گفتگوی خواندنی تبریزبیدار با راوی لشکر عاشورائیان؛

شیرینی دیدار خصوصی با امام مهربان / تحفه یادگاری از جماران برای تبریز / ۱۴ خرداد یتیم شدیم

حاج اسماعیل وکیل زاده از رزمندگان لشکر عاشورا و راوی خاطرات رزمندگان عاشوایی در قالب کتاب های مختلف است که حرف های ناب از عشق و محبت رزمندگان به امام خمینی(ره) و همچنین خاطره شنیدنی از تشرف به محضر پیرجماران دارد.

سرویس سیاسی تبریزبیدار/ مکتب خمینی کبیر دانشگاه بزرگ انسان سازی است که تربیت یافتگان آن، درس آزادگی به جهانیان دادند. در آستانه سالروز ارتحال امام عزیز، گفتگویی با یکی از درس آموختگان این مکتب از لشکر خوبان داشته ایم که حاوی نکات جالب و خاطرات شیرین است.

حاج اسماعیل وکیل زاده از رزمندگان لشکر عاشورا و راوی خاطرات رزمندگان عاشوایی در قالب کتاب های مختلف است که حرف های ناب از عشق و محبت رزمندگان به امام خمینی(ره) و همچنین خاطره شنیدنی از تشرف به محضر پیرجماران دارد که گفتگو با تبریزبیدار بازگو کرده است.

مشروح گفتگو با این رزمنده عاشورایی به شرح ذیل می باشد:

 

عشق دو طرف رزمندگان و خمینی کبیر / نظر امام، تردیدها را در شلمچه به یقین تبدیل کرد

تبریزبیدار: به عنوان رزمنده  جبهه های ایثار و شهادت، از عشق و علاقه رزمندگان لشکر عاشورا به به امام خمینی(ره) برایمان بگویید. و تاثیر این محبت چگونه خود را نشان می داد؟

وکیل زاده: رزمندگان به امام(ره) اعتماد کامل داشتند، همان یقینی که یاران حضرت امام حسین(ع) در کربلا در وجودشان داشتند. رزمندگان اسلام به امر امام خمینی(ره) لبیک گفته بودند و این کار خدا بود که محبت امام را در قلب ها جا داده بود. امام هستی مجاهدان فی سبیل الله بود. همه می دانیم که جان خیلی شیرین است و نوجوان و جوان و پیر، همه جان خود را دوست دارند. در دفاع مقدس اعجاز پروردگار را دیدیم که رزمندگان جان خود را در طبق اخلاص نهادند و به امر ولی فقیه زمان خود خالصانه برای حفظ اسلام تقدیم کردند.

یادم نمی رود هر زمان که حضرت امام(ره) سخنرانی داشت از رادیو پخش می شد. گوش های رزمندگان به فرمایشات امام بود و آن را مثل آیات قرآن می دانستند چون امام هیچ وقت از روی هوی و هوس سخنی بر زبان نیاورد. یاد شهید مجید شریف زاده بخیر، ایشان فرمانده دسته در گردان امام حسین(علیه السلام) بودند هر وقت امام سخنرانی می کردند او جملات امام را روی کاغذ می نوشت و برای اجرای آنها برنامه ریزی می کرد.

جلسه ای قبل از عملیات کربلای ۵ برای کادر گردان حبیب بن مظاهر برگزار و  آقاسید فاطمی (فرمانده گردان) منطقه عملیاتی را توجیه نمود. وقتی نام شلمچه را شنیدیم بیشتر دوستان تعجب کردند چون منطقه شلمچه از مناطق حساس بود و دشمن سال ها آنجا را محکم کرده بود و احتمال شکستن خط دشمن محال بود. پس از جلسه با شهیدان حاج رضا داروئیان و محمد مختاروند و علی پاشایی و حسن وکیل زاده صحبت از دشواری عملیات در شلمچه می کردیم. یکی از این بزرگواران گفت چون مسئولین گفتند نظر حضرت امام خمینی به این عملیات مثبت است پس خیر و صلاح همه ما در این عملیات است و اگر همه ما تکه تکه شویم باید فرمان امام را عمل کنیم. این نمونه ای از عشق قلبی رزمندگان به امام بود. البته این عشق دو طرفه بود چون امام هم عاشق رزمندگان بود و آنها را فرزندان صالح خود می دانست. همه شاهدیم که امام از خداوند خواست با بسیجیان محشور گردد. اگر وصایای شهدا را مطالعه کنیم بهترین جملات در خصوص وفاداری رزمندگان به امام بود که نوشته اند.

تاثیر این پیوند ناگسستنی بین امام و رزمندگان را خیلی مهم و عالی بود. فرمانده به خوبی نیروهایش را می شناخت و نیروها هم با عشق و معرفت جان را فدا می کردند. امام به ایمن مضمون فرمودند  که در تاریخ فقط حضرت سیدالشهدا(ع) چنین یارانی داشت.

 

 

مراقب تحریف مکتب امام باشبم

تبریزبیدار: به نظر شما شاخصه های مکتب امام(ره) چیست و چه تحریف هایی در کمین مکتب امام است؟

وکیل زاده: مقام معظم رهبری امام خامنه ای بارها شاخصه ها را تبیین نموده اند. به نظر حقیر مهمترین شاخصه امام عزیزمان عمل به فرامین قرآن بود که فقط رضایت خدا و عمل به تکلیف را مدنظر داشت. امام حفظ اسلام را واجب می دانست و در عمل به تکلیف با کسی شوخی نداشت. در قضیه منتظری دیدیم که امام با قاطعیت او را برکنار کرد. امام عاشق واقعی مردم و کوخ نشینان بود و همیشه به مردم اعتماد داشت و می دانست این مردم پای انقلاب ایستاده اند و در عمل هم دیدیم که بیشتر مردم با شهادت فرزندان خود حاضر بودند از جان و مال خود بگذرند. اگرچه دنیاطلبان از درک این فضایل بی بهره اند. چنانچه دشمنان اسلام و تفاله های داخلی آنها شعور درک شهادت و ایثار و پیوند قلبی مردم با ولایت را ندارند.

همه باید مراقب باشیم تا راه و روش امام تحریف نگردد. امام مبارز واقعی با ظلم و ستم بود. مماشات با دشمنان اسلام را قبول نداشت. امام مخالف رفاه طلبی  و همیشه ساده زیست بود و مصلحت اسلام را عمل می کرد. عاشق رزمندگان و شهدا و جانبازان بود. کسانی به امام نزدیک هستند که به فرامین او عمل کنند. امروز امام خامنه ای فرزند خلف امام خمینی در برابر دشمنان اسلام ایستاده و زورگویان و لیبرال ها را ذلیل کرده است. از شهدا یاد گرفته ام که دنباله رو و سرباز ولایت فقیه باشم و امروز مقام عظمای ولایت بهترین تبیین عملی از سیره امام دارند. بر همه ما تکلیف هست که برای سعادت دنیا و آخرت از رهبر حکیم و فرزانه تبعیت کنیم.

 

شیرینی دیدار خصوصی با امام مهربان / زبانم بند آمد و نتوانستم از امام طلب دعای شهادت کنم

تبریزبیدار: آیا تشرفی محضر امام خمینی(ره) داشتید؟

همه عاشقان امام خمینی دوست داشتند به زیارتش نایل شوند و من هم مشتاق بودم. تعدادی از برادران سپاه تبریز مدتی در بیت حضرت امام بودند که شهیدان مصظفی پیشقدم، حسن کربلایی، مسعود نیک کرد، حاج رحیم امینی، رضا مددی و…..  جزء آن عزیزان بودند. در لشکر عاشورا با برخی از این عزیزان همرزم بودیم. ماه شعبان سال ۱۳۶۵ شمسی بود که من عازم مرخصی به تبریز بودم. به برادر مسعود نیک کرد عرض کردم من عاشق امام هستم ولی تا حال زیارتش نصیبم نشده است. آقا مسعود مرا راهنمایی کردند که  به جماران برو و برادر سید رحیم میریان را پیدا کن و به ایشان بگو  «مسعود فرستاده تا ان شالله دیدار را حل کند.»

 

شهید مسعود نیک کرد

 

با خوشحالی در تهران پیاده شدم و راهی جماران شدم. خیلی زود آقای میریان را پیدا کردم و وقتی فهمید از دوستان مسعود هستم خوشحال شد اما گفت «بد وقتی آمدی الان ماه شعبان است و ملاقات های امام تعطیل است چون امام مشغول مناجات هستند.»  داخل بیت رفت و من تا عصر چشم به درب دوختم ولی خبری نشد.

چند ماه گذشت و عملیات کربلای ۵ فرا رسید و آقا مسعود و پیشقدم و کربلایی شهید شدند. من در اردیبهشت سال ۱۳۶۶ برای درمان جراحتم به تهران رفته بودم، پنجم اردیبهشت بود که دلم هوای جماران کرد و دوا و دکتر را نیمه گذاشته و به بیت امام رفتم. آقای میریان را پیدا کردم. حال آقا مسعود و کربلایی را پرسید و من خبر شهادتشان را دادم. خیلی ناراحت شد و گفت: «پسر من هم در شلمچه شهید شده است.» گفتم برای دیدار امام آمده ام. با تعجب جواب داد «الان که دیدارها خیلی محدود است.» داخل دفتر رفت و دقایقی بعد آمد و گفت «فردا ۷ صبح اینجا باش!» با خوشحالی ۶ صبح ششم اردیبهشت در جماران حاضر شدم. نگهبانی که دیروز با او دوست شده بودم علت حضورم را سوال کرد. گفت «امروز امام دیدار  ندارند.» با ناراحتی گفتم «آقای میریان گفته اند.» نگهبان گفت «دیدار عمومی که نیست شاید خصوصی باشد که من اطلاع ندارم.» لحظات به سختی می گذشت و نگران بودم که دیدار نصیبم نشود. عقربه ها ساعت ۷ را نشان می داد که تعدادی (۳۰ نفر) به دفتر نزدیک می شدند و من چشم به راه بودم که آقای میریان مرا صدا زد و داخل رفتم. احساس خوش آن دقایق که من داشتم قابل بیان نیست. جلوی درب کوچک حیاط امام صف بستیم و صدای صلوات ها به گوش رسید که گفتند امام خطبه عقد دو زوج را می خواند. دقایقی بعد داخل حیاط کوچک شدیم و امام مثل پدر مهربان روی صندلی نشسته بود و نوبت دست بوسی حقیر رسید. تصمیم گرفته بودم از امام بخواهم دعا کنند شهید شوم اما با مشاهده عظمت امام، زبانم باز نشد. به دستان امام بوسه زدم و مات مات نگاهش می کردم که محافظین به بیرون هدایتم کردند. از اینکه خداوند به حقیر زیارت امام را عنایت کرده بود ساعتی در حال خودم نبودم و اشک شوق از چشمانم سرازیر بود.

 

از چپ نفر اول زنده یاد میریان کنار حضرت امام

 

 

تحفه یادگاری از جماران برای تبریز

بعد از رحلت امام هم به همراه برادران بازگشا و تعدادی از دوستان به جماران رفتیم و از برادر میریان درخواست یادگاری از لباس های امام کردم که یکی از دستکش های سفید امام را به من دادند که اکنون در موزه تاریخ دانشگاه تبریز نگهداری می شود.

 

۱۴ خرداد یتیم شدیم /  مسجد غریبلر مامن سیل خروشان عزاداران پدر امت

تبریزبیدار: وقتی خبر رحلت امام(ره) را شنیدید، چه بر شما گذشت؟

وکیل زاده: در عمرم چنین سختی و مصیبتی ندیده بودم. ۱۳ خرداد سپاه و پایگاه های مقاومت آماده باش بودند. خیلی نگران حال امام بودیم و همه دعا می کردیم. به منزل آیت لله ملکوتی رفتیم ولی خبری نشد. در ذهن هم نمی توانستیم فراق امام را باور کنیم. حدود ساعت ۳ نیمه شب بود که خبر رسید حال امام خوب شده است. با خوشحالی به خانه رفتم و پس از نماز صبح خوابیدم. لحظه ای صدای گریه مادرم،  مرا بیدار کرد و سریع به آشپزخانه رفتم. رادیو  قرآن پخش می کرد و مادرم گریه می کرد. فهمیدم که اتفاقی برای امام افتاده است. خبر ساعت ۷ صبح شنیدم که روح امام به ملکوت اعلا پیوست. احساس کردم دنیا روی سرم آوار شد و یتیمی شدیم. با صدای بلند گریه می کردم و مرحومه مادرم آرامم می کرد و می گفت «خدا بزرگ است باید راضی به رضای خدا باشیم.» پیراهن سیاه پوشیدم و به سمت مسجد غریبلر حرکت کردم. اهالی محله همه گریه می کردند. برخی از افراد که انقلابی هم نبودند سیاه پوشیده و اشک می ریختند. سیل خروشان مردم وفادار به امام تمام برنامه ریزی و شیطنت دشمنان و منافقین را در هم پیچید.

 

 

با انتخاب آیت الله خامنه ای، فهمیدیم صاحب اصلی انقلاب امام زمان(عج) است

خبر انتخاب آیت الله خامنه ای برای جانشین امام توسط مجلس خبرگان همه را خوشحال کرد و بار دیگر فهمیدیم که صاحب اصلی انقلاب حضرت امام زمان(عجل الله فرجه) هستند. و اینک پس از سال ها راه امام در دنیا طرفداران زیادی پیدا کرده است. از خداوند عاجزانه طول عمر بابرکت امام خامنه ای را خواهانیم و امیدواریم از سربازان امام زمان(عجل الله)  باشیم و در محضر شهدا شرمنده نباشیم.

 

گفتگو از صابر عیسی پور

 

انتهای پیام/

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *