سرویس فرهنگی تبریز بیدار/ حسن جوادی
ایام جنگ به واژههای «مفقودالاثر»، «مفقودالجسد» و… بیشتر عادت کرده بودیم و آنها را بیشتر میشنیدیم ولی به مرور با فاصله گرفتن از جنگ، از این واژهها فاصله گرفتیم. اینکه این فاصلهها باید اتفاق میافتاد یا نه، مقولهای مهم است که در جای دیگری باید به آن پرداخت. ولی اینکه مسئولان برخی نهادها و ادارات خواسته یا ناخواسته بستر این فراموشی را آفریدند مهمتر است. در قبل از ساماندهی قبور شهداء -که برای مردم مقبولتر از الان بود- ترکیب قبور شهدا، قابهای تصاویر شهدا، تابلوهایی با پردههای کوچک و در مواردی آثاری که از شهدا در این قابها و تابلوها به یادگار بود، هر کدام برای مخاطب، پیام داشت- و الان دیگر نیستند که پیامی هم داشته باشند – حتی به نظر میرسید شهدا هم این گونه همسایگی را برای هم بیشتر میپسندیدند ولی نهادهای مرتبط، یکدفعه احساس کردند که شهدا نیز مثل سایر طیفهای جامعه نیاز به «به روز شدن» دارند! لذا خود را مکلف کردند که مدرنیته ی ناقص و سرگردان را به «وادی رحمت» نیز برسانند. خواستند که دِین خود را به شهدا ادا کرده باشند ولی مانند خیلی از کارهایمان، باز هم در «شیوهها» دچار مشکل شدیم.
این که عرض کردم، یعنی پرداختن به موضوعی که خیلی از اهالی درد در تبریز، در پی بروز آن، گلایهها کردند و نقدها نوشتند. این بار، شاید دیر شده باشد که باب چنین بحثی باز شود، ولی نکته ای مغفول، همچنان در جریان این تحرکات وجود دارد که اصولاً مورد توجه قرار نگرفته؛ نه از سوی مجریان و نه از سوی منتقدان. موضوعی به نام «مفقودالاثر»ها و «مفقودالجسد».
قبل از یکسان سازی قبور شهدا، در ضلع شرقی قطعه شهدا، تابلوهایی بزرگ بود که هر کدامشان تصاویر تعدادی از رزمندهها و شهدا را دربرگرفته بود که تا آن لحظه، خبر یا اثری از آنها نبود. آنهایی بودند که برخی دوستان و همرزمانشان خبر قطعی از شهادت یا اسارت آنها نداشتند و اصطلاحاً «مفقودالاثر» نامیده میشدند و یا آنهایی که شهادت آنها قطعی و مسجل شده بود ولی بنا به دلایلی، اجساد آنها برنگشته بود و یا اصلاً بنا به حجم و قدرت بالای برخی انفجارها، امکان پیدا شدن نداشت. اینها را «مفقودالجسد» مینامیدند که الان بصورت کلی «جاویدالاثر» مینامیمشان. بعد از تغییر و تحولات پرحاشیه ی ساماندهی قطعه ی شهدا، تابلوهای مربوط به «مفقودالاثر» و «مفقودالجسد» برداشته شد و برای این شهدای مظلوم، دیگر، جایی در میان سایر شهدا باز نکردیم!! تا اگر قبری ندارند لااقل تصویری داشته باشند تا ما آنها را فراموش نکنیم. حال، مجریان این عملیات، با این حذف، چه تدبیر کرده بودند، مشخص نیست ولی نتیجه این شد که دیگر در «وادی رحمتِ» شهر ما، نام و نشانی از این شهدای غریب وجود نداشت. و این گونه بود که ما این شهدای «مفقودالاثر» را بی اثرتر کردیم و آنها شدند «مظلومالاثر»!! و این عزیزان، عجالتاً برای سالهای طولانی، از صحنه ی فیزیکی «وادی رحمت» حذف شدند. آنقدر مظلوم، که حتی اثر و نشانی صوری نیز از آنها بر جای نماند.
مادران همین «مفقودالاثر»ها، سالهای بیخبری و بیاثری دلبندان خود را با همین تابلوهای رنگ و رو رفته سر میکردند و علقههای ساده و صمیمانهای با همین تصاویر داشتند. اگر مادران سایر شهدا در کنار قبر و مزار فرزند خود آرام میگرفتند، مادران «مفقودالاثر»ها امید و بیخبری خود را به همین تابلوها گره زده بودند ولی با بهانه ی ساماندهی قبور شهدا، این تصاویر هم دیگر نبود که مادری بخواهد نشانی از فرزندش را در آنها ببیند.
تصور اینکه مادر «مفقودالاثر»ی که با غم و اندوه دوری فرزندش به «وادی رحمت» بیاید و سایر مادران شهدا را ببیند که بر سر قبر فرزندان خود هستند ولی این بزرگواران حتی تصویری از فرزند خود را در جایی نبینند، حقیقتاً دردناک است! جواب این مادران را چه مسئولی میدهد؟ خیلی از این مادران، خواهران، همسران و فرزندان، سالها چشم انتظار آمدن فرزندان خود نشستند- حتی در حد چند تکه استخوان- و با همین انتظار، بعضی از مادران به سفر ابدی رفتند. این مادران، از شهادت یا «مفقودالاثر»ی فرزندشان گلایه نداشتند ولی یقیناً از بیاثر شدن فرزندان شهیدشان گلایهها داشتند و دارند. خیلی از گلایههایی که با خود به دیار باقی بردند تا جواب بگیرند. حال باید پرسید واقعاً چه توجیهی برای این عملکرد مسئولان مربوطه وجود دارد؟
قابل تأملتر اینکه اخیراً برای جبران این غفلت چندین ساله، تصاویر تعدادی از شهدای تبریز با توجیه شهدای «مفقودالاثر» در حسینیه ی «وادی رحمت» نصب شده است که در این خصوص چندین سئوال مطرح است:
۱- در بین این تصاویر، بسیاری از شهدای غیر«مفقودالاثر» هم هستند که این تصاویر تنها چند ده متر با قبرشان فاصله دارد! آیا نهادها و سازمانهای مربوطه اصلاً میدانند که چه تعداد از شهدای شهر تبریز «مفقودالاثر» هستند؟
۲- سئوال دیگر اینکه، تصاویر نصب شده در حسینیه، بصورت کلی در قسمت خواهران و برادران نصب شده است، یعنی اگر مادری بخواهد تصویر فرزندش را نظاره کند احتمالاً قسمت برادران باشد و برعکس یعنی اگر پدر پیری بخواهد تصویر فرزند خود را ببیند باید به قسمت خواهران برود. آیا نمیشد این تصاویر در همان جای قبلی که الان نیز خالی است در بخش ویژه ای برای شهدای «مفقودالاثر» بصورتی ابتکاری و خلاقانه نصب می شدند تا هنوز این چند پدر و مادری که از این شهدا به یادگار ماندهاند را در کنار این نشانها و تصاویر فرزندانشان ببینیم؟ و نیز اینکه دیگر فرزندان این شهدا که برای درد دل با پدر خود به «وادی رحمت» میآیند و بی هیچ اثری از پدر خود با چشمان اشکبار برمیگردند را دیگر نبینیم.
۳- براستی مسئولان مربوطه، میدانند که کدام یک از شهدایمان «مفقودالاثر» یا «مفقودالجسد» هستند؟
پیشنهاد میشود:
الف- تصاویر مربوط به شهدای«مفقودالاثر» و «مفقودالجسد»، در همان مکان قبلی که خالی است، با جاذبه های هنری، مجدداً طراحی و نصب شود.
ب- برای شهدای «مفقودالاثر» و «مفقودالجسد» (جاویدالاثرها) نیز، همانند شهدای گمنام، محلی مشخص پیش بینی شده و تصاویری همراه با معرفی این شهدا در آنجا نصب شود تا هویت مظلومانه ی این شهدا، به زائران، گوشزد شود.