حسینیه تبریز بیدار(2)/روضه روز دوم:ورود به سرزمین نینوا

انذار تاریخی امام(ع) هنگام ورود به کربلا/در جامعه اسلامی چه آفتی پیدا شد که کارش به یزید رسید؟!

ام کلثوم، دختر امام علی علیه السلام، به امام علیه السلام گفت:« ای برادر! در این وادی احساس عجیبی دارم و اندوه هولناکی بر دل من سایه افکنده است».

به گزارش تبریز بیدار، روز دوم محرم روز ورود کاروان سیداشهدا به سرزمین نینواست. خوارزمی گوید:  


امام حسین ـ علیه السلام ـ روز چهارشنبه یا پنج شنبه دوم محرم سال ۶۱ وارد کربلا شد، برای یاران خود خطبه‌ای خواند و فرمود: 


اما بعد، مردم برده دنیایند، دین بر زبانشان است و در پی آنند، تا وقتی زندگی‌شان بگذرد. هرگاه با بلا آموزده شوند، دینداران اندک می‌شوند. سپس پرسید: آیا اینجا کربلاست؟ گفتند: آری. فرمود: اینجا جای محنت و رنج است؛ اینجاست محل فرود آمدن ما و مرکبهایمان و ریخته شدن خونهایمان. 


همه فرود آمدند، بارها را کنار فرات گشودند، خیمه‌ای برای حسین ـ علیه السلام ـ و خانواده و فرزندان او افراشته شد. خیمه برادران و عموزادگان را اطراف خیمه او زدند. حسین ـ علیه السلام ـ در خیمه‌اش نشست و به اصلاح شمشیرش پرداخت. چون غلام ابوذر نیز با او بود، حضرت، اشعار «یا دَهرُ افًّ لکِ من خلیلٍ…» را می‌خواند.مقتل الحسین، خوارزمی، ج ۱، ص ۲۳۷. مقتل امام حسین(ع)-ترجمه جواد محدثی، ج۲، ص۱۰۱


میان ادّعا و عمل گاهی فاصله بسیار است.


در شرایط عادی و امنیت، بسیارند آنان که از حق خواهی و عدالت دم می زنند و خویشتن را مسلمان می دانند، ولی وقتی پای زیان و ضرر به میان آید، تنها گروه اندکی در میدان می مانند و به حق وفاداری نشان می دهند.


سخن بالا را سیدالشهداء(علیه السلام) با توجه به این نکته بیان فرمود که هزاران نامه دعوت از کوفیان دریافت کرده بود که همه مدعی بودند اگر پیش ما بیایی و رهبری ما را بر عهده بگیری، حاضریم در رکاب تو با آل ابوسفیان مبارزه کنیم و بنی امیه را از بین ببریم اما جز عده انگشت شمار رو ابتلا و امتحان دست امام خویش را نگرفتند چه خوش تفسیری است تفسیر حافظ که می گوید: خوش بود گر محک تجربه آید به میان / تا سیه روی شود هر که در او غش باشد


در برخی از منابع شیعی نیز آورده شده، امام حسین علیه السلام پس از ورود به کربلا، فرزندان و برادران و اهل بیت خود را جمع کرد؛ بعد نظری بر آنها انداخت و گریست و گفت:« خدایا! ما عترت پیامبر تو، محمد، هستیم. بنی‌امیّه ما را از حرم جدمان راندند و در حق ما جفا کردند. خدایا! حق ما را از ستمگران بستان و ما را بر آنها پیروز گردان».


ام کلثوم، دختر امام علی علیه السلام، به امام علیه السلام گفت:« ای برادر! در این وادی احساس عجیبی دارم و اندوه هولناکی بر دل من سایه افکنده است».


امام حسین علیه السلام خواهر را دلداری داد و آرام کرد. 


نهیب رهبر انقلاب برای عبرت گیری از حادثه عاشورا

ما باید بفهمیم چه بلایی بر سر آن جامعه آمد که حسین بن علی علیه‌‌‌السّلام، آقازاده‌‌‌ی اول دنیای اسلام و پسر خلیفه‌‌‌ی مسلمین، پسر علی بن ابی طالب علیه الصّلاه و السّلام، در همان شهری که پدر بزرگوارش بر مسند خلافت می‌‌‌نشست، سر بریده‌‌‌اش گردانده شد و آب از آب تکان نخورد! از همان شهر آدم‌‌‌هایی به کربلا آمدند، او و اصحاب او را با لب تشنه به شهادت رسانند و حرم امیرالمؤمنین علیه‌‌‌السّلام را به اسارت گرفتند! باید ببینیم آن جامعه‌‌‌ی اسلامی، چه آفتی پیدا کرد که کارش به یزید رسید؟ چه شد که بیست سال بعد از شهادت امیر المؤمنین علیه الصّلاه و السّلام، در همان شهری که او حکومت می‌‌‌کرد، سرهای پسرانش را بر نیزه کردند و در آن شهر گرداندند؟! کوفه یک نقطه‌‌‌ی بیگانه از دین نبود! کوفه همان جایی بود که امیر المؤمنین علیه‌‌‌السّلام در بازارهای آن راه می‌‌‌رفت؛ تازیانه بر دوش می‌‌‌انداخت؛ مردم را امر به معروف و نهی از منکر می‌‌‌کرد؛ فریاد تلاوت قرآن در «آناء اللیل و اطراف النهار» از آن مسجد و آن تشکیلات بلند بود. این، همان شهر بود که پس از گذشت سالهایی نه‌‌‌چندان طولانی در بازارش دختران و حرم امیر المؤمنین علیه‌‌‌السّلام را، با اسارت می‌‌‌گرداندند. در ظرف بیست سال چه شد که به آنجا رسیدند؟(۱۳۷۱/۰۴/۲۲بیانات در دیدار فرماندهان گردان‌های عاشورا)


شعر مرحوم صافی 

بو عالمین غم و اندوهی عالم عالم اولیدی

نه بو محرم اولیدی نه زینبه غم اولیدی

نه حور اولیدی نه غلمان نه خلد اولیدی نه کوثر

نه کربلاده حسینون جلالی بر هم اولیدی

حسین الینده علی اصغر المییدی سوسوزدانن

جزاده شیعه لرون مسکنی جهنم اولیدی

نه شمر اولیدی نه خولی نه تیغ اولیدی نه خنجر

نه کسماقا الینی ساربان مصمم اولیدی

شکنج زلف علی اکبریله بندیدی لیلا

قاچان دگلدی نه لازم طناب محکم اولیدی

نه مشگ پاره لنیدی نه قول دوشیدی نه بیدق

نه زینبون بو مصیبتدن قامتی خم اولیدی

گوروب او پیکری اوچ حصه آغلادی دئدی زینب

حسین منیم سنه اولماقلیقیم مقدم اولیدی

منی زمانه بو طور ایلیوب مگر آنام اوغلی

گرک سکینه اسیر فرنگ و دیلم اولیدی

الیدی کاش باجون گورمییدی بیرجه بو حالون

حسین بدنده باشون اللرین مسلم اولیدی

آنام تنوریده قویماز کسیک باشون قالا یالقوز

گئدنده دیره پذیرالیقندا مریم اولیدی

پوستری زیبا در وصف تربت کربلا

مطالب مرتبط:

گینه نه شوریدی عالمده بو نه ماتم دی/توصیه حاج حسن جهازچی به حاج اسماعیل وثاقی چه بود؟

اگر ما قدرشناس بودیم، «شأنی» در مشهد چه می کرد؟!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.