حسینیه تبریز بیدار(3) / روضه روز سوم:جون ابن حوی

جنازه ای که بعد از ۱۰ روز، بوی مُشک می داد/سروده ای بی نظیر از مرحوم “شأنی” درباره جناب علی اکبر(ع)

از امام زین‌العابدین(ع) روایت شده که پس از ۱۰ روز که مردم براى دفن شهدا آمدند، از جنازه او بوى مُشک استشمام مى‌شد.

به گزارش تبریز بیدار؛ روز سوم محرم در آذربایجان و مشخصاً تبریز روضه «جون» غلام ابوذر خوانده می شود. در تبریز این شهید بزرگوار کربلا را با عنوان«قره غلام» می شناسند و با او انس و الفت دارند. 

جَون کسی بود که امیر‌المؤمنین (ع) او را به ۱۵۰ دینار خرید و به ابوذر بخشید، هنگامی که ابوذر را به ربذه تبعید کردند، این غلام برای کمک به او به ربذه رفت و بعد از رحلت ابوذر به مدینه مراجعت کرد و در خدمت امام علی(ع) بود تا بعد از شهادت آن حضرت(ع) به خدمت امام حسن مجتبی(ع) و سپس خدمت امام حسین(ع) رسید و همراه آن حضرت(ع) از مدینه به مکه و از مکه به کربلا آمد.


«دانشنامه امام حسین» درباره این غلام وفادار اهل‌بیت(ع) چنین می‌نویسد: «جَون» که با نام‌هاى جوین، ، جَون بن حَرى، جُوَین بن ابى‌مالک و حَوى در منابع از او یاد شده است، برده سیاهى از یاران امام حسین(ع) بود.


وى، روز عاشورا خواست تا به میدان برود؛ ولى امام(ع) از جَون خواست که از این کار، منصرف شود، اما جَون، ضمن پافشارى براى رفتن به میدان به امام(ع) گفت: به خدا سوگند، بویى بد، تبارى پست و رنگى سیاه دارم، پس بهشت را از من دریغ مَدار تا بویم خوش و تبارم، نیکو و رویم سپید شود! نه! به خدا سوگند، از شما جدا نمى‌شوم تا اینکه خون سیاهم با خون شما، در آمیزد.


سپس به میدان آمد و با خواندن این اشعار، به صف دشمن، حمله ور شد:


کَیفَ تَرَى الفُجّارُ ضَربَ الأَسوَدِ/ بِالمَشرَفِیِّ القاطِعِ المُهَنَّدِ

بِالسَّیفِ صَلتا عَن بَنی مُحَمَّدِ/ أذُبُّ عَنهُم بِاللِّسانِ وَالیَدِ

أرجو بِذاکَ الفَوزَ یَومَ المَورِدِ/ مِنَ الإِلهِ الواحِدِ المُوَحَّدِ

إذ لا شَفیعَ عِندَهُ کَأَحمَدِ


فاجران چگونه مى‌بینند شمشیر زدن سیاهى را که با شمشیر مَشرَفى بُرَنده تیز مى‌زند ؟


با شمشیرى آخته، از فرزندان محمّد(ص) دفاع مى‌کنم(۳) از آنان با زبان و دستم دفاع می‌کنم


با این کارها، رستگارىِ روز وارد شدن (قیامت) را از معبود یگانه تنها، امید دارم


زمانى که شفاعت کننده‌اى همانند احمد، در پیشگاه او نیست.


این خدمتگزار راستین آل محمّد(ص) نیز جنگید تا به خیل شهیدان پیوست، در گزارشى آمده که امام حسین(ع)، بر سرِ جنازه او ایستاد و براى او، این چنین دعا کرد: «خداوندا! صورت او را نورانى و بویش را خوش گردان و او را با نیکان، محشور کن و میان او و محمّد و خاندان محمّد(ص) آشنایى برقرار کن».


از امام زین‌العابدین(ع) روایت شده که پس از ۱۰ روز که مردم براى دفن شهدا آمدند، از جنازه او بوى مُشک استشمام مى‌شددر «زیارت ناحیه مقدّسه» آمده است: سلام بر جون بن حَرِى غلام ابوذر غفارى! در «زیارت رجبیّه»(۵) هم نام وى آمده است.

نوع مواجهه امام (ع) با «جون» و جناب علی اکبر(ع) شاعران آذری زبان را بر این داشته که گریز روضه «جون» را به علی اکبر(ع) ختم کنند. از جمله سروده های مرثیه در باب شهادت علی اکبر را مرحوم شأنی نوشته اند که شعری است ناب و بی نظیر و البته ورد ذکر همه هیاتی های تبریز.

آه او ساعتدن سلام آخِر اکبردن اوجالدی

خیمه ده مظلوم امامون صورتی سولدی سارالادی

اضطراب و هولیله یوز قویدی دشت کار زاره

تا یِتوردی شه اوزین شبه رسول تاج داره

نوجوان اوغلون گوروب توپراقلار اوسته پاره پاره

اختیار اَلدن گیدوب آتدام اوزین توپراقه سالدی

عمریم اولسا یوز مین ایل بو بیر سوز اوسته

ذوالجناح اوستَن عزیز فاطمه دوشدی یوز اوسته

اولمادی طاقت دورا نِچّه قدم گیتدی دیز اوسته

یاندیروب زهرانی هم پیغمبرین آرامین آلدی

باشلادی شه ناله، بلبل تک گل خندانی گورجک

سویلدی نه تیز چخوب باتدون علی صبح اولدوزی تک

همّ و غمدن سَن خلاص اولدون اوزون، قویدون منی تک

بیر بیله دشمن آرا بی کس آتان بو چولده قالدی

بو مصیبتده دایان چخما قفسدن اول دل آرام

شه گوروب جان اوسته دور اول نازنین شوخ دلارام

باشینی باسدی اورک باشینه تا اولسون دل آرام

دل که آرام اولمادی آرتوب غمی دردی چوخالدی

خم قدین اَگدی قویوب صورت علینون صورتینه

نقل ایدر راوی باخاردیم من امامون حالتینه

گوردوم اولدی بو عمل افزوده شاهون رقّتینه

قان محاسندن آخور، گوز جامی هِی دولدی بوشالدی

سرخوش ایتدی شهریاری شربت هجران شهدی

بی نتیجه اولمادی عشق عالمینده جدّ و جهدی

داغ اکبر قدّینی اگدی دوزلدی نقص عهدی

مقصدی گلدی اَله آئینه ی قلبی صافالدی

شرمگین اولمور عجب چرخ جفاجو اوز ایشیندن

آه یازهرا امان بو روزگارون گردشیندن

سَنکه گوردون توپراقی قانی نجه سیلدی دیشیندن

اسگلوب نه غصّه دلدن، نه غم و محنت آزالدی

شه سَسین آلدی او شهزاده اُلومدن بیر یانشدی

جسمینه بیر تازه جان گَلدی گوروب تا سَس تانشدی

غنچه وَش سولموش لبین ناگاه بیر آچدی دانشدی

باغبان یاندی چکوب بلبل نوا گُللر سارالدی

سویلدی مندن سلام ایت لیلی بی اقربایه

ویر تسلّی گَلمسون بو غمده فریاد و نوایه

قاتلیم وورسا یارالی باشیمی نوک جدایه

سربلند ایلر حرملرده آنامدا باش اوجالدی

بولمورم نه حالیدی شه آغلیوب دشمن گُلردی

بیر خدا عالِمدی بیرده زینب کبری بولردی

گلمسِیدی قارداشی اکبر باشی اوسته اُلردی

گلدی امّا شیشه ی صبر حسینی داشه چالدی

عالم معناده زهرا آغلادی بو حاله یاندی

غیرت ا… عصمت اللهی گوروب حالی دولاندی

اکبرین یاددان چخاتدی داغ هجرین سهل ساندی

دوردی فوراً اوز عباسین زینبین باشینه سالدی

بولمورم من قالدی اکبردن صورا لیلا نه حاله

خیمه ده یا قتلگهده تاپدی نعشین چکدی ناله

گورمسون ا… آنارلار تا جهان وار لا محاله

گوردی لیلا گون گوزینده تیره تار اولدی قرالدی

نظم میداننده شانی آز دولاندور رخشِ طبعون

شکر ایزد آرتروب قلبونده نورون تخش طبعون

هر کسون بیر قسمی بو اولدی سنونده بخش طبعون

حالینی بو نوحه نین آنلار اولار که اهل حالدی

Image title

مطالب مرتبط:

انذار تاریخی امام(ع) هنگام ورود به کربلا/در جامعه اسلامی چه آفتی پیدا شد که کارش به یزید رسید؟!

نباید بنام«هیات» و «شاخسی» امام حسین غیر واقعی تولید کنیم/اگر ما قدرشناس بودیم، «شأنی» در مشهد چه می کرد؟!


نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *