه است و ملت ترکیه و همچنین ملتهای منطقه در برابر دو گزینه سرباز خسته آمریکایی و سربازان تازهنفس آمریکایی قرار خواهند گرفت؟
حال مسئله این است که اگر «استالین» تنها میماند آیا باز هم «استالینگراد» سربلند میماند؟!
نویسنده: مسعود صدر محمدی