به گزارش تبریز بیدار روح الله رشیدی نوشت:
میشود برایش متن احساسی نوشت. میشود به روزها و شبهای محرّمِ پیش رو فکر کرد و جای خالی فریادهای حسینیاش. میشود برایش شعر سرود و نوحه خواند. میشود خاطراتش را از مسجد و هیئت و کوچه و خیابان مرور کرد و هوای دل را ابری کرد. و میشود تصویری از او را در هالهی ابرها جای داد و به آسمان متصلش کرد. خیلی کارها میشود کرد و باید کرد؛ محمدرضا، بیش از اینها اثر و نشانه از خود دارد…
اما حیف است ننویسیم که او فرزندِ تفکرِ خمینی(ره) بود. از همانها که رمز و راز مرامِ آن مرد بزرگ را در نورستگی درمییابند و میشوند مریدش. از همانها که زود سر برآورده، زود به بلوغ رسیده و زود ثمر میدهند. چونان نورستگانی که بیابانها و کوهستانهای جنوب و غرب، هنوز در بُهتِ شکوهِ مردانگیشان، متحیرند…
محمدرضا جلالی، از سلسلهی عباس عبداللهی ها و بیضاییها و حامد جوانیها بود. و متصل به آنها… یادمان نمیرود که در فراق این مردانِ مرد، چگونه گُر میگرفت و میسوخت… پیوندشان مبارک!