افشین علا شاعر برجسته کشورمان در گفتگو با تبریزبیدار در واکنش به استقبال زیاد مردم از شعر «به تبریز سرفراز» در وصف تشییع باشکوه شهید آل هاشم در تبریز اظهار داشت: مشی من در شعر امروز، واکنش به رویدادهای مهم فرهنگی، سیاسی و آئینی است. همواره یکی از دغدغههایم نیز بازگشت به شکوه و معنویت و یکپارچگی آحاد ملت در سالهای نخستین پیروزی انقلاب اسلامی بوده است که ازجمله آن پیوند معنوی و ریشهدار مردم با روحانیت پیشرو و مترقی، بویژه خطیبان صاحبدل و ائمهی جمعه حکیم و مجاهد است.
بعد از شهادت مظلومانهی آیت الله آل هاشم احساس وظیفه کردم
وی افزود: به نظر من شهید آیتالله آلهاشم از معدود چهرههایی بود که آن شکوه و عظمت توأم با سادهزیستی و مردمداری را در خود جمع کرده بود. از دوران حیات ایشان با فضائل بیشمار آن شهید بزرگوار آشنا بودم و آوازهی محبوبیت فوقالعادهاش را بین اهالی تبریز شنیده بودم، به همین دلیل بعد از شهادت مظلومانهی ایشان به شدت تحت تأثیر قرار گرفتم و احساس کردم در قبال آن شخصیت روحانی و مردمی وظیفهای بر عهده دارم.
وداع عاشقانهی مردم تبریز با امام جمعهی محبوبشان، آتش اشتیاقم را دوچندان کرد / جای یک شعر را برای تبریز خالی میدیدم
این شاعر و نویسنده گفت: حماسهی تشییع باشکوه ایشان و وداع عاشقانهی مردم تبریز با امام جمعهی محبوبشان، آتش این اشتیاق را دوچندان کرد و مضمون نابی برای سرودن به من داد. از طرفی مدت ها بود که جای یک شعر را برای تبریز سرفراز در میان سرودههای شاعران معاصر خالی میدیدم، چرا که تبریز و آذربایجان در طول تاریخ، نقش ویژهای در حفظ اقتدار و یکپارچگی ایران عزیز ایفا کرده است. همهی اینها سبب شد که آن قصیده را بسرایم و تقدیم اهالی غیور تبریز و آذربایجان کنم.
وی در پاسخ به سوال دیگر تبریزبیدار مبنی بر اینکه شعر و کارهای هنری چه ظرفیتی در شناساندن شهدای خدمت دارد، گفت: شاید هیچ قالبی به اندازهی شعر ظرفیت انعکاس عظمتهای یک ملت را نداشته باشد. شعر ثروت اصلی ما ایرانیان است و به جرأت میتوان گفت هیچ فرهنگ و تمدنی در حیطهی شعر و ادبیات، به پای ایرانیان نمیرسد. پس باید از این ثروت عظیم برای انعکاس عظمتهای این ملت بهره برد.
علا تصریح کرد: بدیهی است تأثیر قالبهای ادبی و هنری به مراتب بیشتر از تبلیغات رسمی و سخنرانی و چاپ بنر و پوستر و… است. در فاجعهی تلخ اخیر نیز شاهد به میدان آمدن شاعران و هنرمندان بودیم. البته شرط توفیق آثار ادبی و هنری، عمق و ظرافت و اثرگذار بودن آنهاست.
امیدوارم سرودهی من مقبول طبع آذربایجانیهای عزیز باشد
وی خاطر نشان کرد: باید از نگاه شعاری و شیوههای کلیشهای برحذر بود و به کشف مضامین تازه اندیشید تا اثر خلق شده، ماندگار شود. امیدوارم سرودهی من نیز چنین باشد و مقبول طبع ایرانیان ادبدوست قرار گرفته باشد. مخصوصا آذربایجانیهای عزیز و اهالی فرهیختهی تبریز.
سروده افشین علا در خصوص تشییع پرشکوه شهدای خدمت در شهرهای مختلف ایران از جمله تهران و تبریز با عنوان “به تبریز سرفراز” به این شرح است:
خاک زرخیز من ای تبریز صاحباقتدار
میدرخشی بر سر میهن چو تاج افتخار
فر آذربایجان و فخر ایرانی که شد
از شکوهت بارها ارکان کشور، استوار
در ظرافت شهرهای چون قالی ابریشمین
لیک عزم آهنین داری بهوقت کارزار
مهد فرهنگ است ایران و تویی دروازهاش
خانهی علم است این ملک و تویی آموزگار
شمس تبریزی که آرام از جلالالدین ربود
مثل خورشید از گریبان تو گردید آشکار
حضرت صائب که مضمون برد تا هندوستان
اهل تبریز است گر در اصفهان دارد مزار
اهل معنا مانده حیران در خط پیشانیات
قطعه از پروین بخواند یا غزل، از شهریار
در خیابانت که دارد از “خیابانی” نشان
شور عاشوراست برپا از “شهید سربهدار”
هم ز باقرخان گرفتی و هم از ستارخان
حکم سالاری و سرداری بر این ملک و دیار
دامنت پرورد چون “قاضی” که اوتاد زمین
جمله میچرخند گرد دامنش پروانهوار
صاحب تفسیر المیزان چو ماه از بام تو
بر جهان تابید و نورش تا ابد شد ماندگار
هست محراب تو معراج خطیبان شهید
زین سبب شد آلهاشم سوی آنان رهسپار
آلهاشم آن شهید شاهد پاکیزهخوی
آلهاشم آن فقیه عابد پرهیزکار
رفت و با خود برد صبرت را چنان کز مولوی
با فراق بیوداعش شمس تبریزی قرار
من ندیدم در فراق هیچ صاحبمنصبی
شهر، سرتاپا سیه پوشد بگرید زار زار
در عزای عالم آلمحمد(ص) بر زمین
خطه چون تبریز دینپرور ندیدم سوگوار
شد تهی بس تکیهگاه اما نه چون تبریز شد
همنوا با استن حنانه، شهری بیقرار
دیده را تر میکند خلقی اگر وقت وداع
شور محشر میکند تبریز در هجر نگار
کاش قطران بود در تبریز تا بی زلزله
شهر را بیند در آوار مصیبت، پرغبار
کاش قطران بود و میشد بینیاز از مدح شاه
چون شکوه شیعه را میدید در تشییع یار
کاش میدیدند شاهان جهان بی تخت و تاج
آلهاشم را قراول از یمین و از یسار
کاش میدیدند استاندار آذربایجان
فاتح دل شد نه با لشکر که با حجب و وقار
این همان سرّی است پنهان در دل ایران که خصم
عاجز است از فهم آن با ادعای بیشمار
عاجز است از درک این معنا که بعد از قرنها
آلهاشمها چرا دارند اینسان اعتبار
عاجز است از درک انس و الفت ایرانیان
با فقیهانی که دارند از بنیهاشم، تبار
عاجز است از درک این معنا که ترک و فارس را
دوری از هم نیست ممکن چون دو روی ذوالفقار
عاجز است از درک این معنا که تهران زنده است
چون دژ مستحکم تبریز دارد در کنار
تا ابد پاینده باد این سرزمین پرگهر
شاد زی تبریز، زیر سایه پروردگار
انتهای پیام/
