در گفتگوی تبریزبیدار با سردار جوانی مطرح شد:

از مرگ بر آمریکا تا مرگ بر روسیه؟! / صلح با دشمن به نام منافع ملی، به کام منافع شخصی

ملت ایران شعار تاریخی مرگ بر آمریکا در طول ۳۷ سال گذشته با صلابت سر داده اند اما امروز عده ای بر این عقیده اند که بخاطر منافع ملی وتغییر رفتار آمریکا این شعار باید گفته نشود.

گروسیاسی  تبریز بیدار /


شعار تاریخی مرگ بر آمریکا، شعاری استراتزیک و جریان ساز در طول تاریخ انقلاب بوده است چرا که در زمانه ای که هیچ ملتی جرات قد علم کردن در برابر این دیو بزرگ شیطانی را نداشته ملت ایران بر پایه بصیریتی مثال زدنی در شناخت دشمن اصلی  بر سر دادن این شعار همواره  تأکید کرده است.اما با وجود گذشت ۳۷ سال از انقلاب ضد اسکتباری ملت ایران که  نسخه رژیم فاسد پهلوی و منافع آمریکا  را درهم پیچید ، برخی با فراموش کردن سبقه ی دشمنی شیطان بزرگ علیه ملت ایران با ایجاد این شبهه که آمریکا دیگر آمریکای گذشته نیست  خواستار حذف شعار مرگ بر آمریکا به طرق مختلف هستند، این تلاشها از مصداق سازی برای جایگزینی شعار مرگ برآمریکا گرفته تا توصیه به مذاکره با امریکا با دلایل تاریخی از سیره ائمه اطهار جریان دارد .همین امربهانه ای شد با سردار جوانی معاون سابق  سیاسی سپاه پاسدران انقلاب اسلامی به گفت و گو بنشینیم و چرایی شعار تاریخی ملت ایران را از او جویا شویم.


تبریزبیدار: شاخصه های استکباری در منطق انقلاب ما کدام است؟ چرا برعلیه آمریکا و متحدانش شعار مرگ سر می دهیم ولی روسیه و چین را امروز در این دایره قرار نمی دهیم؟


واژه استکبار در معنای لغوی، به فرد گروه و نظامی اطلاق می شود که خودبرتر پنداری دارد و بر این مبنا برای خود این حق را قائل است که زور بگوید و دیگران را به خدمت خود در آورد و همه گوش به فرمان او باشند.فلذا مستکبر کسی است که ظلم می کند و زور می گوید و باج گیری می کند.


در منطق قرآنی خدواند قدرت مطلق است و اوست که بر تمامی انسان ها حق و لایت دارد اما در این بین گروهی از انسان ها به نام طاغوت که قصد سیطره بر دیگر انسان ها را دارد ظهور پیدا می کند. خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید شرط رستگاری و سعادت دنیا را اجتناب از این طاغوت ها معرفی می کند و پیامبران همه با یک پیام به سوی انسان ها مبعوث شدند  ” ولقد بعثنا ان اعبدوالله و اجتنبوا الطاغوت”


اما این طاغوتیان به دنبال ساز و کاری بودند که انسان برده ی آنها باشند و در این مسیر توطئه های فراوانی را برای به مقصد رسیدن اهداف خود به میدان عمل آوردند. مصداق های  اصحاب طاغوت در طول تاریخ فراوان  و تغییر کرده است. در برهه ای از زمان نمرود، در عصر حضرت موسی فرعون ، زمانی معاویه با نیرنگ این هدف را در سر می پروراند  و در قرن حاضر سردمدار این قدرت طاغوتی دولت ایالات متحده آمریکاست.


اگر پرسش شود که چرا امریکا و چرا روسیه و چین نه؟! پاسخ می دهیم چون که خود آمریکا ادعای آقایی و سروی جهان را دارد و برای اجرایی شدن آن اساس نظم نوین جهانی را مطرح می کند و به بهانه های واهی به اقصی نقاط جهان لشکر کشی می کند و کشتار و غارت به راه می اندازد.در حالی که امروز این رفتار در بین روسیه و چین دیده نمی شود. ممکن است در آینده همانند گذشته سیاه خود دست به این کار بزنند ولی آنچه در حال حاضر وجود دارد این است که آن قدرتی که به پشتوانه اقتصادی، تکنولوژی و نظامی برتر خود ادعای رهبری زورگویانه برکل جهان را دارد آمریکاست.


آمریکایی ها در حال حاضر به این نتیجه رسیده اند برای سلطه کامل بر دنیا باید بر غرب آسیا سیطره یابند و برای تحقق این هدف  چاره ای جز بازگشت دوباره به ایران ندارند؛ چون که کلید نابودی کامل نهضت  های بیداری منطقه در خاموش کردن شعله  های فروزان انقلاب ملت ایران است.


ملت ایران که در راه خدا قیام کرده، عبودیت و بندگی آنها در مقابل خدا به آنان اجازه نمی دهد که طاغوت زمان بر آنها سیطره یابد و ملت ما با این منطق قرآنی شعار مرگ بر امریکا را سر می دهند.


کارنامه سیاه آمریکا در تاریخ ایران پر است از ضربه زدن به منافع ملت ایران و  خاطرات تلخ دخالت های آشکار شیطان بزرگ؛ و در طول ۳۷ سال گذشته نیزآمریکایی ها هیچ گاه این خوی دشمنی شان علیه ملت ایران را ترک نکرده اند  و  ایرانیان به خوبی می دانند که سردمدار امروز اسلام هراسی و ایران هراسی آمریکاست.


علاوه بر این موارد کشتار انسان های بیگناه توسط رژیم صهیونیستی، عربستان سعودی و گروهک های ترورسیتی در منطقه به حمایت کدام قدرت صورت می گیرد؟


بنابراین آمریکا امروز بزرگترین جریان ضد بشری و ضد اسلامی است فلذا شعار مرگ بر آمریکا ملت ایران شعاری با مبنای قرآنی، عقلانی و انسانی  و در پناه منافع ملی است.


تبریزبیدار: چرا عده ای در داخل کشور سعی می کنند  چهره ی دیگر از امریکا امروز را برای مردم جلوه دهند؟ عناوینی چون اوبامای مودب، گریه جان کری و وندی شرمن از حمله وحشیانه آمریکا به ویتنام  به  چه منظوری در برخی جراید داخل کشور تیتر می شود؟


جامعه سیاسی ایران واقعیت تلخ تاریخی در طول صد و پنجاه سال گذشته رابا خود به همراه دارد و آن وجود افرادی است که دم از  منافع ملی می زنند اما در عمل تأمین کننده منافع بیگانه هستند. دسته بندی این افراد با هم متفاوت است برخی منافعشان در ارتباط با غرب است و  برخی هم مجذوب غرب شده اند و عامل غرب هستند.


این طیف  افراد روشنفکر وابسته با دادن شعارهای دهان پرکن آزادی، قانون و حقوق مردم در میان مردم نفوذ می کنند و چون به توان داخلی اعتقاد ندارند و ذوب در تمدن غرب هستند و از سوی دیگر به دلیل اینکه منافع شخصیشان در ارتباط با غرب محقق می شود نسخه ارتباط با آمریکا را تجویز می کنند.


حافظه تاریخی مردم ایران امثال میرزا ملکم خان ها و تقی زاده را فراموش نخواهد کرد.


روشنفکر غرب گرای وابسطه ملت را باور ندارد و و پیشرفت و تجدد را در وصل بودن به غرب می داند. این افراد ضعیف النفس حتی خودشان را هم قبول ندارند. 


علیرغم پیشرفت های چشمگیر که با ارادهای قوی۸ سال دفع مقدس، فن آوری هسته ای و قدرت برتر نظامی منطقه را خلق کرد، این افراد که به واسطه ضعف ایمان توان ایستادگی را در مقابل استکبار را نمی بینند

تبریزبیدار: چرا با این وجودبرخی مستکبر بودن آمریکا  را امروز نفی می کنند؟ کسانی که سالها سابقه مبارزه و از سردمداران انقلاب بوده اند امروز با ذکر خاطرات مخدوش از بزرگان نسخه  مذاکره با آمریکا را تجویز می کنند؟ کسانی که سابقه بالارفتن از دیوارسفارت را داشته اند چرا امروز مواضع متناقض با عملکردشان از آنها به گوش می رسد؟


به هرحال انسان  در طول زمان، برحسب شرایط احتمال تغییر باورهایش وجود دارد. برخی از این افراد دچار تغییر باور شده اند و مجذوب غرب شده اند و  یا برخی از مبارزه خسته شده اند و برای منافع شخصی شان مبارزه را چاره ساز نمی بینند!


این افراد دنیا طلب هم هستند و چون تامین سعادت دنیوی شان را با ایستادگی در مقابل آمریکا قابل جمع نمی دانند فلذا شعار سازش را با اسم منافع ملی سر می دهند.

در سال های گذشته هم دیدیم و در اسناد لانه جاسوسی هم موجود است که با نوعی با بیگانگان ارتباط برقرار کردند و در راستای منافع دنیوی شان با شعار منافع ملی به ملت ضربه زندند.


فتنه ۸۸ نمونه ی روشن حضور این افراد است؛ ما در فتنه دیدیم افرادی که سابقه ای بلند در مبارزات انقلابی داشتند دم از قانون و منافع ملی زدند ولی به راحتی با غرب برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی همراه شدند.

در حالی که در راس منافع ملی استقلال، عزت ملی قرار دارد مایه تعجب است که برخی فرش قرمز برای آمریکایی ها پهن می کنند. این افراد حمایت بی چون و چرای دولت آمریکا از صدام علیه مردم ایران را فراموش کرده اند. ۳۷ سال تحریم های اقتصادی آمریکا با بهانه واهی را از یاد برده اند؟


می ببینیم افرادی که از دیوار سفارت بالا رفتند ولی امروز می گویند آن زمان تند روی کردیم!!؟ وبعد پاسخ می دهند که آمریکا آن زمان زور می گفت و حرکت ما لازم بود!!؟ باید پرسید مگر آمریکا آن زمانی که شما لانه جاسوسی را تسخیر کردید با آمریکای امروز تغییر کرده؟


نکته ی کلیدی که حضرت امام خمینی (ره) بارها در سخنرانی خود فرمودند امروز بیشتر نمود پیدا می کند. امام دفعات متعدد به یاران انقلاب تذکر دادند که روحیه اشرافی گیری و عافیت طلبی با مبارزه جمع نمی شود.


دلیل بعدی که مطرح است خستگی این افراد و عدم حفظ بصیرت در طول زمان است. مولای متقیان برای ایستادگی مبارزان راه حق حفظ دو ویژگی را ضروری می داند و در کلامی گهربار می فرمایند: ولایحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر. بصیرتی که همواره دشمن توطئه های دشمن از راه های گوناگون را بشناسد و صبری که در مقابل سختی ها، فشارها،  تهدیدها طمع ها و زرق و برق دنیا  مثل مال و فرزند دوام آورد؛ چرا که اگر صبر نداشته باشیم دنیا ما را خواهد فریفت و برای حفظ دنیا سازش را به جای مبارزه حتی با دشمن بزرگ که دشمنی اش روشن شده توصیه می کنیم.


این افراد شاید در این تفکر باشند بخاطر سخت بودن شرایط بهتر است از بعضی مواضع کوتاه بیاییم. این افراد شاید قصد خیانت نداشته باشند ولی سهل اندیشانی هستند که دچار اشتباه محاسباتی می شوند. در زمان مجلس ششم تعدادی از نمایندگان با نوشتن خطاب به رهبر انقلاب خواستار مذاکره با آمریکا شدند مبادا آمریکا با حمله نظامی کشور را نابود کند! رهبر انقلاب چند روز پس از این نامه بدون اشاره به این واقعه موضع گیری این افراد را ناشی از ضعف ایمان و باور نداشتن ملت در صحنه را  عنوان کردند.


علت این اشتباه محاسباتی در ضعف ایمان این افراد است. اگر کسی ایمان داشته باشد و حضور واقعی مردم را در صحنه ببیند و به پشتیبانی خدا اعتماد داشته باشد و قدرت دشمن را در مقابل قدرت خدا ضعیف می شمارد. مگر خداوند در قرآن کریم نفرموده :  ” و ان تنصروالله فلایغالبکم ” اگر کسی این به این ایات خدا ایمان قلبی داشته باشد باور خواهد داشت که امریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند.


 تبریزبیدار: چرا روشنفکران غرب گرای وابسته و خستگان از مبارزه با استکبار که گویا امروز به اتحاد تاکتیکی رسیده اند برای توصیه به مذاکره با آمریکا، مذاکرات امروز را شبیه مذاکرات ائمه اطهار با دشمن معرفی می کنند؟


جریان روشنفکر وابسته غرب گرا بر اساس تجربه تاریخی خود به یک نتیجه رسیده اند که هرگاه  از ادبیات توده مردم فاصله بگیرند ناکام خواهند بود فلذا به شعارهای دینی مردم تمسک می جویند تا تا توجیهگر رفتارهای خود باشند و این به علت پایبندی مردم به ارزش های دینی و اعتقادی است.


اما واقعیت های تاریخی به این شکل نیست و این افراد این نمونه ها را به شکل ناشیانه ای مطرح می کنند.


به عنوان مثال امام حسن (ع) قصد جنگ با معاویه را داشتند ولی یاران شان به دلیل اینکه دگیر دنیا بودند همراهی نکردند و امام ناچار صلح را پذیرفت. سوال اینجاست امروز عده ای دم از ولایت می زنند و در زمانی که ولی فقیه زمان به ایستادگی در مقابل دشمن توصیه می کنند صلح امام حسن را پیش میکشند یعنی این افراد  قبول دارند که از جنس یاران امام حسن هستند؟!


برخی هم مذاکره امام حسین در شب عاشورا را با عمر سعد را مطرح می کنند در حالی که  مذاکره امام حسین با عمر سعد برای هدایت و انذار بود نه از جنس مذاکرات امروزی که مبتنی بر بده بستان است. افرادی که می گویند ما هم همچون مولایمان امام حسین (ع) با امریکا مذاکره کنیم واقعا به این اعتقاد دارند که در مذاکره با شیطان بزرگ میشود آنها را هدایت کرد؟! و یا امام حسین با عمرسعد مذاکره ای همچون مذاکرات بده بستان امروز انجام داد؟!


و یا امیرالمومنین در جنگ جمل قبل از  شروع پیکار زبیر را با نهیبی  هدایت گونه از این جنگ بازداشتند  در حالی که از بده بستانی خبری نبود.


بیاد در نظر داشته باشیم راه رهایی از این شبهات گوش به فرمان بودن  ولی زمان است تا دچار لغزش نشویم.




نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.